گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » مکثی برسخنان محمدیونس قانونی
مکثی برسخنان محمدیونس قانونی

مکثی برسخنان محمدیونس قانونی

یادداشت نواندیشی : مقاله ای را که مطالعه می فرمائید بقلم محترم شاه آغا صدیق مجددی یکتن از پیشکسوتان  جهاد ضد اشغالگران اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان نوشته شده که توسط یکی ازهمکاران ارجمند ما غرض انتشار درتربیون نواندیشی به ما رسیده است

البته این نوشته درنخستین ایام سخنان یونس قانونی در یک نشسته انلاینی که از سوی اندیشه گاه به اشتراک و محضر چندین تن از رجال و شخصیت های فرهنگی و سیاسی افغانستان ایراد شده بود که به دلائیل فروان نتوانیستیم آنرا پیوست با برگزاریی چنین نشست به نشر برسانیم اکنون که ازسخنان آخیر آقای یونس قانونی چند روز انگشت شماری سپری شده است جهت قضاوت شما خواننده گان ارجمند نوشته محترم شاه آغا صدیق مجددی که توسط یکی ازهمکاران عزیز تربیون نواندیشی به مارسیده است خدمت شما تقدیم میداریم .البته نباید فراموش کردکه آقای یونس خان  قانونی درتوضیح و بیان واقیعت های درد ناک جامعه افغانستان ید طولانی واستخباراتی دارد

اماایشان درعمل درمخالفت با آنچه که به عنوان یک اندیشه سیاسی بویژه بنام یک حزب سیاسی ویا هم یک جریان نظامی بیان می کرد دست شیطان راازعقب بسته است.زندگی سیاسی منجمله حیات بیست ساله اش که  پس ازمرگ زنده یاد احمد شاه مسعود فرمانده دلیرجهاد افغانستان تبانی ایشان و دیگرهمراهان ناتوان اش با شبکه های استخباراتی ظاهرگردید با چندین انشعاب ازحزب جمیعت اسلامی افغانستان گره خورد ایشان درتلاش هایش ایجاد نهضت ملی افغانستان ،جبهه تفاهم ملی وسرانجام حزب افغانستان نوین را درکارنامه ها وتلاش های سیاسی خود دارد .

آخرین تلاش اش درانتخابات ریاست جمهوری روی همان معادله شیطانی قوم اکثریت و اقلیت ثبت نام به نامزدی برای  معاونت اول ریاست جمهوری برهبریی حنیف اتمر ازجلادان ریاست خاد رژیم کمونیست بوده که وی در تیم انتخاباتی موسوم بــه ” صلح و اعتدال ” برهبریی حنیف اتمر حضور ش را رسمأ اعلام کرد . چنانچه ایشان در صحبتی تلفنی ای که پس ازاین ثبت نام نموده بود تجارب اش را ازکنفرانس بن بیان میکرد گفته بود که درافغانستان رسیدن به پست اول کشوریعنی ریاست جمهوری برای   غیر پشتون ها وجود ندارد …روی همین اساس ما از کاندیداتوریی حنیف اتمر که هم پشتون تباراست و هم با سیاست های جامعه جهانی آشنا اعلام حمایت نمودیم …و این تنها اتمر است که میتواند اشرف غنی را از ارگ بیرون بکشد …….

از آنجائیکه در وجود یونس خان قانونی معامله گری و بازی با کلیمات و رهبر فلان جبهه و فلان حزب و فلان نهضت موج میزند و برای رسیدن به قدرت مصنوعی و مافیائی این همه گروه و دسته و دستکی را ایجاد میکند نگهداری از کارت عضویت درجمیعت اسلامی افغانستان را حق مسلم خود می پندارد چنانچه درهمین گفتگوی تلفنی خود راازاعضای مهم جمیعت اسلامی می خواند .

جالب است که فرمانده شهید احمد شاه مسعود طی یک صحبتی که در محضر اهالی غیور پنجشیر انجام داده بود بصورت واضح از یونس خان قانونی و امثال اش در درداخل جبهه مقاؤمت شکوه نموده بود .

اکثریت مطلق مردم افغانستان اعتقاد به اسلام عزیزدارند؛ اسلامی که مامور است تا به ظلم حاکمان بیدادگر، شیطنت سیاستمداران خاین وتعدی ثروتمندان مستکبر پایان دهد و جامعه ای بر اساس عدالت از نظر سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بسازد…داستانهای فرعون سمبلِ طغیان وسرکشی و حاکمیت ظلم و جور،  هامان مظهر شیطنت و طرحهای شیطانی و قارون مظهر ثروتمندِ یاغی و استثمار گر که برای حفظ ثروت خویش از هیچ کاری ابأ نداشت که در قرآن عظیم الشأن آمده است، بخاطر همین ماموریت است.امّا آنهایی که منافع نا مشروع شان در خطر باشد سخت در برابر این برنامه های انسان ساز به مقاومت برمی خیزند.در اجتماع افغانی با کمال تأسف عده ای از دانشمندان قوم گرا با وجود مشاهده ی آشکار معامله های شخصی یک تعداد طی بیست سال که بخاطر منافع شخصی و فامیلی خود، سرنوشت قوم و جامعه خود را معامله کردند، هنوز هم با دایر نمودن نشست های ویژه آنهم در مرکز شیطنت جهان (لندن) بدنبال سفید نمودن چهره های این جماعت رسوا اند.

به هر حال، صحبت های آقای قانونی را از طریق نشست اندیشه گاه(19 جولای2022) سراپا گوش کردم، 80 فیصد آن عاری از حقیقت بوده و به اصطلاح  خاک زدن  بر چشم مردم است. سیاستمداران تاجیک بخصوص قسیم فهیم، یونس قانونی، عبدالله عبدالله، احمد ضیأ مسعود و عطا محمد نور در مرحلهء نوین تاریخ افغانستان (2001-2021) بارها در بازی های کثیف استخبارات بیرونی و قدرت های داخلی  مثل کاغذ تشناب استعمال شده اند و بیشترین خیانت ملی به کشور را بعد از کرزی و اشرف غنی همین ها مرتکب شده اند. در ارتباط با این بازی های کثیف آقای قانونی اقرار می کند که؛ سی آی ای دو دفتر در ازبیکستان و پاکستان ساخت تا از دفتر ازبیکستان، جبهه ی متحد ملی را که دوست شان بود حمایت و رهنمایی کرده، منافع امریکا را تأمین کند  و از دفتر پاکستان طالبان و القاعده را زیر نظر داشته باشد.قانونی می گوید: کرزی قبل از 11 سپتامبر چراغ های سبز را از امریکا گرفته بود و امریکا تصمیم به براندازی طالبان و القاعده داشت، امّا پس از شهادت آمر صاحب این صفحه بسته شد و حوادث دیگر به وجود آمد. جورج بوش که مطمئن شد القاعده آمر صاحب را شهید ساخته، اعلام کرد که؛ بخاطر تحقق عدالت، ما باید القاعده و طالب را بزنیم.اکثر کارشناسان به این عقیده هستند که چون آمر صاحب مسعود در جهت منافع غرب و پاکستان کار نمی کرد و حاضر نبود افغانستان مستعمرهء غرب شود، غرب دوستان نزدیک آمر صاحب (استاد سیاف، جنرال فهیم، قانونی، عبدالله و سروری) را قانع ساختند که یگانه مانع بقدرت رسیدن اعضای جبهه ی متحد ملی، احمد شاه مسعود است که نه امریکا، نه انگلیس و نه پاکستان او را می خواهند. بناءً توسط همان دوستان نزدیک و درتبانی با آی اس آی، آمر صاحب مسعود را از بین بردند و این توطئه را به دامن القاعده انداختند.از آنجایی که بالای پلانهای استخباراتی سالها کار می شود،
شکی نیست که آمدن چند عرب در پنجشیر و دست القاعده درتوطیهء شهادت مسعود نیز دخیل بوده، ولی پلان اصلی به همکاری دوستان نزدیک شهید مسعود چیده شده بود.این که آقای قانونی می گوید؛با شهادت آمر صاحب صفحه برگشت و امریکا در پهلوی براندازی، تصمیم به دولت سازی نیز گرفت که بحث براندازی را سی آی ای عهده دار شد و بحث دولت سازی را وزارت خارجه ی امریکا؛ حقیقت دارد چون با مرگ مسعود دیگر موانع از بین رفته بود و رفقای نزدیک آمر مسعود در جال عنکبوت استخبارات که منجر به قتل مسعود شد، گیر افتاده بودند و اسناد و ویدیوهای آنها سبب شد تا پس از سقوط طالبان، در دولت سازی امریکا، دوستان نزدیک مسعود بیست سال تمام بعنوان مهره های غرب قرار بگیرند، در حدیکه شیخ الحدیث استاد سیاف بعنوان مفتی ناتو شهرت یافت.آقای قانونی می گوید که؛ برای اولین بار رئیس آی اس آی پاکستان پیشنهاد می کند که؛ حامد کرزی یک گزینهء مناسب برای زعامت آینده ی افغانستان است.قانونی اضافه می کند که؛ به اساس درخواست گری شرون معاون دفتر سی آی ای در ازبیکستان، مارشال صاحب، داکتر عبدالله را که تایتل  وزیر خارجه را داشت و باید این مذاکرات را دنبال می کرد به تاشکند فرستاد تا با جیمز دابینز نماینده ی امریکا صحبت نماید.سوال این جاست که اگر ریگ زیر کفش اعضای شورای نظار نبود و داکتر عبدالله وزیر خارجه بود، پس طبعاً استاد ربانی هم رئیس دولت بود، این مارشال چه کاره بود که عبدالله را فرستاد. معلوم می شود که کودتای دوستان نزدیک مسعود پس از شهادتش  مؤفقانه و موریانه وار به پیش می رفت و استاد ربانی را نیز مثل مسعود از صحنه کشیده بودند و کار در دست مثلث فهیم قانونی عبدالله بود که برای فروش افغانستان با غرب تعهداتی داشتند.قانونی اضافه می کند: داکتر عبدالله در تاشکند دریک شب با جیمز دابینز به سه توافق بنیادی دست پیدا می کنند.

1- تشکیل یک دولت جدید فراگیر ملی.

2- تعیین یک رهبر جدید برای آیندهء افغانستان یعنی نه دولت اسلامی و نه استاد ربانی شهید.

3- تدویر یک کنفرانس بین المللی برای تضمین و مشروعیت بخشیدن به این تصامیم.عبدالله با نمایندهء امریکا جهت اقناع استاد ربانی از تاشکند به بگرام آمدند، من و مارشال صاحب هم بودیم، داکتر عبدالله در کابین طیاره به دابینز می گوید که؛ بهترین فرد برای رهبری آینده دولت افغانستان حامد کرزی است.قانونی زیرکانه همه وقایع منفی را به گردن داکتر عبدالله می اندازد، باز هم سوال اینجاست که در صورتی که عبدالله به دستور مارشال صاحب به تاشکند رفته بود چطور امکان داشت که عبدالله بدون مشوره فهیم خان و قانونی به سه توافق بنیادی برسد و مهمتر از همه کرزی بعنوان رهبر آینده مطرح شود؟  در ارتباط با مجلس بگرام قانونی می گوید: در بگرام استاد ربانی یک صحبت تعارفی نموده از امریکایی ها تشکر نمود که در آزادی افغانستان همکاری نمودند، در وسط صحبت های استاد، دابینز داخل شد و گفت جناب استاد ما دو پیام را از واشنگتن به شما آورده ایم یک ! با شما در تشکیل یک دولت جدید همکاری می کنیم،  دو! یک رهبری جدیدی که اقوام افغانستان را قانع ساخته و حمایت جامعه بین المللی را جلب کرده بتواند.تبصره قانونی این است که: روشن بود یعنی نه دولت شما را قبول داریم و نه خود شما را. من که جوانتر بودم جدی تر شدم که این آدم با این جرئت و جسارت در مقابل استاد صحبت میکند حتماً استاد موقف می گیرد. امّا استاد گفت؛ با شما موافق هستم و بالای جزئیات با برادران صحبت کنید و استاد پس از تائید دولت جدید و رهبری جدید از مجلس خارج شد…واقعاً برای برائت خودی تهمت بالای یک شهید گناه بس عظیم است. من که این رویداد ها را در یک مجلد 456 صفحه ای تحت عنوان«لمحات سرنوشت ساز» نوشته و در سال 1386 به چاپ رسانیده بودم، یک جلد را به آقای قانونی و یک جلد را به استاد شهید فرستاده بودم. بعد ها در نشستی که با استاد ربانی در منزلش واقع وزیر اکبر خان داشتم و استاد با همه مصروفیتها کتاب را خوانده بود و مرا تقدیر کرد،  موضوع مجلس بگرام را پرسان نمودم، ایشان فرمودند که من از آن مجلس با عصبانیت بیرون شدم، چون دیدم که رفقای ما خیانت می کنند وبا امریکایی ها به توافق رسیده اند، چنانچه یکی ازاین رفقا مانند کاسهء داغتر از آش از گفته های جیمز دابینز حمایت نموده و سخنان خیلی توهین آمیز گفت…، با وصف اصرار من استاد شهید که شخص با حیا و مهربانی بود، نام رفیق متذکره را نگرفت، ولی دو روز بعد شخصی بنام نظیر یا نذیر برایم زنگ زد و گفت: «صحبتهای شما با استاد را می شنیدم آن شخص قانونی صاحب بود، دراین مورد می توانید از انجنیر صاحب رحیم که در مجلس بود معلومات بیشتر کسب کنید». گرچه انجنیر صاحب رحیم را خوب می شناختم ولی چون در خارج بود دیگر نتوانستم با ایشان تماس بگیرم، امید روزی همت کنند و حقایق را بازگو نمایند.این همه می رساند که جناب قانونی صاحب  به اصطلاح(دزد بالای خود پر دارد) چگونه استادانه به خاطر برائت خود، مرده ها را شاهد می آورد و بر آنها تهمت می بندد.گزارشات بعدی ثابت ساخت که چه توطئه های در جریان بود و چگونه بزرگان شورای نظار در تضاد با منافع ملی و حزبی شان، در به ثمر رسانیدن اهداف امریکا و غرب در افغانستان ممد واقع شدند.در ارتباط با جلسات بن و حکومت آینده، این گفته های  جناب قانونی که خود را هم نظر استاد ربانی می خواند واقعیت نداشته، کسی که تا آخردر برابر استاد ربانی و حکومتش ایستاد ومخالفت نمود و از نظریات غرب حمایت کرد جناب قانونی بود.خبرگزاری رویترز بتاریخ 28 نوامبر 2001 گزارش داد:

«محمد یونس قانونی رئیس هیئت جبهه ی متحد اسلامی با هیئت روم در جلسات بن، در مورد نخستین گام برای ایجاد یک دولت فراگیر ملی به توافق رسیده اند، امّا استاد ربانی (که حکومتش به تدریج عملکرد یک دولت را پیداکرده است و سازمان ملل، روسیه، بریتانیا و ایران هرکدام هیئت های را برای اعزام به کابل درنظر گرفته یا اعزام کرده اند) مشروعیت گفتگوهای بن را برای تصمیم گیری در مورد آینده زیر سوال برده گفت: در کنفرانس بن تنها باید در مورد اصول توافق به عمل آید و جزئیات نهایی باید در کابل به بحث گذاشته شود.ربانی اظهار داشت که: هیئت نمایندگی جبهه ی متحد در مذاکرات بن برای تعیین اشخاص در تشکیلات آینده صلاحیت ندارد، امّا محمد یونس قانونی رئیس هیئت جبهه ی متحد استاد ربانی را متهم کرد که، از تصویب فهرست اسامی که برای شرکت در دولت موقت تهیه شده، جلوگیری می کند و اگر این جلوگیری ادامه یابد او آماده است تا حمایت مردمی را در این زمینه جلب کند. این اختلاف نظر شدید و سخنان توهین آمیز قانونی علیه رهبری جبهه ی متحد ملی، جلسات بن را به بُن بست کشانیده و عده ای بشمول حاجی عبدالقدیر عضو دیگرِ هیئت جبهه ی متحد شمال، بعنوان اعتراض کنفرانس را ترک کردند».با در نظر داشت این گزارش رویترز و حقایق دیگر که قبل از جلسات بن توسط مثلث (فهیم، قانونی، عبدالله) با چراغ سبز غرب براه افتاده بود، آیا این همه یک کودتا علیه استاد ربانی نبود؟چگونه در تعیین زعامت کرزی، آی اس آی و شورای نظار دو دشمن سوگند خورده باهم توافق نظر داشتند؟آیا این تیاتر ادامهء همان کودتای استخبارات غرب و مثلث فهیم قانونی عبدالله نیست که مسعود را شهید، استاد ربانی را خلع و کرزی دلقک سی آی ای را مطرح نمودند؟

این بزرگان که یا به خاطر منافع شخصی و قدرت طلبی شان و یا به خاطر نزدیکی با امریکا و یا شاید به نظر خود شان به خاطر نجات افغانستان، این همه اشتباهات را مرتکب شدند چرا به جای خاک زدن به چشم مردم و وارونه ساختن تاریخ جهت برائت شان مردانه اعتراف نمی کنند که مرتکب یک خیانت بزرگ شده اند و از مردم خود معذرت نمی خواهند؟ تا چه وقت بالای زنده و مردهء خود تهمت می بندند و همه خطا ها را به گردن یک دیگر بار می کنند، مگر تاریخ کور است؟

یک نظر

  1. تشکر از به اشتراک گذاری.
    استفاده کردیم

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا