گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » بانیــان و قـــربانیــان تــروریسم
بانیــان و قـــربانیــان تــروریسم

بانیــان و قـــربانیــان تــروریسم

مونتسکیو به درستی دریافته بود که بزرگترین انحصارگران تروریسم و خشونت دولتها اند.دولتها اند که قانونآ حق کاربرد خشونت و ارعاب را دارند اما تمام امکانات و ابزار ها را در اختیار دارند تا به خشونت خود نام دیگری بگذارند مانند حمایت از دیموکراسی و حقوق بشر و مداخله بشردوستانه برای حفاظت از حقوق اقلیتهای زیر ستم و تبعیض در کشور های دیگر.این تمام کارنامه امریکاست بعد از جنگ جهانی دوم.مجموعه کشتار های امریکا در جهان بعد از سال ۱۹۴۵ بیشتر از همه قربانیان جنگ دوم جهانیست در عین حال امریکا خود را طلایه دار دیموکراسی و حقوق بشر معرفی کرده است،جادوگری و هنرمندی را ببینید.ازان روز تا کنون جهان تماشاگر نمایش متناقض تراژیکیست که بزرگترین دیو ادمخوار در نقش فرشته بازی میکند.تازه ترین صحنه این نمایش متناقض کشتن ایمن الظواهری رهبر القاعده است در کابل .امریکا میتواند نمایش برجسته ای از جنگ علیه تروریسم برگزار کند و خود را پیروز جلوه دهد.این رسانه های بزرگ اند که در نقش سگان شکاری امپریالیسم این نمایش جادوگرانه را به عهده دارند،همه در خدمت دیو اند اما خود شان را ازاد معرفی میکنند.چرا چشم و گوش دنیا اینگونه مات و مبهوت و افسون شده اند؟

البته اگاهیم که اهریمن از روز خلقت ادم جواز تام و تمام فریب عالم را از خدا گرفته بود.آنگونه که دیده میشود جهانیان اینبار چندان ذوق زده و گرفتار شور و هیجان این نمایش اخیر نشدند گویی جان شان از وسوسه شیطان آگاهی یافته باشد.امریکا از اقدام خودش در کشتن ظواهری طالبان را که مشتریان خودش بحساب می آیند اطلاع نداد همانطور که در کشتن بن لادن حکومت پاکستان را خبر نداد چون این نوکران آن شایستگی و حیثیت را ندارند،هردو خانه خودش میباشد.بقول حافظ چون رخت ازان توست به یغما چه حاجتست.حکومت پاکستان که تیکه دار منطقه ای تروریسم است از اقدام امریکا مطلع نشد نوکر نوکر را چه میکنید.

کشتن بن لادن و ظواهری بعد از انجام مآموریت شان که منطقه را در آشوب و بحران درازدامن افگندند یک ژست سمبلیک و تبلیغاتیست،فقط گاهگاهی امریکا به جهان متذکر میشود که مآموریت مبارزه با تروریسم را دارد.اما این تناقض را چگونه بفهمیم که امریکا خود با محصول و دست پرورده القاعده و مولود مشترک شان با آی اس آی پاکستان توافقنامه سیاسی امضا کرد و حفاظت گله را به گرگان سپرد.همه فهمیدند که امریکا خود رفیق دزد است و شریک قافله.اینبار چندان مشعوف نگشتند و زبان به تحسین نگشودند،به شهادت دستگاه دروغ پراگنی جهانی بی بی سی.بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران واحد ضدتروریسم کاخ سفید و بسی دیگر از صاحبنظران آزاد گفته اند کشتن رهبران القاعده و حذف فزیکی سران آن به لحاظ سمبولیک مهم است اما در بعد عملی هیچ تغییری و اختلالی در کادر های فعال این گروه و دیگر گروههای تروریستی ایجاد نمیکند،اینک با حمایت و رهبریت امریکا در طول دهه های اخیر القاعده و دیگر گروههای تروریستی در عمق این جوامع نفوذ کرده اند،با بقدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان تمام گروههای تروریستی دیگر پشتوانه و اشتیاق تازه یافته اند.این پیروزی بزرگ را تروریستان مدیون حمایت امریکا اند.همین تحلیلگران میگویند با کشته شدن یک رهبر به سرعت کادر های آموزش یافته و گرگ باران دیده دیگر جایشان را پر میکنند.قبل از حوادث کذایی ۱۱ سپتامبر امریکا بطور قطع میدانست  که
مرکز سوق و اداره و تجهیز گروهای تروریستی در پاکستان است و پاکستان سگ زنجیری امریکا در منطقه و همینطور عربستان سعودی پایگاه ایدیولوژیک تروریستان و بنیادگرا ها ضلع سوم فاجعه تروریسم را تشکیل میدهد اما امریکا کمترین اقدامی علیه ایندو مشتری خودش نکرد.۱۵ تن از تروریستان مسؤل حوادث ۱۱ سپتامبر اتباع عربستان بودند اما امریکا در برابر گاو شیری خودش هیچ کاری انجام نداد.برای امریکا تروریسم یک شرارت مذموم و یک آفت و یا یک جرم اخلاقی نیست بلکه تروریسم و بنیادگرایی از منظر  امریکا یک ابزار است که هرکه قدرت کنترول و سوق انها را داشته باشد یک فرصت طلایی شمرده میشود.تروریسم برای ما یک بلیهه خانمانسوز است که صلح و ثبات و آبادانی را را از ما میگیرد.هرکه بتواند دیو را مهار کند و در تسخیر خویش درآورد میتواند بکام خویش برسد.
امریکا در جنگهای جدید پیش رو بجای لشکرکشی های عظیم سنتی لشکری از تروریستان را اجیر میکند.امریکا در جنگ با شوروی بجای جنگ رویاروی از مجاهدین بمثابه ابزار نظامی علیه آن استفاده کرد و پیروز شد.هنوز این بازی کثیف و خانمانسوز تمام نشده است ،امریکا ماموریتهای دیگر در منطقه برای تروریستان دارد.باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور.همه گروههای تروریستی مشتریها و شرکتهای کوچک قراردادی امریکا اند.برای عیان شدن این امر در زمان نسبتآ طولانی باید دید همه این امواج تروریسم و بحرانسازی های ان به نفع کی تمام میشود و به ضرر کی ها می انجامد.
مبارزان حقیقی با بنیادگرایی و تروریسم باید قربانیان تروریسم باشند که همه هستی شان را تروریسم به باد داده است.توقع مبارزه با تروریسم و شکست انرا نباید ازامریکا داشت زیرا سرنخ تروریسم ازدهه ها به اینسو دردست خود امریکاست.قدرتهای دیگر بویژه قدرتهای منطقه ای همه کم و بیش به تروریسم بچشم ابزارمی بینند تا درفرصت مساعد ازانها درجهت اهداف شوم خودشان بهره برند.تا کنون هیچ آسیبی مستقیم از سوی تروریستان به امریکا و قلمرو امریکا وارد نشده است،امریکا مانند دیگر بحرانها و جنگها در جهان تا کنون دامنش از آتش دور بوده است.حادثه ۱۱ سپتامبرهرچه تا کنون مورد تحقیق و ریشه یابی کارشناسانه از سوی محققان امریکایی و غیر امریکایی قرار گرفته است به همان پیمانه مبهم تر و سردرگم تر شده است.عده ای از محققان سر نخ این حادثه را در دست سی آی ای و طراحان سیاسی خود امریکا میدانند که بهانه ای شد طلایی در دست جنگ افروزان محافظه کار و فاشیست کاخ سفید برای لشکر کشیهای عظیم و برداشتن رهبران و رژیمهای مخالف امریکا در منطقه از سر راه نظامیگران امریکایی.آنقدر هیاهو و غلغله برپا کردند و مردمان امریکا و جهان را در زیر توفان تبلیغاتی قرار دادند که هیچکس از بهتزدگی و غافلگیر شدن جرآت و فرصت شک و تردید را نیافتند و همه باور کردند که چندتا تروریست بدوی امریکا و جهان را خواهند بلعید اگر فورآ دست به اقدام نزنند و با سامری زمان که همه این غوغا هارا برپا کرده همگام و همدست نشوند.بهای این توطئه اهریمنی جنگ افروزان کاخ سفید را امروز تا آینده های دور همه ملتهای بیدفاع و مسلمانان سلیم القلب می پردازند.اگر امریکا بن لادن را کشت و با پاکستان میزبان و لانه اصلی تروریستان کاری نکرد و اگر ظواهری را کشت و با طالبان تروریست وحشی کاری انجام ندهد باید بدانیم که اینکار امریکا همدستی و سفید کردن روی پاکستان و طالبان نوکر آنست.مبارزه با تروریسم یک دروغ شاخدار امریکاست برای دست داشتن همیشگی برمنابع منطقه وابزارسازی تروریستان دربرابرحریفان و رقیبان نو ظهور منطقه ای امریکا.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا