گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » بادیگارد هایش گوسفند قربانی می کرد، امیــــر مـــــردم ره قصابی !
بادیگارد هایش گوسفند قربانی می کرد، امیــــر مـــــردم ره قصابی !

بادیگارد هایش گوسفند قربانی می کرد، امیــــر مـــــردم ره قصابی !

ده عید قربان هم جیب قربانی میشه هم گوسفند.

قوماندان که از رهبر ده قربانی کردن پس ماند، پاتکش از ویران کردن است.

دست هایش گوسفند قربانی ره محکم گرفته بود،چشم هایش نامزدا بازی می کرد.

به بهانۀ بردن گــــوشت قربانی، می خواست نامـــــزادشه ببینه؛ مگم گوشته پشـــــک برد.

داماد پولداربه خسرگوسفند قربانی میخره، داماد مفلس گوشت میبره.

ده عید قربان ازدامادها جیبش بریده میشه،ازخشوی چشم گشنه بینی اش.

دستایش گوشت قربانی ره تقسیم میکرد، چشمایش نامزاد بازی.

داماد که پیسه دار بود، نامزاد بازی آسان است.

گوسفنده قربانی کرد، تقسیم گوشته قر گفت.

خدا، از خسر پرگوی و ریس جمهور قرگو نگاهت کنه.

بی پیلوت قربانی میکنه، واسکت لاندی.

امریکا آسیاف را قربانی می کند، القاعده طالب ها ره.

بی پیلوت به شاه مسترقربانی میکنه، واسکت به مرحوم کاکا اسامه.

ده وخت قربانی کردن، دعا کرد که ملا هیبت الله زنده باشد.

طالب که از داعش ده قربانی کردن بی گنا هان پس ماند، چهره اش ازبرهنه کردن است.

بادیگارد هایش گوسفند قربانی می کرد، خود امیر مردم ره

ده پول فند، قربانی نمیشه.

قربانی که نمیشه، مصرفش خو تیر مشه.

از وختی که حاجی شده، گوشت قربانی ره ده خاده بند میکنه.

حاجی مفتکی، دل قربانی ره نداری.

ازبسکه ده حرام آموخته بود، گوسفنده دزدی می کرد باز قربانی.

 شله بود که گوسفند ره ودکا بتی باز قربانی کو.

به پول حرام، قربانی نمیشه.

به پول حرام قربانی نمیشه، سیالی و شریکی خو میشه.

شب های عید دخترها خینه خواب میبینه، ملاها گوشت قربانی.

ده روزهای عید، ملا قصابی میکرد، طالب پوست فروشی.

خارجی ها ما ره پوست کرد، طالب ها قربانی.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا