گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » ایده آل دیموکراسی و انتخابات
ایده آل دیموکراسی و انتخابات

ایده آل دیموکراسی و انتخابات

برای خروج از زندگی جنگلی و رهایی از حاکمیت زورمندان و دستیابی به شیوه زیست انسانی و متمدنانه اکثریت صاحبنظران و پیشوایان جوامع بشری متمسک به ایده ال دیموکراسی و نظام سیاسی منتخب شده اند.برگزاری انتخابات،تقسیم قوای سه گانه دولت ،حاکمیت قانون،داشتن قانون اساسی،ازادی های مدنی و تشکیل نهادهای مستقل مدنی و مانند اینها همه صورتها و فورمها و قالبهای نظام سیاسی دیموکراتیک و مدرن به حساب می ایند.همه این نهادهای مدرن را که بر شمردیم ابزار هایی اند برای ایجاد فضای زیستی مشترک صلح امیز و عادلانه تا در بستر مناسب انها افراد بتوانند استعداد های نهفته در خود را برای سازندگی و بالندگی خود و جامعه شگوفا سازند.این ابزار ها و ایجاد یک نظام اجتماعی عادلانه همه برای تحقق یک انسان نوعی خوداگاه و با اراده در نظر گرفته شده اند.عدالت اجتماعی در ابعاد مختلف،تامین امنیت و تضمین حقوق اقشار وسیع مردم که ضعفا شمرده میشوند در برابر زورگویی و اجحاف زورمندان یکی از اهداف اساسی یک نظام اجتماعی عادلانه است.               

  ظلم، استثمار ،تبعیض و همه انواع حق کشیها پدیده ای زشت و ویرانگری اند که از طلوع خلقت انسان تا کنون پایدار مانده اند.این پدیده بزرگترین مشکل جوامع مدرن و دنیای کنونی نیز هست.کرامت انسانها انگاهی محترم و قابل تحقق است که اگاهی و اراده شان در انتخاب شیوه زندگی شان نقش محوری داشته باشد.به همین دلیل پیشقراولان و دانایان جوامع بشری مانند ژانژاک روسو و دیگران حاکمیت اراده عموم مردم در سرنوشت خود شان را هدف اساسی دیموکراسی دانسته اند.اکثریت کشور ها و نظامهای سیاسی دنیا این اصول تیوریک را پدیرفته و در قوانین اساسی خود گنجانده اند.عملی ساختن این اصول که مساله دنیای امروز است هدف این نوشتار نیز هست.امروز بعد از گذشت دهه ها و قرون ایا جوامع بشری در پرتو نظامهای حاکم خود به این اهداف و ارمانها رسیده اند؟انچه در کشور های غربی که خود را بانی و طلایه دار دیموکراسی میدانند می گذرد عادلانه است و ایا اراده مردم انها با اعمال این دولتها همراه است؟ایا گودال فقر و ثروت از انزمان تا کنون کمتر شده است یا بزرگتر و عمیقتر.ایا موازین تعریف شده بین المللی و عدالت در روابط میان دولتها مراعات می گردد؟ایا عامل زور در روابط قدرتها جای خود را به عقلانیت و تفاهم داده است؟ایا خشونت جای خود را به تفاهم عاقلانه سپرده است؟دیموکراسی با تمام محاسن و برتریهای تیوریکی که دارد باز هم یک قالب،فورم و صورت و در نهایت یک ابزار باقی می ماند.نفس صورت دیموکراسی با همه نهادهایی که لازمه ان شمرده میشود تضمین کننده محتوای ان نیست و بخودی خود هیچ الزام اخلاقی و معنوی برای مجریان ان ایجاد نمیکند.همانطور که صورتها،شعایر و فورمهای مذهبی تضمین کننده محتوای معنوی و ارزشی دین نیستند.تحقق و جامه عمل پوشیدن همه صورتهای تیوریک و ذهنی چه دینی و چه غیر دینی بر میگردد به تعهد اخلاقی و وفاداری انسانها به این ارزشهای بزرگ انسانی.اگر چنین تعهدی ایجاد نگردد هیچ نظام سیاسی ولو در بهترین فورم و صورت براورنده اهداف ان نخواهد بود.همه قوانین در کمال اراستگی و دقت خود محتاج تعهد و وفاداری انسانهاست.میتوان با حفظ صورت دیموکراسی زشت ترین اقدامات توتالیتر را انجام داد همانطور که با حفظ ظواهر غلیظ دینی و شرعی میتوان مرتکب پلیدترین اعمال غیر انسانی و اخلاقی گردید.اگر این تعهد و التزام درونی در ارزشها نباشد هیچ کدام از نظامهای سیاسی تضمین کننده ان اهداف انسانی نیستند.اگر این نباشد دیگر امیدی هم برای بشریت نمی ماند.بقول فرانسویان زمامداران امروز که نه به خدا تسلیم اند و نه به قانون باید از دست شان به کجا پناه برد؟اگر باز روزی صورت و قالب زیبا تر و دلربا تر از دیموکراسی به میان اید باز در گرو تعهد اخلاقی و التزام درونی انسانهاست.دیموکراسی و مدرنیته با وجود طمطراق طلایه داران ان خود یک ارزش نیست بلکه صورت و ابزاریست برای تحقق ارزشها .البته نه یگانه ابزار.انسانها همواره قالبها و صورتهای تیوریک دلپذیر را می افرینند تا غریزه پست سلطه گری و چهره زشت خود را در پس انها پنهان کنند.قوانین،قالبها و صورتها پیوسته عوض میشوندانچه باقی می ماند ارزشها و فضایل اند که بشریت پیوسته در تقلا برای انها اند.انسانها بسادگی و مکرر فریب میخورند و ابزار ها و فورمها را بجای هدف میگیرند و حتی می پرستند مانند کودک شیر خواری که بجای پستان مادر به چوشک خودش را مشغول میکند.همانطور که فورمها و قالبهای دیموکراسی و دین را بجای ارزشهای اصیل انسانی می گیرند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا