گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » بحــــران اوکــــراییـــــن یا فاجعه مهنـــدسی شـــده ء عصر ما !
بحــــران اوکــــراییـــــن یا فاجعه مهنـــدسی شـــده ء عصر ما !

بحــــران اوکــــراییـــــن یا فاجعه مهنـــدسی شـــده ء عصر ما !

این نوشتار از عوامل و مقدمات این جنگ طراحی شده سخن نمیگوید که خود مطلبیست جداگانه و درخور تآمل مستقل.این مختصر به حقایقی اشاره میکند که این جنگ در انظار جهانیان آشکار ساخت و ماسکهای دروغینی که از چهره اهریمنی طراحان آن برافتاد.آشکارا شدن این حقایق یکبار دیگر بما می فهماند که اگر خواهان استقلال و ثبات سیاسی در سرزمینهای خود هستیم از چه راهی باید رفت و به کی باید تکیه کرد.برملا شدن ماهیت یکه تازی و جهانخواری امریکا بگونه بی مهابا و گستاخ که حاضر نیست رقیبی را درین میدان تحمل نماید حتی کشورهای را که قاعده بازی کاپیتالیستی را نیز پذیرفته اند مانند چین که اینک گرگ جهانخوار سرمایداری از رشد و اقتدار بیوقفه ان احساس خطر میکند و در صدد بحران سازی علیه ان برآمده است.

امریکا و انگلیس به عنوان محور غارت و شرارت در جهان نمیتوانند بپذیرند که سلطه بیرقیب پنج قرنه آنگلوساکسونی بر جهان را از دست دهد.در راستای همین خواست غارتگرانه از سالها به اینسو به هدف استهلاک و نابودی روسیه توطئه یک جنگ نیابتی را در اوکرایین طراحی کرده و دام بحران درازدامنی را برای آن چیده است.هدفش اینست که روسیه نه به عنوان یک شریک و طرف معامله بلکه در سطح یک کشور شکست خورده و زیر دست تقلیل یابد.تکاندهنده ترین حقیقت تلخ اینست که اوکرایین را به مثابه میدان جنگ دور از قلمرو خودش انتخاب کرده و همه مردم اوکرایین را گوشت دم توپ ساخته است.در هردو پس منظر پیروزی یا شکست روسیه درین بحران اوکرایین بازنده و قربانی اصلی و قطعی این جنگ مهندسی شده خواهد بود.تا افق مذاکرات سیاسی و صلح احتمالی روشن شود همه زیرساختهای اوکرایین نابود خواهد گشت.زلنسکی دلقک بی اختیار در زیر فرمان امریکا کارگردانی این خیانت را بدوش گرفته است،تا افتخار عضویت ناتو را کسب کند از کشور پهناور و حاصلخیز خودش چیزی باقی نخواهد ماند و عاقبت این خودفروختگی جز ننگ و نفرین ملتش نخواهد بود.اوکرایین درین جنگ استعماری صحنه ویرانی و مواد سوخت ماشین جنگی امریکا خواهد شد.مردم اوکرایین سربازان بیهدفی اند که نقش نابودگری سرزمین خویش را بازی میکنند.امریکا در افغانستان و شرق میانه برای رسیدن به اهداف شیطانی خودش و بیرون راندن رقیب از میدان متوسل به تروریسم و بنیادگرایی مذهبی شد و از انها بعنوان سربازان ناآگاه و خودفروخته استفاده ابزاری نمود و در اوکرایین از ۲۰۱۴ به اینسو دست اندر کار آموزش،تجهیز و سازماندهی ده ها هزار دست راستی ها و فاشیستها و بقایای نازیسم هتلری است تا انها را گوشت دم توپ منافع خود سازد.

امریکا از دهه ها به اینسو صحنه گردان وقایع ضد بشری و ننگینیست که نشان داد این قدرت اهریمنی به هیچیک از اصول و ارزشهای اخلاقی- انسانی پابندی ندارد،فاجعه خروج امریکاییان از میدان هوایی کابل تدریجا در اوکرایین در حال تکرار است.حقیقت تکاندهنده و بیدارگر دیگر جنگ اوکرایین برملا شدن و نمایش نژادپرستی اروپاییان بود در استقبال از مهاجران اوکرایینی به عنوان اروپایی و نژاد سفید و قایل شدن امتیازات استثنایی به انها تا جاییکه المان اقدام به اخراج مهاجران افغان و خارجی دیگر از منازل شان نمود و بجایشان اوکرایینی ها را اسکان دادند. دهه هاست که اروپاییان خود را پیشقراولان و طلایه داران تساوی حقوق انسانها معرفی میکنند،وقایع اوکرایین و پیامدهای ان این ماسک دروغین را از چهره شان برانداخت.حقیقت ملموس و برجسته دیگر  اینست که روند زوال قدرت  بیرقیب امریکا شتاب پیدا کرده و همه این بحرانسازی ها و جنگ افروزیها نتیجه این زوال پرشتاب و زخم خوردگی این گرگ است که از درد شکست بر خود می پیچد و می غرد و به هر طرف دندان مینماید.این صحنه فاجعه امیز و شرارتبار حقیقت بزرگ دیگری را هرچه بیشتر آشکارا به آفتاب انداخت و آن دنباله روی نوکر مآبانه،ذلیلانه و بی اختیار کشورهای اروپایی در برابر امریکاست که اشکارا برای خدمت به امریکا در برابر منافع و مصالح مردمان خود قرار گرفته اند.اروپا صحنه فوری و اصلی این جنگ ویرانگر و بحران آفرین است که قربانی منفعت امریکا که خود از صحنه دوراست میگردد.اندیشمندان و تحلیلگران سیاسی اروپا را مستعمره امریکا مینامند.دیریست که اروپا تدریجآ نقش مؤثر خود را در حوادث شرق میانه و اسیای جنوبی و مرکزی و دیگر نقاط افریقا از دست میدهد.خود دارای یک دستگاه دفاعی و سیاسی مشترک و مستقل نیستند.اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپا در قبضه کنترول امریکاست.جریانهای ناسیونالیستی و دست راستی در سالهای اخیر در برابر همین حقیقت قد علم کرده و اوج گرفته اند چون می بینند سرنوشت شان بدست کارپوریشنهای امریکایی افتاده است.نکته بسیار مهم و حیاتی دیگر اینکه اندیشه باز دارندگی جنگ افزار های اتومی توهم ساده لوحانه ای بیش نیست.روسها بارها تکرار کردند که اگر روسیه مورد تهدید حیاتی قرار گیرد متوسل به کاربرد سلاحهای اتومی خواهند شد.پوتین اعلان کرد در جهانی که روسیه نباشد وجودش برای ما اهمیتی ندارد.اینک اروپاییان در پادوی در رکاب امریکا روسیه را مورد تهدید حیاتی قرار داده اند.قدرت اتومی انحصاری میتواند منافع امپریالیستی غرب را تضمین نماید اما این انحصار دیگر در دست انها نیست.اکنون اروپا گروگان قدرت اتومی خود و روسیه است.آنها بر پلنگی سوار اند که جرآت پایین آمدن ازان را ندارند.بازدارندگی نیروی اتومی اینک به تار مویی بند است.واقعیت بزرگ دیگر اینست که امریکا و غرب بصورت عموم به عنوان تیکه داران بیرقیب دیموکراسی و حقوق بشر دیگر صلاحیت سیاسی و اخلاقی خود را در انظار جهانیان از دست داده است.صحنه های فاجعه از شیلی تا ویتنام،تا اندونزی و اینک خروج شرمسارانه و فاجعه افرین امریکاییان از فرودگاه کابل مایه ملامتی و نفرین امریکا شده است.خروج امریکا از افغانستان دست از پا نشناخته و بدون اطلاع شریکان نظامی اروپایی اش احساس حقارتی در اروپا ایجاد کرده و اعتبار امریکا را بعنوان شریک سیاسی- نظامی از میان برده است.احتمال تکرار این سناریو در اوکرایین هم وجود دارد.اعتماد میان اروپا و روسیه به عنوان یک کشور اروپایی تا آینده های نامعلوم از میان رفته است،قسمت اعظم این مسؤلیت بدوش امریکاست که پیوسته و بیوقفه آشتی میان روسیه و اروپا را ناممکن گردانیده و به انها تلقین میکند که روسیه هرگز قابل اعتماد نیست.از تکرار این فجایع بدست امریکا در جهان آشکار گردیده که دیموکراسی و حقوق بشر ماسک دروغینی بر چهره امریکا بیش نیست.همه این حوادث شاهد اینست که دیموکراسی و حقوق بشر ابزاریست برای فریب جهان.یکی دیگر از واقیات آفتابی شده اینست که همه رسانه های بزرگ در خدمت کارپوریشن ها و نظامهای حاکم خدمتگذار آنهاست .آزادی رسانه ها هم اینک در صف افسانه های خوش قرار گرفته است.نکته دیگر درین لیست ناتمام اینست  که هویت و بقای ابرقدرتها همراست با جنگ و بحران سازی.جنگ یک مقوله مذموم اخلاقی ثابت نیست و معنی ان در نسبت موقعیت های قدرتها تعیین میگردد.برای ما جنگ امر مذموم و نکوهیده و اخلاقآ محکوم شمرده میشود اما برای بقای ابرقدرتها  آب حیات است.جنگ برای انها هم فال است وهم تماشا،جنگ برای ضعفا مرادف مرگ و نابودیست اما برای قدرتهای بزرگ کلید خزینه ها ومنابع سرشار دنیاست.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا