گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » نــــو آوران کــــهنه فـــــروش!
نــــو آوران کــــهنه فـــــروش!

نــــو آوران کــــهنه فـــــروش!

بسیاری از ما خیال میکنیم نو اندیشیم، نو خیال، و در مسیر راه طولانی که طی کرده ایم، بسیااار چیزهای کهنه را رها کرده ایم و بسیااار چیزهای نو بدست آورده ایم.ولی زهی خیال باطل !نو اندیشان ما اکثرن از کهنه ها سعی کرده اند چیز نو بسازند. اختراع تازه ای نشده است. آنچه را که میتوان به آنان منسوب کرد، گاهی لباس نو است که توانسته اند به تن حقایق، روندها، و «عنعنعنات» کهنه بکنند. در ضمن، از کهنه های خود تنها چیزهای فرعی را دور انداخته چیزهای اصلی را وفادارانه حفظ کرده اند.اینجا نمیخواهم دوستان نزدیک را مورد انتقاد قرار بدهم و به این یکی یا آن یکی بگویم که لنگیش از زیر کلاه معلومدار است یا پاچه تنبانش از پاچه پتلونش برامده است، یا که خرافات در عقایدش جا دارد و یا هم بالاخره که همه سیستم استدلالش ازخرافات آسیب دیده، نه به نزدیکان نمی پردازم چون موضوع تراژیدی میشود.به کمی دورتروکلانتر میپردازم.

مارکسیسم در نفی دین بوجود آمد، ولی خودش یک دین نو شد.از اصول و شیوه های دینی استفاده کرد، ارزش های دینی را ملبس به لباس دیالکتیک کرد و از میراث فرهنگی غربی ها، یک ایدئولوژی کامل و نوین ساخت.رفاقت کمونیست ها همان اخوت مسلمانها است. چیز دیگری نیست. همبستگی طبقاتی هم پروجکشن همبستگی دینی است، که ریشه در همبستگی قومی دارد. طبقه از امت الهام گرفته و طبقه کارگر در مبارزات کمونیستی و نظام ناشی ازان خودش را مثل «امت اسلام» مشروع، عادل و مرکزی می پندارد.مارکسیسم خدا و آخرت را رد میکند، ولی هدفش کار خیر است. مردم را منظم میکند و به کار میگمارد، نه با ترس از خدا و معامله آخرت، بلکه با احساس همبستگی عمیق با طبقه اش و با نظام ناشی از طبقه اش.همانسانیکه در دین میگویند گپ گپ خداست از زبان پیغمبر، در مارکسیسم هم میگویند قدرت قدرت پرولتاریاست در دست حزب کمونیست.در تجمعات مارکسیستی نماز و سجده نیست، ولی خطبه است. و خطبه به نام رفیق کلان خوانده میشود.روح قوانین نظام های کمونیستی بر اساس وحی و الهام نیست، بر اساس واقعیتها و تضادهای جوامع است، ولی محتوای نهایی آن همان بندهای است که بر پای و دست مردم زده میشود تا مانند «گاو قلبه ای» خوب کار کنند.مقایسه رژیم های تره کی و ببرک و نجیب در افغانستان، با حکومت های مجددی و ربانی و همچنان طالبان در افغانستان، نشان میدهد که اگرچه اعتقادات آنان متفاوت بود ولی تلاش و عملکرد آنان بسیار به همدیگر شباهت داشت و دارد. وحشت، بی منطقی، سرسپردگی، و آنچه به نام «جهالت» یاد میشود، در صفوف هردو طرف فراوان بود. (البته یک کمی به استاد ربانی و نفراتش میتوان حالت استثنایی قایل شد، چون بیشتر کابلی (و هراتی) و تحصیل کرده بودند.)آیا مارکس و مارکسیست ها چالاکی کرده اند و مواد مفید ادیان را در ترکیبات خود انداخته اند ؟ یا اینکه ناخود آگاه دین جدید ساخته اند ؟ یا هم اصلن آنچنانیکه خیال میکنند از دین فاصله نگرفته بودند ؟مارکسیسم کمی به مسیحیت شباهت دارد و لنینیسم کمی به اسلام.حضرت عیسا، به گفته عیسویهای امروزی، میگفت : من حق هستم و من راه هستم. یعنی حقیقت و پیموندن راه در پرتو حقیقت.مارکس هم کار دیگری نکرد جزء اینکه روی یک حقیقت کلان انگشت بگذارد و در پرتو آن حقیقت مردم را به راهپیمایی دعوت کند. حقیقت مارکس این بود که «پرولتاریا ارزش اضافه تولید میکند و بورژوای کاپیتالیست آنرا به جیب میکند» این حقیقت را به شکل دیگری حضرت عیسا هم گفته بود.الهام مستقیم یا غیر مستقیم لنینیسم از اسلام در حکومتداری است. کاری که مارکس به آن نرسید و در نتیجه همه ملکیت فکری آن به لنین تعلق میکیرد. دیکتاتوری پرولتاریا، بسیار شباهت به امارت اسلامی دارد. هر دو اعتراف میکنند که خودکامه هستند و پروای هیچکس حتا مردم را هم ندارند.

در روشهای موجود، یکی دین است و دیگری فلسفه. این دو در مقابل همدیگر قرار دارند و کسانیکه آنان را در کنار همدیگر قرار میدهند اشتباه میکنند.اصل خط مرزی که خوبان و بدان را از هم جدا میکند، آزاد اندیشی یا تعلق است.اگر شما بنده کسی هستید و امت کسی هستید و پیرو کسی هستید … پس شما متدین و متعلق هستید. ولی اگر ادعای آزاد اندیش بودن را دارید پس باید پیرو کسی نباشید و امت بودن و بنده بودن را هم کنار بگذارید. و این برای روشنفکران کشور ما بسیار سخت است. به همین دلیل روشنفکران کشور ما پای در گل هستند و نمیتوانند به نو اندیشی و نو آوری دست بزنند.تعلقات ایدئولوژیکی به گروه ها یا جریان های فکری هم آزاد اندیشی را خراب میکند، بخصوص زمانیکه دگماتیک شود. آزاد اندیش باید مکتب های سیاسی را هم ترک کند.گرایش کلی جهان بسوی آزاد اندیشی است. اگرچه محتوای اندیشه های امروز بسیار فقیر و کم ارزشند، ولی اسلوب و روش راه خوبی را در پیش گرفته است، البته غیر از کشور های ملتهب اسلامی، که حسابش جداست.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا