گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » نشست تاشکندگره کورطالبان
نشست تاشکندگره کورطالبان

نشست تاشکندگره کورطالبان

جهان و مردم افغانستان برای معامله با طالبان ابتدایی ترین و حداقل ترین خواستها را از آنها دارند تا بتوان با تفاهم داخلی و بیرونی یک نظام سیاسی ایرا شکل داد که شایسته این نام باشد.برآوردن این خواسته ها  برای کسب اعتماد و مشروعیت داخلی بوده و حداقل ترین شرایطی اند برای معامله جهان و اعتبار بین المللی یافتن.اما طالبان همین حداقلی ها را هم نه حاضرند بفهمند و نه به انها تن میدهند. طالبان که از قریب یکسال به اینسو با قوه نظامی و ارعاب قدرت سیاسی را انحصارآ در قبضه خود در آورده اند تصور میکنند فعال مایشا اند و افغانستان ملک مفتوحه شان میباشد.حاضر نیستند ماهیت تروریستی وتمامیت خواهانه شان را تغییر دهند.پاکستان با ایجاد و پرورش این گروه به عنوان آله فشار و سرکوب فقط در پی اهداف و خواسته غارتگرانه و تجاوزکارانه خودش بود .

با خروج نیروهای امریکایی و ناتو و نهایی ساختن توطئه نامه دوحه فکر میکردند همه موانع از سر راه شان برداشته شده است.اگر حکومت طالبان از سوی جهان هم برسمیت شناخته نشود در خلآ قانونی،مشروعیت و حکومت رسمی هم پاکستان با افغانستان مانند ملک متصرفه خودش رفتار میکند. به همکاری این گروه که ملیشه های نظامی خودشان اند از دیر زمان به اینطرف به غارت تمام ذخایر و معادن افغنستان ادامه میدهند و مناطق سرحدی افغانستان را به میل خود از نو شکل داده و به خاک خود ملحق میکنند مانند باریکه یا گردنه واخان بدخشان..امریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو پی بردند که در تمام دهه های اخیر توسط پاکستان ‌و دستگاه استخباراتی آی اس آی فریب داده شدند و در نهایت دست به سر با شرمساری تمام و افتضاح آمیز افغانستان را ترک کردند،خواستند با انزوا و تعلیق رسمیت سیاسی بین المللی هم پاکستان و هم طالبان نوکر شان را مجازات کنند.طالبان در مدت قریب یکسال از سوی جامعه جهانی مطرود و منزوی قرار گرفتند.درین مدت افغانستان در خلآ قانونی،خلآ حاکمیت رسمی،خلآ مشروعیت داخلی و بین المللی و خلآ قانون اساسی بسر میبرد.این انزوا و مطرودیت شامل حال پاکستان هم میشود که تولیت تروریسم منطقه ای را بدوش گرفته است.جامعه جهانی درین کار توقع دارد طالبان سر عقل آیند،اهلی شوند،به موازین و رسوم بین الملل معامله با جهان پی برند،همزیستی و همآهنگی سیاسی با دیگران را یاد بگیرند،به ابتدایی ترین خواسته ها و حقوق مردم تن در دهند،اشتراک فعال سیاسی اقوام و اقشار دیگر کشور را بپذیرند خلاصه دریابند که مثل آدم با مردم خود و جهان همزیستی نمایند.طالبان چون بسیار جهول و بدوی اند هر روز بر لجاجت و سماجت شان افزوده میگردد و عقده های حقارت و کینتوزی هایشان را بصورت حملات نظامی وسیع بالای اقوام دیگر،بازداشتهای خودسرانه و غیر قانونی،شکنجه و سر به نیست کردن های شهروندان بیگناه نشان میدهند.رابطه شان با مردم خود و جامعه جهانی بر اساس دروغگویی کامل و فریبکاری استوار است.بار دیگر در گردهم آیی کشور ها در تاشکند دست رد بر سینه شان کشیده شد،و نماینده اروپا با صراحت خطاب به نماینده طالب گفت ما شما را گروه طالبان خطاب میکنیم نه حاکمان افغا نستان،شما حکومت نیستید و ما شما را برسمیت نمیشناسیم. این گردهم آیی سیاسی نومید کننده تر و شرمآور تر از کنفرانسهای دیگر در گذشته برای طالبان بود.حتی طالبان یک حزب سیاسی هم شمرده نمیشود زیرا هیچکدام از شرایط و ویژگیهای یک حزب سیاسی را ندارند .فقط میتوان آنها را یک گروه بدوی ،قبیلوی بیگانه با جهان امروز به حساب اورد.در بعضی جوامع گذشته افراد بدکار و مضر به مصالح اجتماعی را مورد انزوای انسانی قرار میدادند و هیچکسی با آنها سخن نمیگفت و معامله نمیکرد و اینگونه در قرنطینه اجتماعی قرار میگرفتند تا فکر کنند و اعمال خود را خود ارزیابی نمایند و بالاخره خود را اصلاح کنند.اکنون طالبان از لحاظ روابط بین المللی و معامله با جهان  در همان حالت مطرود و منفور قرار گرفته اند.

انسان در جامعه و هماهنگی و همزیستی مسالمت امیز با دیگران انسان میشود.من با دیگری من میشود.از همینرو ارسطو انسان را حیوان اجتماعی بالفطره میدانست.داروین هم ما را امیدوار ساخته بود که همه انواع حیوانات تحول پذیر و رشد یابنده اند اما گویی در مورد طالبان به خطا رفته است،او باید این گروه عجیب را که از عمق بدویت و اعصار تاریک زنده جانها سرزده است جداگانه از نو مورد بررسی قرار دهد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا