گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » برآوردمختصرکار یکساله طالبان
برآوردمختصرکار یکساله طالبان

برآوردمختصرکار یکساله طالبان

هرکسی اعم ازفرد و یا جمع هر ازگاهی می نشیند و کارنامه گذشته اش را مورد ارزیابی و براورد قرار میدهد.کامیابیها و ناکامی هایش را با یکدیگر مقایسه مینماید.گفته اند آدم باید هرشب که بخانه برمیگردد تمام کارهایش را که از صبح تا شب انجام داده است ارزیابی نماید و خودش را مورد قضاوت عقل و وجدان خود قرار دهد.این شاید یکی از پایدار ترین اصول زندگی انسان باشد که بعنوان موجود با شعور و باوجدان خود را با آن خو دهد.این بیلان از دوسو انجام میشود؛ یکی از سوی خود طالبان دیگری از چشم مردم افغانستان و جهان.آیا ایندو داوری یکسان خواهد بود.بدون شک طالبان خودشان را کامیاب و حق بجانب میدانند و توهماتی را بعنوان افتخارات برای خود برخواهند شمرد اما این داوری به اصطلاح مروج در زبان انگیسی « توصیف خود توصیف نیست» پسندیده نیست.درست است که انسان داوری هایی در مورد خود دارد اما کار اجتماعی  و خدمات عمومی در آیینه نظر مردم و دیگران اعتبار دارد.میزان و معیار قناعت و رضاییت مردم است.همه زمامداران سیاسی و متصدیان امور اجتماعی مشروعیت و مقبولیت کار  خود شان را مرهون نظر و نگاه مردم اند،هیچ معیار دیگری درین زمینه معتبرتر از رضاییت مردم نیست.رفتار دینی و اخلاقی هم با نگاه مردم محک زده میشود زیرا ماهیت هردو کار اجتماعیست ،تصدیق هم باید از سوی جامعه صورت گیرد.اگر کسی ادعا کند که مامور  و مسؤل اجرای احکام خدا در زمین است ،خدا به او صلاحیت داده و حسابگیر کارنامه او هم خداست پس نزد مردم هیچ مسؤلیتی ندارد.در صورتیکه مردم به ان رضاییت و موافقت نداشته باشند آن ادعا جز کذب و شارلتان بازی ای بیش نیست.در روی زمین فقط مردم است که معیار صلاحیت  و مشروعیت بخشی و مشروعیت و صلاحیت ستانی اند.هیچکسی حق چنین ادعای گزاف را ندارد.خداهم بر اساس اعتقاد مردم و رضاییت مردم را بوته آزمایش قار داده است.رضاییت مردم شرط رضاییت خداست البته در امور اجتماعی.بنابرین دستاورد و بیلان کار یکساله طالبان اوج یک فاجعه و سیر انحطاطی ایست که توسط سلف سیاسی طالبان آغاز گشته بود.فساد و انحطاط خانمانسوز کنونی پایه و اساسش توسط طالب کرزی و طالب غنی گذاشته شده بود.طالبان تمام اوصاف و کیفیات قهقرایی و ابتذالی را در خود جمع دارند.تا کنون افغانستان صاحب حاکمیت ملی نیست چون حاکمیت ملی برخاسته و محصول اراده و رضاییت کامل ملیست که مصدر ان مردم اند.ملت از روز سلطه مجدد طالبان هیچگونه حاکمیتی بر مقدرات سیاسی خود ندارند.

همه تصامیم و اقدامات طالبان خودسرانه و بدون در نظر داشت خواسته های مردم و در غیاب انها انجام میشود.مردم درین تصامیم به جوی حساب نمیشوند.از دوران اسلاف تاریخی طالبان چون عبد الرحمان خان تا کرزی و غنی مردم هیچگاه صاحب حاکمیت ملی نبوده اند،همه زمامداران ازانروز تا کنون خلیفه و نایب استعمار گران بوده.اقتصاد ورشکسته و ویران شده،بیکاری،فقر مطلق به شهادت همه ناظران دستآورد دیگر ننگین طالبان است که گریبان مردم را گرفته است.مملکت هنوز قانون اساسی که تضمین کننده زندگی مردم و محدود کننده عمل طالبان باشد ندارد.طالبان در تمام عرصه های زندکی مردم بدون قید و بندی دست باز دارند.میتوان گفت که مطلقآ قانونی در کشور وجود ندارد.افغانستان تا کنون دارای یک نظام سیاسی معین و با ثبات نیست.از دیرزمانی تا کنون سلطه قومی و قبیلوی است که بر همه تحمیل شده است.نظام تعلیم و تربیت و معارف کشور تقریبآ بطور کامل فروپاشیده است،آینده معارف و نصاب تعلیمی در حالت معلق و ابهام تمام قرار گرفته است.با در نظرداشت ماهیت ایدئولوژیک و طبیعت تمامیت خواهانه طالبان میتوان حدس زد که دیگر معارفی به معنی رایج در جهان و در زمانه ما در افغانستان وجود نخواهد داشت.محرومیت زنان و دختران از تعلیم و تربیت و حیات فعال احتماعی به تنهایی فاجعه شرمآور دیگریست که بصورت عمدی و سیستماتیک بدست طالبان ایجاد شده است.سرنوشت همه معارف مملکت و به تبع ان نسلهای اینده معلق به تصمیم یک ملای بیسواد و مجهول الهویه قرار گرفته است.عدم امنیت جانی و مالی،نومیدی نسبت به اینده و عدم امنیت فکری،عقیدتی و مذهبی سبب شده است که صدها هزار نفر خانه و کاشانه خود را رها کرده راه آوارگی و مهاجرت به کشورهای منطقه و جهان را در پیش گرفته اند،این روند خروج و فرار از کشور هنوز به قوت خود باقیست.این پدیده دردناک و خانمانسوز دستاورد طالبان است.عدم مشروعیت و عدم یک نظام سیاسی تثبیت شده در افغانستان در صحنه بین المللی در طول یکسال تمام ثمره شوم دیگر سلطه نا مشروع طالبان است که با ان روبروییم.عدم حضور علمی،فرهنگی،سیاسی،هنری،صنعتی و ورزشی افغانستان در صحنه بین المللی از توابع خسارتبار دیگر سلطه قبیلوی طالبان است بر سرنوشت این ملت.طالبان بمثابه یک موجود با شعور،با وجدان و با دین( به قول خودشان) باید بعد از سپری یا ضایع شدن یکسال وقت ارزشمند یک ملت باید خود نیز به براورد و بیلان کارنامه یکساله خویش بپردازند و حاصل کار خویش را حساب کنند که در نگاه مردم افغانستان و جهان و بالاتر ازان در پیشگاه خدایی که مدعی اعتقاد به انند شایستگی چه نمره ای را دارند.مومنی که خودش را محاسبه و مؤاخذه ننماید مومن نخواهد بود.بادر نظرداشت نکات فوق است که مردم میتوانند کارنامه یکساله طالبان را ارزیابی و توقعات خود را در آینده از آنها ترسیم نمایند و تکلیف خود را با انها روشن.

در رخ ماه نو کسی خندد

که ازو سود و مزد بر بندد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا