در طول زندگی شانس رفاقت با آدمهای بزرگ را داشتهام، احسان نراقی یکی از آنها بود. یکی از تخصصهای نراقی این بود که هر مشکل بزرگ یا موضوع مهمی را با داستانهای عامیانه کاشان چنان توضیح میداد که کاملا برای آدم جا میافتاد. یکی از این موضوعات داستان همیشگی زندگی ما ایرانیان در ابعاد خرد و کلان زندگی است. اینکه در زندگی همزمان هم میخواهیم در رشته مورد علاقهمان درس بخوانیم، هم میلیونر شویم، هم برویم خارج، هم به مملکتمان خدمت کنیم. و همین موضوع در ابعاد بزرگتر در حکومت هم وجود دارد، دولت هم میخواهد سرمایهگذاری خارجی را جذب کند، هم با استکبار مبارزه کند، هم نظر عامه مردم را جلب کند، هم با مشت محکم توی دهان عوامل استکبار که همان عامه مردم باشد بزند. نراقی تعریف میکرد که یک داماد قد کوتاه کاشانی با یک عروس قد بلند ازدواج کرده بود. در شب اول ازدواج عروس و داماد برای نخستین بار مشغول اقدامات اساسی شده بودند. اما داماد به دلیل کوتاهی قد هر وقت میخواست عروس را ببوسد، نمیتوانست به اقدامات اساسی بپردازد و هر وقت میخواست مشغول امور درازمدت و اساسی شود نمیتوانست عروس را ببوسد و به اقدامات سریع و کوتاه مدت بپردازد. از همین رو داماد هی میرفت بالا و یکی دوم اقدام سریع و کوتاه مدت میکرد و عروس را میبوسید، اما فورا یادش میآمد که باید اقدامات مهمتری انجام بدهد، دوباره میرفت پایین تا کارهای اساسی را صورت بدهد. بالاخره داماد اینقدر بالا و پایین رفت که عروس خسته شد و گفت: آقا دوماد! اول یک کار رو تموم بکن، بعد برو سراغ کار بعدی. حالا حکایت ماست. این دولت پزشکیان از یک طرف میخواهد اقدامات سریع و کوتاه مدتی مثل ماجرای فیلترینگ و دانشگاهیان اخراجی و حجاب و مواردی از این دست را انجام دهد، یک دفعه آقای پزشکیان یادش میآید که نیاز به اقدامات اساسی وجود دارد. یک دفعه رئیس جمهور یادش میآید که باید پایتخت را منتقل کند به نزدیک دریای عمان و خلیج فارس، بعد به دولت تذکر داده میشود که فلان زندانی در بازداشت کشته شد یا فلان استاد دانشگاه اخراج شده و رئیس جمهور دستوراتی صادر میکند در باب اساتید و دانشجویان اخراجی، که یک باره آقای پزشکیان یادش میافتد که کشورهای اسلامی باید مثل اتحادیه اروپا بدون ویزا و سایر موانع با همدایگر رابطه داشته باشند و در واقع در مدت دو ماه باید یک اتحادیه اروپا در همین وسط خاورمیانه که سگ میزند گربه میرقصد داشته باشیم. از یک طرف مشکل چای دبش و بورس دبش و بانک دبش را داریم، تا قرار میشود به این موارد پرداخته شود، رئیس جمهور یک دفعه اعلام میکند که ایران نیاز به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی دارد. و اصلا بی خیال اف.ای.تی.اف. به نظرم اگر استاد اول این عروس بدبخت را ماچ کند، هم اقدام سریعی انجام میگیرد و کلا آدمی که عروس را ماچ کرده باشد، خیلی بهتر اقدامات اساسی دولت را صورت میدهد.