گـزیده اخبــار

خانه » اجتماعی » بهشتی که باخون دیگران آباد شود!
بهشتی که باخون دیگران آباد شود!

بهشتی که باخون دیگران آباد شود!

پیشوایان و صاحبنظران دین در مقام استدلال در برابر مخالفان ادعا دارند که یکی از امتیازات بی بدیل دیانت و ایمان در مقابل قوانین وضعی بشر درینست که شخص مومن ایمان و اعتقادش را با طیب خاطر و رضاییت کامل قلبی پذیرفته و با رضاییت کامل از قوانین و دستورات دینی و اخلاقی اطاعت میکند.چون هردو طرف قضیه یعنی پذیرش و اطاعت با انگیزه درونی و قلبی صورت گرفته است هیچگونه نیازی به اجبار و اکراه و خشونت چه در پذیرش و چه در تبعیت ازین دستورات دیده نمیشود.استدلال عقلانی و فلسفی نیز می پذیرد که ماهیت کسب ایمان اکراه برادار نیست.نمیتوان با اجبار و اکراه و خشونت در کسی ایمان ایجاد کرد و نمیتوان انرا از کسی گرفت.مقولات دیگری مانند عشق هم ازین دست اند که ماهیت شان با زور و اکراه ناسازگار است.   

   اما اطاعت از قوانین دیگر نیازمند ضمانتهای اجرایی عملی اند،اگر شخصی ازانها اطاعت ننماید با وسایل دیگر قهریه الزامی میشوند.همه قوانین جزایی برای همین منظور ایجاد شده اند.از طرف دیگر مقامات اجرایی و دادگستری از شهروندان نمیخواهد که ضرورتا به این قوانین ایمان قلبی داشته باشند.ازانها میخواهد که اطاعت کنند.اما پیشوایان دینی با غرور مدعی میشوند که وقتی انگیزه درونی و محرک قلبی در شخص وجود داشته باشد نیازی به اجبار و خشونت نیست.اصولا این سخن حقیقت دارد که باید ایمان چنین باشد وگرنه ایمان نیست.ایمان چنانچه از ریشه ان بر می اید در ماهیت خود یک امنیت و تضمین درونی برای شخص مومن است.خداوند قبل از همه و برتر از همه از انسانها میخواهد ایمان بیاورندتا شخص مومن از درون دگرگون گردد،تا این دگرگونی رخ ندهد ایمان حقیقی رخ نمیدهد.بعدا خداوند با اتکا بر همین عنصر ایمان در انسان ازو میخواهد تا با اتکا بر همین ضمانت و محور درونی با جهان بیرون از خودش رویارو گردد.عالم بیرون از انسان عالمیست پر از انگیزه ها و محرکات بی شمار.مومن نسبت خودش را با عالم خارج بر محور ایمان تعریف و هدایت میکند.اگر دین در تحقق همین اولین اصل و سنگ بنا که ایمان است توفیق نیابد همه امور دیگر بیرونی نیز منتفی میشوند چه مثبت و چه منفی.یکی ازین محرکات یا انگیزه ها غریزه جنسی در انسان است که هم در مرد و هم در زن وجود دارد.بد ون تردید کشش جنسی دو طرفه است که نصف عالم بشری را زنان تشکیل میدهند که حق حیات واقعی اجتماعی دارند.در عالم خارج هزاران انگیزه و محرک وجود دارند که یکی ازانها انگیزه جنسیست.خداوند از انسانها خواسته است که با نیروی ایمان ،نیروی عقلانیت و نیروی اخلاقی حدود و نسبت خود شان را با عالم خارج تنظیم و تعدیل نمایند.همه انواع انگیزه های بیرونی که در انسان اثر میگذارند از دیدگاه دین و ایمان حیثیت ازمون و ابتلاات را دارند چون در برخورد افراطی با انها انسان در معرض گناه قرار میگیرد.خداوند از انسانها نخواسته که انگیزه های بیرونی را نابود سازند تا در معرض گناه قرار نگیرند. همه اینها را اگاهانه و متعمدانه چیده و اراسته است تا مومنان خودش را بیازماید.حالا طالبان برای خودداری از گناه خود و دیگران زنان را از جامعه و حیات اجتماعی رانده و به درون چهاردیواری خانه ها محکوم به زندان نموده اند.همه مظاهر زن از جمله اواز و صدای پای شان را در زمره عورت قلمداد نموده اند که باید از دید مردم دور باشد.باید بدانیم که زنان مظهر زیبایی و جمال خداوند در زمین اند،نه فقط جمال صورت و اندام بلکه ده ها جمال و لطافت دیگر در سیرت و در طبیعت لطیف و ظریف زنان وجود دارد که باید در حیات اجتماعی اثرگذار و ثمر بخش باشد.
  کاترین سن معتقد است که زشتی و ناهماهنگی جهان کنونی ما برخاسته از فقدان ویژگیها و لطافتهای زنانه است.باز می افزاید که زنان از قدرتی برخوردارند که توانایی تسخیر کامل مردان را دارند.زنان باید در همه حیات اجتماعی حضور و فعالیت داشته باشند بشمول زیبایی صورت تا ایمان مردان ازموده شود.ما حق نداریم مظاهر زیبایی و ازمونها و ابتلاات عملی و عینی را حذف کنیم و از معرض دید ها بیرون نماییم تا ایمان کاذب و خام تیکه داران دین خدشه دار نگردد.ایمانیکه در معرض ازمون همه انگیزه ها و محرکات بیرونی قرار نگرفته باشد ایمان نیست.کسیکه از حضور زنان در جامعه میترسد ایمانش مانند برف است در پرتو افتاب.اگر طالبان میخواهند با حذف زنان از جامعه و حیات اجتناب ناپذیر اجتماعی ایمان خود و ایمان مردم را نجات دهند و بهشت کمایی کنند این بهشت به یک جو نمی ارزد،ایمانیکه تاب مقاومت در برابر کمترین ازمون را نداشته باشد به یقین ایمان نیست.بهشت را به قیمت محرومیت همه زنان از حیات اجتماعی خواستن حرام خوردن است.محرومیت کامل زنان از هر نوع ازادی و همه حقوق انسانی که هویت انسانی شان را میسازد مانند تعلیم و تربیت و دیگر فعالیتهای اجتماعی شیر مادر را بر عاملان ان حرام میکند.
لازم به یاد اوریست که طالبان نه تنها زنان را که یکی از ازمونهای الهیست از سر راه خود برداشته و حذف کرده اند بلکه همه مردم و اقوام را از شرکت در حیات سیاسی و اقتصادی،فرهنگی و علمی محروم ساخته اند تا به انحصار گری شیطانی شان در همه عرصه ها تحقق بخشند.طالبان از همه و از همه استعداد ها مانند دیو از بسم الله میترسند.باید همه انسانها را از حریم خویش بتارانند تا دیوان جهول یکه تازی و ترکتازی نمایند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا