گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » ازدواج نامیمون دین و قدرت
ازدواج نامیمون دین و قدرت

ازدواج نامیمون دین و قدرت

پیام وحیانی پیامبران در روزهای اول چون صور اسرافیلی بود در پیکر افسرده جوامع بشری که به تن های مرده جان میداد و حرکت،به زندگی معنی و به انسانها آزادگی و کرامت.اتشی بود که وقتی در جان بردگان و مغضوبین و توهین شدگان میزد رستاخیزی برپا میکرد که هیبتش سلاطین جایر و امپراطوران سرکش را برخود میلرزاند.این آوانی بود که دین نهضتی حرکت آفرین و آزادیبخش بود و هنوز حصار های سنگین کلام و فقه فربه اورا زمینگیر و میخکوب نکرده بود.به قول اقبال لاهوری هرکه تخمی از وحی در جانش میکارید شمشیر میدرود.                     

      این امر دیری نپایید،دین در جامعه بقدرتی بدل گشت و متولیان و تیکه دارانی از خود پیدا کرد بنام روحانیان و پیشوایان دینی .سلاطین و حاکمان سیاسی بسراغ شان رفتند تا آنها را شریک قدرت و امتیازات سازند.اینبود که روحانیان همزانو و همکاسه حکام شدند.بعدازین کار شان شد توجیه شرعی ظلم و خم کردن سر مومنان در زیر یوغ حکام جایر و ستمگر.حکام و سلاطین هر عملی انجام میدادند روحانیان در پای عمل شان مهر شرعی میکوبیدند.دین که یک نهضت بود به یک نهاد institution تبدیل شد.به عباره دیگر دین شد یک پایه قدرت و شریک قدرت برای سرکوب مردم و فریب مردم،فریب شرعی یا حیله شرعی.آنکه عامل بیداری بود شد عامل تخدیر و مسکن خواب آور.عامل حرکت و آزادگی بود شد عامل انحطاط و رخوت. ایمان جاری حیات آفرین و شور انگیز در صورت احکام فقهی مرده و فوسیل شده ترسب پیدا کرد.آنچه مایه عزت ،عظمت و کرامت بود شد وسیله ذلت و دلمردگی،تسلیم و حقارت.روحانیان و متولیان دینی به وعاظ السلاطین و علمای سرکاری بدل شدند.اخیرآ یکدسته از همین علمای سرکاری و حکومتی ترکیه راهی کابل گشتند تا با همتایان و هم سنخان افغان شان دیدار کنند و حاکمیت جور ملایان تروریست را بر سر امت محکوم و مغضوب تحکیم بخشند.البته هستند عده ای از علمایی که تسلیم حاکمیت جور نگشته اند و سرشان در آخور قدرت و مکنت خم نشده است .به همین دلیل ترور و سربه نیست میشوند.روحانیان سرکاری و حکومتی همانهای اند که همزانوی جلادان تروریست می نشینند و همکاسه خوجئینان سودخوار و فاسد اند.بقول آن معلم شهید و شوریده ملک،مالک و ملا سه ضلع یک مثلث حاکم جورند،به تعبیر دیگر تیغ( حاکم سیاسی) ،طلا ( سرمایدارانی که شب و روز سکه میجوند) و تسبیح( ملا که شریک آندو دیگر است) .هرسه از گوشت و پوست و خون مردم تغذیه میکنند؛ اولی سرش را خم میکند به زور دومی جیبش را خالی میکند از زر و سومی موعظه اش میکند به صبر و سکوت.آنچه مسلم و عیان است اینکه درین شرکت و ازدواج نامقدس دین میشود ابزار و مواد سوخت بی ارزش در دست سیاست.میکانیسم قدرت و سلطه ایجاب میکند که دین مصرف و وسیله پست اهداف قدرت گردد.صاحب قدرت فرقی نمیکند روحانی و ملا باشد یا غیر روحانی ،در هر صورت قدرت انحصاری و سلطه مطلق بر مردم خود در نفس خودش غایت و هدف اعلای صاحب انست.دین وسیله ایست برای رام ساختن و تسلیم مردم در دست حاکم.همین نوع دیانت است که عامل بردگی و حقارت انسان است.

دیانت طالبان وسیله ایست برای حیوان سازی و گوسفند پروری یا وسیله استحمار مردم.اکنون زمان آن رسیده است که با احتیاط و زیرکی ما این دو نوع دیانت را تمییز دهیم.عده ای بخطا تصور میکنند دین بصورت مطلق عامل بدبختی و انحطاط است،مطمین باشید اگر دین را هم کنار بگذاریم باز هم بدبختی های ما کم نمیشوند.صدها عامل بدبختی دیگر وجود دارد.علم هم وسیله استعمار و بردگی میشود و هم وسیله پیشرفت.ما در فرصت دیگر گفته بودیم دین مانند شمشیر دودم است که هم میتواند سر دشمن را جدا کند و هم دست صاحبش را قطع نماید.این به نیت و اراده ما مربوط است که ازان چگونه استفاده میکنیم.ترک دین هم ضرورتآ موجب خوشبختی نمیشود.همین اکنون شاهد رویداد های خونین و فاجعه باری هستیم که بدست حکومت های دینی انجام میشود،اعمالی که مایه ننگ دین و دینداران است.هیچگاهی در قرون اخیر چنین فجایعی بنام دین صورت نگرفته بود که هیچ قدرت وحشی آنها را انجام نمیدهد.من بطور قطع معتقدم که هیچکدام ازین حکومتها که بوسیله دین بقدرت دست یافته اند هدف و اراده اصلی شان دینی و اخلاقی نیست بلکه هدف شان قدرت و سلطه محض است و دین را برای سواری مردم و رسیدن بقدرت وسیله ساخته اند.همه حاکمان انچنینی در تاریخ زبونانه رسوا و مهزوم گشته اند اما در کجا دیده اید که دیکتاتوران از تاریخ عبرت بیاموزند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا