گـزیده اخبــار

خانه » اجتماعی » سخنان بدون مصرف وشعارها ی مفتکی ضیأمسعودباهفته‌ نامه فرانسوی لوپوان
سخنان بدون مصرف وشعارها ی مفتکی ضیأمسعودباهفته‌ نامه فرانسوی لوپوان

سخنان بدون مصرف وشعارها ی مفتکی ضیأمسعودباهفته‌ نامه فرانسوی لوپوان

یادداشت  نواندیشی : اگر ما که خود را از شهروندان افغانستان و ناظر و حاضر بر همه اوضاع سیاسی و امنیتی مملکت میدانیم فقط در یک موضوع با جناب احمد ضیا خان که لقب مسعود را با خود حمل میکند یک دیدگاه مشتر ک داشته باشیم  آن موضوع و مسأله همانا ظلم بی حد وحصر طالبان است که بصورت نامشروع و با شیوه استخباراتی به افغانستان پرتاب شده اند و طبیعی است که داد همه شهروندان اعم از زنان و مردان شجاع افغانستان را در آورده است . البته کسانی نیز که عادت دارند به هر دلیل و استدلال و هر انگیزه ای نقل هر مجلسی باشند و به نرخ روز نان را صرف کنند شاید و لابد بر ما ایرادی می گیرند که شما اهل بصیرت نیستید و با  زرق و برق دنیا وداع گفته اید . این ایراد گیرنده گان عزیز این را نه می فرمایند که اگر میان حق و باطل یعنی آنچه را که ازعرق جبین خود و برویت یک قانون بدست می آوری که حق پنداشته میشود و یاهم با زور و قُلدُری برآنچه که حق دیگران است غلبه پیدا می کنی و باطل اند ما و حتی آنهای که برما ایراد می گیرند در کدامین جایگاه باید استاده باشیم ؟ و طبعأ ما که باور داریم  استعمال هرگونه زور و قُلدُری  در راه بدست آوردن حق و حقوق دیگران منجر به نوعی ظلم و ستم بر بیچاره گان و درمانده گان تلقی میشود و طبیعی است که ما به عنوان انسان های آزاده و عدالت خواه این چنین حالت را قویأ مردود می دانیم . البته به عنوان شهروندان مسؤل ومجهزبرسلاح سبزعقلانیت اگرنتوانیم جلو این گونه بی عدالتی ها  را بگیریم تحلیل روشنگرانه وآگاهی بخش را که میتوانیم به گوش عام و خاص برسانیم .حال کمی ببینید و شما خواننده گان عزیز قضاوت کنید که بدانید این آغا احمد ضیا خان بلا نسبت مسعود چه دُرفشانی های می کند؟

امروز، نهم سپتامبر ۲۰۲۴، بیست و سومین سالگرد ترور فرمانده افسانه‌ای احمد شاه مسعود توسط القاعده، آنگاه که رهبری مقاومت علیه تروریسم را بر عهده داشت، گرامی داشته می‌شود. در این مصاحبه اختصاصی که  دانیال سالواتور شیفر فیلسوف و نویسنده ، به منظور بزرگداشت شایسته‌ی از احمد شاه مسعود با برادرش احمد ضیا مسعود، معاون پیشین ریاست جمهوری افغانستان رئیس اصلی حزب سیاسی و دموکراتیک جمیعت  گفتگو نموده است . همچنین، فرصتی است تا سه سال پس از سقوط کابل و روی کار آمدن طالبان، به بررسی وضعیت اسفبار کنونی این کشور و به ویژه زنان بپردازیم که در رژیم طالبان به نابینایی و سکوت محکوم شده‌اند.برادر بزرگ‌تر شما، احمد شاه مسعود، که در غرب با نام پر افتخار و مشهور فرمانده مسعود شناخته می‌شود، در نهم سپتامبر 2001، تنها دو روز قبل از حمله مرگبار یازده سپتامبر به برج‌های دوقلو در نیویورک، توسط دو تروریست القاعده که از بروکسل پایتخت بلجیم آمده بودند، ترور شد. چه خاطره‌ای از این مرد استثنایی، مبارز افسانه‌ای برای آزادی و دموکراسی در افغانستان، که هنوز هم امروز، بیست و سه سال پس از مرگ غم‌انگیزش، به عنوان یک قهرمان و شهید در نظر گرفته می‌شود، دارید؟احمد شاه مسعود شخصیت منحصر به فرد، مردی شجاع، دور اندیش، متکی به قدرت مردم خود بود. آزادی را ستایش می‌کرد و آزادانه تصمیم می‌گرفت و خود را مسئول تصمیمات خود می دانست.یکی از تأثیرگذارترین خاطراتی که از احمد شاه مسعود دارم، تأکید بی‌نظیر او بر اهمیت آموزش بود. با آنکه عمر او در دفاع از کشورش به پایان رسید ولی هیچ وقت از اهمیت آموزش غافل نشد. او معتقد بود که آموزش، تنها راه نجات افغانستان از مشکلات و تاریکی است. به یاد دارم که در یکی از بازدیدهایش در یک روستای دورافتاده در سال‌های نخست مبارزه با شوروی، برای جوانان سخنرانی می‌کرد و با اشتیاق از اهمیت دانش و علم می‌گفت. او مکتب‌های بسیاری را در مناطق تحت کنترل خود برای دختران و پسران تأسیس کرد. یک بخش قابل توجه مخارج جبهه‌ی احمد شاه مسعود، صرف امور فرهنگی و آموزشی می‌شد. این اقدامات، نه تنها به بهبود سطح سواد و آگاهی مردم کمک کرد، بلکه امید و انگیزه‌ای تازه در دل جوانان ایجاد کرد.مسعود شخصیتی کاریزماتیک و الهام‌بخش بود. او با مردم به سادگی ارتباط برقرار می‌کرد و به مشکلات آن‌ها گوش می‌داد. من شخصاً شاهد بودم که چگونه او با صبر و حوصله به سوالات مردم پاسخ می‌داد و آن‌ها را تشویق می‌کرد تا برای آینده کشورشان تلاش کنند. او در طی مبارزات سیاسی و نظامی‌اش، همیشه منبع الهام و امید برای دیگران بود. احمد شاه مسعود نه تنها یک فرمانده نظامی برجسته بود، بلکه یک رهبر سیاسی با دیدگاه‌های روشن نیز بود. او به دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی اعتقاد راسخ داشت و برای تحقق این آرمان‌ها تلاش بی‌وقفه می‌کرد. او بارها در مصاحبه‌هایش از دموکراسی و انتخابات به عنوان یگانه راه برای پایان بی‌ثباتی و بی عدالتی نام برده است. می‌خواست افغانستان به کشوری مدرن و پیشرفته تبدیل شود که در آن همه افراد از حقوق برابر برخوردار باشند. با وجود تمام سختی‌ها و چالش‌هایی که با آن روبرو بود، مسعود هیچ‌گاه امید خود را از دست نداد و به مبارزه برای آزادی و استقلال افغانستان ادامه داد. او برای من و بسیاری دیگر از هموطنانم، نمادی از مقاومت، شجاعت و امید است. 
از زمان سقوط فاجعه‌بار کابل در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ و به قدرت رسیدن طالبان، احمد مسعود جوان، پسر همین فرمانده مسعود و البته برادرزاده شما، است که امروزه به عنوان رهبر سیاسی و نظامی “جبهه ملی مقاومت” علیه دیکتاتوری شنیع اسلامی طالبان شناخته می‌شود. پس امروزه، به طور عملی و مشخص، وضعیت این مقاومت چگونه است؟حکومت طالبان بر افغانستان، سایه‌ای شوم بر سر این کشور انداخته و منجر به یک بحران انسانی گسترده شده است. میلیون‌ها شهروند افغانستان آواره شده‌اند و در شرایط بسیار سختی به سر می‌برند. زنان، که نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند، بیش از همه از این وضعیت آسیب دیده‌اند و از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی محروم شده‌اند. طالبان با اعمال خشونت بی‌حد و حصر، نقض گسترده حقوق بشر و محدود کردن شدید آزادی‌ها، نه تنها مشروعیت داخلی ندارد بلکه به کانون اصلی تروریسم بین‌المللی تبدیل شده است.همان‌طور که تاریخ گواهی می‌دهد، حاکمیت ایدئولوژی‌های افراطی و استبدادی همواره با مقاومت مردمی روبرو شده است. تجربه‌ی تلخ حکومت کمونیستی در افغانستان نمونه‌ای روشن از این واقعیت است. اکنون نیز مردم افغانستان در برابر ظلم و ستم طالبان ایستادگی می‌کنند و برای احیای ارزش‌های انسانی و دموکراسی مبارزه می‌کنند. با وجود همه چالش‌ها، امید به آینده‌ای بهتر در دل مردم افغانستان زنده است.مقاومت مردم افغانستان در واکنش به بیرون شدن ناگهانی و سراسیمه‌ی نیروهای امریکایی از افغانستان و سقوط ناگهانی کشور به دست طالبان شروع شد. البته ضرورت مبرم است که مقاومت در محور یک ساختار و تشکیلات فراگیر و ملی بزرگ شود تا یک بدیل سیاسی را در سطح ملی و بین المللی بسازد. برای رسیدن به این هدف، مردم افغانستان به کمک جدی و اساسی نیاز دارند.تفاوت اصلی حاکمیت طالبان با سایر حکومت‌های مستبد، ماهیت بین‌المللی این گروه و حمایت‌های گسترده از سوی برخی کشورهاست. طالبان نه تنها با مخالفت اکثریت مردم افغانستان روبرو است، بلکه به پناهگاهی امن برای گروه‌های تروریستی بین‌المللی تبدیل شده است. با آنکه برخی از تحلیلگران غربی می‌گویند که غرب با کمک‌های مالی ده‌ها میلیون دالری هفته‌وار در حال کنترل کردن طالبان و جلوگیری از رشد القاعده است، ولی من به صراحت به شما می‌گویم که رهبری طالبان به دست القاعده است. رهبران القاعده و طالبان‌ با هم خویشاوندی‌های نزدیک دارند. از جمله حمزه فرزند بن لادن که حالا رهبر القاعده به شمار می‌رود، با دختر ملا عمر رهبر پیشین طالبان ازدواج کرده است. با این تاکید که پسر ملا عمر به نام ملا یعقوب، در حال حاضر وزیر دفاع طالبان است و روابط بسیار نزدیک با حمزه دارد. حمزه بن لادن در افغانستان به سر می‌برد و مراکز القاعده را دوباره تاسیس کرده است. این وضعیت، تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و جهان محسوب می‌شود. تاکید می‌کنم که گروه‌های طالبان و القاعده و حتی داعش، در فکر گرفتن انتقام رهبران شان از کشورهای غربی اند.در نهایت، باید تصریح کرد که بحران افغانستان یک بحران انسانی و امنیتی است و نیازمند توجه و اقدام فوری جامعه جهانی است. مردم افغانستان در این مبارزه طولانی به حمایت همه نیاز دارند. انتظار مردم افغانستان این است که جامعه جهانی مسئولیت خود را در قبال بحران افغانستان جدی بگیرد وازمردم این کشور پشتیبانی کند. باید هم مردم افغانستان دررسیدن به آزادی کمک شوند وهم جهان از تهدید بسیار خطرناک طالبان والقاعده، نجات یابد. بهتراست این کارپیش ازآن انجام شود که یک فاجعه‌ی بزرگ دیگرمانند یازدهم سپتامبر صورت گیرد.
چرا زمانی که کابل سقوط کرد مقامات ارشد سیاسی و نظامی و رهبران افغانستان با عجله و به صورت ناگهانی کشور را ترک کردند، و حتی از آن گریختند؟ برخی از این مقامات سابق، حتی توسط خود مردم افغانستان، به جرایم سنگین فساد متهم شده‌اند.این پرسشی است که در پی سقوط ناگهانی کابل مطرح شد و پاسخ‌های متعددی برای آن ارائه شده است. با این حال، بسیاری از این پاسخ‌ها بر اساس شایعات، اطلاعات ناقص و پیش‌داوری‌های سیاسی شکل گرفته‌اند.باید بین آن عده از رهبرانی که مسئولیت و وظیفه‌ی دولتی داشتند و رهبران سیاسی که مسئولیتی در دولت نداشتند تفکیک قایل شویم. فرار کسانی که در دولت به ویژه در راس نهادهای مهم مانند نهادهای امنیتی بودند، به هیچ صورت قابل توجیه نیست. آنان بدون هیچ نوع مقاومت کابل را به طالبان رها کردند. اما یک تعداد چهره‌های مهم سیاسی بودند که تاثیر اجتماعی داشتند ولی وظیفه و نقشی در حکومت و نیروهای مسلح نداشتند. شماری از این افراد که من نیز شامل بودم، به تاریخ ۱۵ ماه آگوست ۲۰۲۱ سفری به پاکستان داشتیم. البته این نشست یکی از چندین کنفرانسی بود که در کشورهای همسایه و منطقه برگزار می‌شد. قرار بود سه ماه پیش صورت گیرد ولی بنا به دلایلی تا به آن روز به تعویق افتاد. عمران خان نخست وزیر سابق پاکستان از شماری از رهبران سیاسی افغانستان دعوت کرده بود تا در رابطه به روند صلح صحبت شود. پیش از او، کشورهای دیگر منطقه و همسایه نیز میزبان نشست‌های مشابهی بودند. فرار اشرف غنی و شمار زیاد اعضای کابینه‌اش در آن روز، مصادف شد به سفر شماری از چهره‌های سیاسی به پاکستان. در حالیکه هیچ کس حتی نزدیک‌ترین وزرای کابینه‌ی اشرف غنی، از تصمیم فرار او خبر نداشتند و فرار اشرف غنی و بعداً مقامات دیگر دولت او، سقوط را چنان سریع ساخت که حتی طالبان نیز تصور نمی‌کردند.از جانب دیگر، با پیشروی سریع طالبان و بی‌اعتمادی به تضمین‌های امنیتی ارائه شده، رهبران سیاسی در معرض تهدید جدی جان خود و خانواده‌هایشان قرار داشتند. در چنین شرایطی، تصمیم به ترک کشور برای حفظ جان خود و ادامه مبارزه در آینده، تصمیم منطقی و قابل درکی بود. با وجود وعده‌های حمایت از دولت افغانستان، کشورهای غربی در لحظات حساس، دولت افغانستان را تنها گذاشتند. این امر، اعتماد رهبران سیاسی به جامعه بین‌المللی را از بین برد و آن‌ها را به این باور رساند که ادامه حضور در افغانستان، منجر به نابودی کامل دولت و نیروهای امنیتی خواهد شد.نقش بازیگران خارجی و دخالت‌های کشورهای خارجی، به ویژه پاکستان در امور داخلی افغانستان و حمایت آن‌ها از طالبان، شرایط را برای مردم افغانستان بسیار دشوار کرده بود. در چنین شرایطی، رهبران سیاسی بیرون از دولت، احساس می‌کردند که در یک بازی بزرگ سیاسی گرفتار شده‌اند و هیچ کنترلی بر اوضاع ندارند.در نتیجه، بیرون شدن رهبران سیاسی غیر دولتی افغانستان را نمی‌توان صرفاً به عنوان یک اقدام بزدلانه یا فرار از مسئولیت تلقی کرد. این تصمیم در شرایط بسیار پیچیده و تحت فشارهای شدید اتخاذ شد. این رهبران، با توجه به شرایط موجود، بهترین تصمیم را در آن لحظه اتخاذ کردند. ماندن در داخل فقط می‌توانست همه را محکوم به مرگ کند.البته، این بدان معنا نیست که رهبران سیاسی هیچ مسئولیتی در قبال سقوط افغانستان ندارند. بی‌کفایتی، فساد و عدم توانایی در ایجاد یک دولت قوی و کارآمد، از جمله عواملی بود که به سقوط افغانستان کمک کرد.با این حال، برای قضاوت عادلانه در مورد تصمیمات این رهبران، باید شرایط پیچیده و متغیر افغانستان در آن دوره را در نظر گرفت.آیا امروزه یک استراتژی واقعی، چه از نظر سیاسی و چه نظامی، برای شکست طالبان وجود دارد؟ علاوه بر این، ثابت شده است که افغانستان، به ویژه پایتخت آن کابل، در حال حاضر به مرکز جهانی تروریسم بین‌المللی تبدیل شده است، جایی که برخی از رهبران اصلی جنبش موسوم به “دولت اسلامی”، از داعش (ISIS) تا القاعده و سایر جنبش‌های افراطی تاریک و متعصب، به آنجا پناه برده‌اند.در حال حاضر، مقاومت در افغانستان فاقد یک استراتژی مشخص و واحد است. دلایل اصلی این وضعیت عبارتند از:پراکندگی مقاومت: گروه‌های مقاومت در افغانستان پراکنده هستند و هر کدام به صورت مستقل عمل می‌کنند.
نبود رهبری واحد: بسیاری از رهبران سیاسی شناخته شده کشور را ترک کرده‌اند و در خارج از کشور به سر می‌برند. این امر موجب شده تا هیچ رهبری واحد و قدرتمندی برای هماهنگی مقاومت وجود نداشته باشد.کمبود حمایت بین‌المللی: جامعه جهانی به اندازه کافی از مقاومت افغانستان حمایت نمی‌کند و این امر موجب تضعیف توانایی آن‌ها شده است.دخالت‌های خارجی: کشورهای همسایه و قدرت‌های بزرگ با دخالت در امور داخلی افغانستان، به پیچیدگی اوضاع افزوده‌اند و مانع از شکل‌گیری یک استراتژی واحد شده‌اند.برای ایجاد یک استراتژی موثر، مقاومت نیازمند موارد زیر است:یک رهبری واحد و فراگیر: تشکیل یک شورای مقاومت متشکل از نمایندگان همه اقوام و گروه‌های سیاسی می‌تواند به ایجاد یک رهبری واحد کمک کند.حمایت بین‌المللی: جلب حمایت کشورهای غربی و سازمان‌های بین‌المللی برای ارائه کمک‌های نظامی، مالی و سیاسی به مقاومت ضروری است.ایجاد یک ارتش مردمی: تشکیل یک ارتش مردمی با آموزش‌های نظامی مناسب می‌تواند توانایی مقاومت در مقابله با طالبان را افزایش دهد.توجه به ابعاد سیاسی و اجتماعی: علاوه بر مبارزه نظامی، باید به ابعاد سیاسی و اجتماعی مبارزه نیز توجه شود و تلاش شود تا حمایت مردم جلب شود.در مجموع، ایجاد یک استراتژی مشخص و واحد برای مقاومت در افغانستان نیازمند تلاش‌های جمعی و هماهنگ همه گروه‌های مقاومت و جامعه بین‌المللی است.زنان افغانستان امروزه تحت سلطه بی‌رحمانه طالبان و تفسیر ظالمانه آن‌ها از شریعت، شرایطی کاملاً شنیع را تجربه می‌کنند که در تاریخ بشریت بی‌سابقه است! آن‌ها از حقوق و آزادی‌های اولیه مانند کار کردن یا رفتن به مدرسه محروم شده‌اند، حتی از خواندن، صحبت کردن در انظار عمومی، قدم زدن تنها در خیابان یا حتی آرایش کردن یا استفاده از عطر منع شده‌اند! اینها با هیچ معیار تمدنی قابل توجیه نیست. با تصویب قانون جدیدی که به طرز توهین‌آمیزی «ترویج فضیلت و سرکوب رذیلت» نامیده می‌شود، زنان نه تنها زیر چادرهای سیاه و روپوش‌های کامل نامرئی می‌شوند، بلکه اکنون کاملاً ساکت شده‌اند و حتی از هرگونه حق سخن گفتن محروم شده‌اند! چگونه می‌توان در داخل افغانستان با این نوع جدید از بربریت به طور موثر مبارزه کرد؟طالبان با اعمال محدودیت‌های شدید بر زنان، حقوق اساسی آن‌ها را به طور گسترده‌ای نقض کرده‌اند.این گروه افراطی، زنان را به موجوداتی درجه دو تقلیل داده و معتقدند که تنها نقش زن، خانه‌داری و فرزندآوری است. در نگاه طالبان، حضور فعال زنان در جامعه، تهدیدی برای ارزش‌های اسلامی و اخلاقی محسوب می‌شود.محدودیت‌های اعمال شده بر زنان توسط طالبان شامل محرومیت از تحصیل، اشتغال، آزادی حرکت و حتی حق انتخاب پوشش مناسب است. این گروه تروریستی با اعمال چنین محدودیت‌هایی، نه تنها به حقوق زنان بلکه به رشد اقتصادی و اجتماعی افغانستان نیز ضربه شدیدی وارد کرده است. در تازه ترین مورد، رهبر طالبان فرمان داده است که صدای زنان در بیرون از خانه نباید شنیده شود. این درجه از خشونت و وحشی‌گری، در تاریخ پیشینه ندارد.علت اصلی این محدودیت‌ها، تفکر افراطی و تندروی طالبان است. آن‌ها با تفسیرهای غلط و خودسرانه از آموزه‌های اسلامی، به دنبال ایجاد یک جامعه بسته و منزوی هستند که در آن زنان هیچ نقشی نداشته باشند.مسئولیت این وضعیت نه تنها متوجه طالبان بلکه متوجه جامعه بین‌المللی نیز می‌باشد. کشورهای قدرتمند و مدعی حقوق بشر با امضای توافقنامه‌های پنهانی و حمایت از طالبان، به طور غیرمستقیم در مسئولیت نقض حقوق زنان افغانستانی شریک هستند.از جانب دیگر می بینیم که زنان افغانستان با شجاعت و استقامت، در خط مقدم مبارزه قرار دارند و برای احقاق حقوق خود و نسل‌های آینده تلاش می‌کنند. گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد که صد‌ها زن از جانب طالبان دستگیر و به وحشیانه‌ترین شکل ممکن شکنجه، و توهین شدند. شواهد انکار ناپذیری از تجاوز و اذیت جنسی این زنان شجاع نشر شده است که وجدان انسان‌ها را تکان می‌دهد. طالبان زنان را در زندان‌های انداخته‌اند که تمامی کارمندان زندان مرد و افراد طالبان اند. هیچ قانونی برای محافظت از زندانیان وجود ندارد. باید فراموش نکنیم که آن زنان برای آزادی و حقوق بنیادین خود دست به اعتراض مدنی زده بودند. یک گزارش تکان دهنده‌ی دیگر نشان داد که ده‌ها زن در زندان‌های طالبان در شمال افغانستان، پس از تجاوز حامله شده اند. شماری از این زنان معترض که بعداً از افغانستان فرار کردند، افشا کردند که طالبان آنها را برهنه کرده و از آنان فیلم گرفته‌اند تا به این صورت آن زنان و خانواده‌های آنان را زیر فشار قرار دهند و این پیام را به دیگران منتقل کنند که در صورت اعتراض، چه سرنوشتی منتظرشان است. در جامعه‌ی سنتی افغانستان، هیچ کس حتی کسانی‌ که قربانی این خشونت‌ها هستند نمی‌خواهند چنین فیلمی از آنان نشر شود. طالبان دقیقاً به همین دلیل و با این روش وحشیانه، تلاش کردند تا مقاومت زنان افغانستان را سرکوب کنند.پس از دیدن چنین وضعیت اسفبار انسانی و بشردوستانه، از دموکراسی‌های مدرن و غربی چه انتظاری دارید که برای کمک هرچه بیشتر به کشورتان، افغانستان، اقدامات عملی‌تری انجام دهند؟گروه‌های افراطی مانند طالبان، با سوء استفاده از باورهای مذهبی و وعده‌های دروغین، امنیت و ثبات را در افغانستان به خطر انداخته‌اند. این گروه‌ها با مخالفت با هرگونه تغییر و تحول، مانع از توسعه و پیشرفت این کشور شده‌اند. هدف اصلی آن‌ها ایجاد یک حکومت ایدئولوژیک و سرکوبگر است که در آن آزادی‌های فردی و حقوق بشر به رسمیت شناخته نمی‌شود.با توجه به حضور گسترده گروه‌های تروریستی در افغانستان و حمایت‌های خارجی که از آن‌ها می‌شود، این کشور به کانون تهدیدات جهانی تبدیل شده است. این گروه‌ها از افغانستان به عنوان پایگاهی برای برنامه‌ریزی و اجرای حملات تروریستی در سایر کشورها استفاده می‌کنند.برای مقابله با این تهدید جدی، جامعه جهانی باید اقدامات زیر را انجام دهد:جامعه جهانی باید طالبان را زیر فشار قرار دهد تا ایجاد یک حکومت فراگیر و برامده از انتخابات را بپذیرد. با شناختی که از طالبان داریم، آنان هرگز چنین کاری را قبول نمی کنند. جامعه‌ی جهانی مانند دورانی که مردم افغانستان را بر ضد اشغال شوروی کمک می‌کرد، اینبار نیز کمک همه جانبه‌ی مالی، سیاسی و تسلیحاتی کند تا مردم افغانستان موفق شوند یک نظام دموکراتیک را جانشین رژیم تروریستی طالبان سازند. مقابله با تأمین مالی تروریسم: قطع منابع مالی گروه‌های تروریستی یکی از مهم‌ترین راهکارها برای مقابله با آن‌ها است. جامعه جهانی باید با همکاری یکدیگر برای جلوگیری از انتقال پول و سلاح به این گروه‌ها تلاش کند.در صورت عدم اقدام جدی و هماهنگ جامعه جهانی، افغانستان همچنان به عنوان یک پناهگاه امن برای تروریست‌ها باقی خواهد ماند و امنیت جهانی را تهدید خواهد کرد.در صورتیکه پیشنهادات بالا در حال حاضر عملی نباشد باید یک ایتلاف از کشور های جهان را بر ضد طالبان به وجود آورد. این ایتلاف می تواند مشکل افغانستان را در سازمان ملل متحد مطرح کند و بعدا همه کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، در مورد حل مشکل افغانستان از طریق سیاسی به موافقت برسند و از ایجاد یک حکومت فراگیر ملی پشتیبانی کنند. شورای امنیت با اعمال تحریم های اقتصادی، تحریم های مسافرت اعضای طالبان، طالبان را مجبور به قبول ایجاد یک حکومت فراگیر تحت سر پرستی ملل متحد سازد .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا