گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » جرم یک عمل شخصی است
جرم یک عمل شخصی است

جرم یک عمل شخصی است

اگرعدهٔ از اهالی بشر ویا تعدادی از نهاد ها و سامانهای یک جامعهٔ معین جنایت کار وخیانت کار بوده ویابه این صفات آغشته می شوند، اطلاق آن بر مجموع نسل یک کشورویا یک جغرافیای معین (ملکُ وطن، ملت وشهروندان آن) خلاف نُرم های حقوقی ودرحقیقت  تخطی اخلاقی ونظام  قانونی است زیراجرم یک عمل شخصی ومربوط به عامل آن بوده واشخاص دیگربدون مجوز قانونی مسئولیت جرمی او را بدوش نمی کشند فکر می کنم ما نمیتوانیم  زمانیکه جرایمی از جانب تعدادی از اعضای یک جامعه و یا نهادی سر می زند مجموع جامعه را فاسد وخاین بدانیم  جامعهٔ بشری بامجموع از اعضای خانوادهٔ خود اگر خوب اند ویا بد جوامع بشری را تشکیل می دهد که همه خوب ویا بد نیستند!

 برهمین بنیاد ماباتفکر سالم درمی یابیم که انسان در خلقت خویش بگونهٔ طبیعی زاده می شوند وبعد از تولد درصورت زنده ماندن شخصیت آن آغاز وبعداز رشد وبلوغ ویافتن اهلیت  کامل چگونگی شخصیت اندک اندک با رویکرد های عملی اگرکار نیکوست و یا افعال بد تبارز و عملکرد ها وگفتار وکردار آن  شخصیتش را تعیین و نمودارمی سازد  وبالاخره جایگاه اورا در جامعهٔ محل زیستش تعیین می کند قانون مدنی افغانستان ایجاد بدویت این مرحله را چنین شرح می دهد:  (۱) شخصیت انسان با ولادت کامل وی به شرط زنده بودن آغاز وبا وفات انجام می یابد. (۲) جنین دارای حقوقی می باشدکه قانون برآن تصریح نموده است: امّا هدف در این بخشی از پژوهش این است که: انسان بطور طبیعی از مادرنه جانی زاده میشود ونه هم یک انسان حاوی صفات عالی ودانشمند حرفوی که جامعه به آن نیاز دارد ولی هر انسان استعداد پذیرش وگرایش خوب و بد را در وجود خود دارد که مطابق رهنمای های سالم وغیر سالم  دیگران مایل و گرویدهٔ آن انحرافات ویاصفات ستایشی می گردند:   انسان در خلقت خویش جانی وخاین بدنیا نمی آید و یاانسان با تخمیر وجود وجوهرمعنوی خویش از مادر جانی و جنایتکار و یا نابغهٔ دوران زاده نمی شود وعلل وانگیزه های ماسوای دیگری وجود دارد که اورا از راهای مثبت انسانی و تعلیم و دانش به نبوغ برساند ویابوسیلهٔ تشویق ودرس غلط دیگران شخصیت مضرومنحرف به جامعه تقدیم شود واگر این موضوع خوبتر ارزیابی گردد دیده می شود که عوامل عدیدهٔ دیگری هم و جود دارد که مُسبب ایجاد وانگیزه ها در ایجاد شخصیت سالم  ویا مضر جامعه از همان ریشه واساس در آن سهیم بوده می تواند بگونهٔ مثال آمیزش با همنوعان جنایتکار، فقرومجبوریتهای زندگی، تأثیرات محیط زیست،  وغیره وغیره   به هرصورت؛ با بر داشت از آنچه خواندیم، میهن ما درچندین دههٔ اخیر با پدیده ها واعمال ثابت و درد آوریکه بدوش کشیده و با بارجنایات سنگین برخانوادهٔ  بشریت افزون گشته اند همان جهات منفی است که خِرد انسانی آن را محکوم و شایستهٔ خیر بشر وانسان نمی داند و در تقابل به آن اعمالیکه در حمایت از رفاه جامعه وتقویهٔ منافع افراد آن رویکردی داشته ومفید حال جامعه توصیف گردد کمتر وناچیز بوده است. ولی با تأسف وتألم جهات منفی و کُشندهٔ مصیبت های ردیف شدهٔ بالا ـ در چندین دورهٔ سیاه و ازمنهٔ معین درسرزمین مظلوم ما بساط گسترده و همین محدودهٔ رنجدیده را هدف قرار می دهد وعدهٔ از شهروندان غافل را به انواع گوناگون طور پلان شده  در همان راه نابودی تربیه وسوق می دهند. اکنون سوال اساسی اینجاست که چنین عناصر و یا بصراحت ذکر شود اشخاص ومراجع هدایت دهنده ومصادرامر ومنشأعمل اگر داخلی اند ویابیرونی ــ افغان اند و یا غیر افغان به کدام تعریف قانونی مسمی هستند در حالیکه اگر بالفعل عاملین جنایت نیستند در واقعیت شرکای مباشر وایجاد گرعناصر متشکلهٔ جرمی بوده در ایجاد جنایات سهیم وحاوی حالات مشدده ومعاونه بوده می توانند.  آیا گاهی در این رابطه دقت و توجه، تحقیق و تدقیق و یا بررسیی لازم بعمل آمده است اگر آمده است نتیجهٔ ماحصل آن چه و کدام است؟ من میخواستم به عرض برسانم که برداشت و فهم من از حدیث و سخنِ یاد شده وقوع وارتکاب جرایم و چگونگی وقوع و سرایت آن است که صرف مربوط مرتکبین آن می گردد قانون اساسی وطن ما حکم می کند: تعقیب، گرفتاری یا توقیف متهم و تطبیق جزا بر او به شخص دیگری سرایت نمی کند. برهمین بنیاد اگر منظور از عدالت اجتماعی، عدالت واقعی باشد پس عدالت هیچگاهی بارجرم وجنایت مرتکبین آنرا ازدوش آنها دُور وبرشانهٔ دیگران بارنمیزند برهمین اساس لطفن جنایات مجرمین بخصوص را بردوش ملت مظلوم طور اضافی بار نزنید و درد شانرا دوچندان نسازید. من این مطلب را درراستای پژوهش فعلی خود مضاعف می سازم. 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا