گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » انـحای دیـن‌داری و جنبـش « زن، زنــــــدگـــــــی، آزادی»
انـحای دیـن‌داری و جنبـش « زن، زنــــــدگـــــــی، آزادی»

انـحای دیـن‌داری و جنبـش « زن، زنــــــدگـــــــی، آزادی»

برای داوری در باب نسبت جنبش «زن، زندگی، آزادی» با انحای دین‌داری، ابتدا باید به این بحث پرداخت که هدف اصلی این جنبش چیست؟ پاسخ، در یک کلام، «آزادیِ سبک زندگی» است؛ یا به تعبیر دقیق‌تر «آزادی سبک‌های غیر دینیِ زندگی» است. گرچه این جنبش، دست‌یابی به این هدف را جز از طریق تغییر نظام سیاسی دنبال نمی‌کند اما تغییر نظام سیاسی وسیله است و هدف اصلی همان «آزادی سبک زندگی» است.بر این اساس، من در این یادداشت بر هدف اصلی این جنبش تمرکز می‌کنم و وارد بحث ازراه‌های رسیدن به این هدف نمی‌شوم. در ادامه، با تقسیم انحای دین‌داری، نسبت آن‌ها را با «آزادی سبک زندگی» می‌سنجم. درانتها، پیشنهادی درمورد راه‌های پیشِ روی جنبش «زن، زندگی، آزادی» مطرح می‌کنم.

۲.۳-   اسلام سنت‌گرا اصولا با تشکیل حکومت به اسم دین مخالف است و این کار را «وسوسه‌ی ایدئولوژی‌های مدرن» می‌داند که به بخشی از دین‌داران تجددمأب سرایت کرده است. از این رو، سنت‌گرایان نمی‌توانند با اجبار کردن سبک زندگی مسلمانی موافق باشند. زیرا لازمه‌ی اجبارگری همانا در دست داشتن انحصاری ماشین قدرت سیاسی است و سنت‌گرایان چنین کاری را نشانه‌ی «هبوط بشر مدرن» می‌دانند. اما با «آزادی سبک زندگی» هم مخالف اند و به خاطر تجددستیزی‌شان این امر را از دستاورهای «دوران تاریک عصر مدرن» می‌دانند. اسلام سنت‌گرا در ایران نماینده‌ی شاخصی ندارد اما در میان ایرانیان خارج از کشور سید حسین نصر شاخص‌ترین نماینده‌ی این جریان فکری است.۲.۴– اسلام بنیادگرا هم نه تنها با «آزادی سبک زندگی» کاملا مخالف است که با اجبار سبک زیست دینی نیز سراسر موافق است و بلکه فعالانه در این باب اقدام می‌کند. «گشت ارشاد» تنها یک نمونه از برون‌دادهای اسلام بنیادگرای حاکم بر ایران است. شاخص‌ترین نماینده و نظریه‌پرداز اسلام بنیادگرا در ایران آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی بود. پس از درگذشت او اسلام بنیادگرا اکنون نظریه‌پرداز شاخصی ندارد.

۲.۵– اسلام تجددگرا، فعالانه و نظریه‌پردازانه، مخالف اجبار کردن هرگونه سبک زندگی -از جمله سبک زندگی دینی- و مخالفت ممنوعیت سبک‌های زندگی غیر دینی است. با این حال، تجددگرایان مسلمان خود به دو گروه میانه‌رو و پیشرو‌ تقسیم می‌شوند. تجدیدگرایان میانه‌رو نگاه سنتی‌تری به تنوع سبک‌های زندگی غیر دینی دارند و در عین مخالفت با اجبار سبک زندگی دینی و نیز مخالفت با ممنوعیت سبک‌های غیر دینی زندگی، می‌کوشند سبک زیست دینی را از تأثیر سبک‌های غیر دینی زندگی دور نگه دارند. مثلا تجددگرایان میانه‌رو می‌کوشند از ترکیب زندگی مسلمانی با سبک زندگی هم‌جنس‌گرایانه خودداری کنند. سروش محلاتی در داخل ایران و محسن کدیور در خارج از کشور شاخص‌ترین نمایندگان ایرانی تجددگرایی اسلامی میانه‌رو اند.شمار دیگری از تجددگرایان مسلمان اما نگاه پذیراتری به تنوع سبک‌های غیر دینی زندگی دارند. تجددگرایان مسلمان ‌پیشرو می‌کوشند شماری از سبک‌های غیر دینی زندگی را با سبک زیست مسلمانی سازگار کنند. نمونه‌ی الهی‌دانانی مانند اسکات سراج الحق کُگِل، استاد دانشگاه لایدن هلند و آمریکایی مسلمانِ نوکیش و نیز آرش نراقی، فیلسوف ایرانی ساکن آمریکا، از این دسته‌اند. سراج الحق و نراقی هر دو می‌کوشند با استفاده از امکانات الهیات اسلامی (سراج الحق در چارچوب کلام سنی و نراقی در چارچوب کلام شیعه و سنی) امکانی برای رواسازی رفتارهای هم‌جنس‌گرایانه از منظر دینی و اخلاقی فراهم کنند(۴)پس از مروری بسیار کوتاه بر نسبت انحای دین‌داری با «آزادی سبک زندگی»، اکنون در بخش پایانی این گفتار به این موضوع می‌پردازم که راه‌های پیشِ رو برای به رسمیت شناختن «آزادی سبک زندگی» چیست. تردیدی نیست که بار اصلی در به رسمیت شناختن «آزادی سبک‌ِ زندگی» بر عهده‌ی دین‌باوران است؛ به ویژه در ایران که حکومت از نوع استبداد دینی است و دست‌کم نیمی از جامعه‌ هم‌چنان بیش‌وکم دینی است، اما این بدان معنا نیست که دین‌ناباوران مسؤولیتی در این باب ندارند.به مقداری که دین‌باوران احساس کنند «آزادی سبک‌ زندگی» جا را برای سبک‌ زندگی دینی‌شان تنگ نمی‌کند بخت بیشتری وجود دارد که بتوان آنان را راضی کرد تا آزادی سبک‌های غیر دینی زندگی را به رسمیت بشناسند. اما اگر دین‌باوران احساس کنند که گسترش «آزادی سبک‌ زندگی» جا را برای سبک زیست دینی آن‌ها تنگ خواهد کرد، ممکن است واکنش محافظه‌کارانه و حتی بنیادگرایانه از خود نشان دهند و چنین واکنشی امکان به رسمیت شناخته شدن «آزادی سبک‌های غیر دینی زندگی» را به خطر می‌اندازد.                   
     به رسمیت شناخته شدن «آزادی سبک‌ زندگی» در ایران بدون توافق دین‌داران شانسی ندارد؛ زیرا دین در ایران، با وجود تمام ضربه‌هایی که از سوی حکومت استبداد دینی خورده، هم‌چنان قوی است.پیمایش‌های مختلفی در داخل و خارج کشور نشان می‌دهند که اسلام بنیادگرا بیش از پیش در میان دین‌باوران رو به کاهش است. کاهش بیش از پیشِ اسلام بنیادگرا و گسترش فزاینده‌ی تلقی‌های بدیل از دین‌داری (به ویژه تجددگرا و نوسنتی) شانس به رسمیت شناخته شدن آزادی سبک‌های غیر دینی زندگی از سوی دین‌باوران را افزایش می‌دهد؛ زیرا تنها خوانش بنیادگرا از اسلام است که سراسر با آزادی سبک زیست غیر دینی مخالف است اما خوانش‌های دیگر از اسلام امکانات بیشتری برای سازگاری – دست‌کم حداقلی – با «آزادی سبک زندگی» دارند.نگرانی‌ای که در دراز مدت به ویژه در وضعیت احتمالی پساجمهوری اسلامی وجود دارد، این است که دین‌باوران و دین‌ناباوران یک‌دیگر را به رسمیت نشناسند. در چنین حالتی وضعیتی شکل خواهد گرفت که آن را می‌توان «گتوئیزه» شدن سبک‌های زندگی نامید. مثلا در تهران، دین‌باوران حضور حداکثری خود را در خیابانِ ایران حفظ کنند و هم‌‌جنس‌گرایان هم دهکده‌ای در جای دیگر تهران برای خود برپا کنند ولی گفت‌وگو و تعاملی میان این دو سبک زیست شکل نگیرد. نتیجه‌ی چنین وضعیتی گتوهایی خواهد بود که نسبت به یکدیگر پر از سوء‌تفاهم اند و هر گاه زورشان برسد دیگری را حذف خواهند کرد و اگر زورشان نرسد پر از کین‌توزی و آمادگی نفرت‌افزا برای نبرد نهایی خواهند بود. وضعیت «گتوئیزه» همین حالا هم به نوعی زیر پوست شهر در حال رخ دادن است.در چنین وضعیت گتوئیزه‌ای است که کارهای الهیاتی کسانی مثل سراج الحق و نراقی اهمیت دوچندان می‌یابد؛ کار کسانی که می‌کوشند میان گتوهای متضاد پل بزنند و امکان دیالوگ و تعامل میان سبک‌های مختلف زندگی را امکان‌پذیر کنند.
[۱] دکترای مطالعات اسلام و خاورمیانه از دانشگاه ادینبرا، اسکاتلند، مدرّس و پژوهشگر اخلاق زیستی-پزشکی در مؤسسه‌ی مطالعات اسماعیلی، لندن. 

  [۲] آن‌چه می‌خوانید صورت بسط‌‌یافته‌ی گفتاری است که در برنامه‌ی کلاب‌هاوسیِ «حلقه‌ی دیدگاه نو» به تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۲۲ میلادی ایراد شده است.   

 [۳] برای روایتی از اسلام نوسنتی، بنگرید به مقدمه‌ی نگارنده بر این ترجمه: آیا الهیات اسلامی می‌تواند سکوت خداوند را توضیح دهد؟ سکوت خداوند و دلهره‌ی انسان، نوشته‌ی شبیر اختر، ترجمه‌ی حمیدرضا یزدانی، ویرایش و مقدمه از یاسر میردامادی،  فصل‌نامه‌ی «نگاه آفتاب»، سال اول، شماره‌ی سوم، بهار ۱۴۰۰ خورشیدی، صص ۲۳۲-۲۳۴.

[۴] در حاشیه گفتنی است که مسلمانان تجددگرای میانه‌رو با مسلمانان نوسنتی نزدیکی‌هایی دارند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا