گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » اعتراضــات مـــــردم بـــرای آزادی و کـــمک هــــای امـــریـــــکا !
اعتراضــات مـــــردم بـــرای آزادی    و کـــمک هــــای امـــریـــــکا !

اعتراضــات مـــــردم بـــرای آزادی و کـــمک هــــای امـــریـــــکا !

درباره نویسنده  : دوید باندو Doug Bandow یک کارشناس ارشد در موسسه کاتو است که در سیاست خارجی و آزادی های مدنی متخصص است. او به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور رونالد ریگان و سردبیر مجله سیاسی Inquiry کار می کرد. او به طور منظم برای نشریات برجسته مانند مجله فورچون، نشنال اینترست، وال استریت ژورنال و واشنگتن تایمز می نویسد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ    دولت بایدن تلاش کرد که جنگ روسیه – اوکراین را به عنوان جنگ میان خودکامگی و دموکراسی بفروشد اما این توصیف در جنوب جهانی، خریداری نداشت. در واقع این روایت حتی در واشنگتن هم چنگی به دل نمی زند آن هم پس از سرخم کردن جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده برای محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی.همه دولت های آمریکا، اصول را فدای امنیت کرده اند هرچند ثابت شده که چنین معادله ای غلط است. با این حال، صحنه خیزش ایرانی ها و چینی ها علیه حاکمیت های خود، ناظران را مبهوت کرد اما هیچ کدام از این دو نظام هم آماده کنار آمدن نیستند. اعتراضات در ایران آرامش شده است. در چین هم اعتراضات به سرعت خاموش شد. آیا دولت جو بایدن، فرصتی را برای دموکراتیزه کردن دو دشمن آمریکا از دست داد؟ این انتقادی است که حلقه شاهین های نظامی واشنگتن نسبت به دولت دارند.

در سال 2009 هم دولت باراک اوباما هدف انتقادات زیادی بود که چرا از جنبش موسوم به سبز در ایران حمایت نکرد. به نظر می رسد پیش زمینه ذهنی این انتقادها، آن است که یک رئیس جمهوری در آمریکا کافی است که لب تر کند تا رژیم ها سرنگون شوند. اما سال 2009، درس دیگری دارد. هرچند ادعاهای مربوط به تقلب در انتخابات اثبات نشد. کسانی که امید به سرنگونی نظام در ایران بسته اند، حمایت گسترده از حاکمیت اسلامی در میان حومه نشینان سنتی را نادیده می گیرند. نکته آخر هم این که آمریکا هیچ ابزار آشکاری برای سرنگونی یک حاکمیت روحانی در اختیار ندارد. صرف اعلام حمایت نمی تواند موازنه داخلی نیروها را به هم بزند. در تندترین حالت، تلاش برای تامین سلاح (برای مخالفان) هم کار آسانی نیست و حکومت هم به خوبی مسلح است.اگر غرب، در پی ترغیب یک جنگ داخلی (در ایران) برآید، این می تواند یک “موفقیت” فاجعه بار باشد. سوریه نشان می دهد که هزینه های عظیم انسانی، نتیجه چنین وضعیتی خواهد بود. بسیاری از داغترین حامیان مداخله، کمتر درد دموکراسی یا حقوق بشر دارند بلکه از چنین نظراتی صرفا به عنوان یک سلاح برای مخالفت با دولتی استفاده می کنند که دوستش ندارند. جنایات مستبدین دوست آمریکا، همچون بن سلمان سعودی، هر وقت که لازم باشد، نادیده گرفته می شود. اعتراضات جاری ایران، هرچند طولانی تر از نمونه های پیشین بود اما کوچکتر از ناآرامی های 2009 است. طبقه کارگر چندان گسترده به میدان نیامدند. پیشنهاد شده که دیپلمات های ایرانی اخراج شوند. سوال این است که چرا دیپلمات های روسی، چینی و عربستانی اخراج نشوند؟ به هرحال، بسیار مهمتر است که با دشمنان خطرناک خود بیشتر در تماس باشیم تا با دوستان صمیمی. سرانجام به تحریم می رسیم اما درباره ایران، چندان تحریمی نمانده که اجرا نشده باشد. تهران از قصابی اقتصادی ترامپ جان سالم به در برد حال آنکه دولت او انتظار داشت که جمهوری اسلامی را به زانو در آورد. واشنگتن باید کمی فروتن باشد. مردم غرب نمی توانند کار چندانی برای معترضان ایران انجام دهند. دولت های غربی حتی دستشان از این هم بسته تر است. بهترین راه برای حفاظت از حقوق بشر و دموکراسی در خارج این است که اصول خود را در داخل زنده نگه داریم. مقام های آمریکایی همچنین باید از ریاکاری، نفاق و مقدس مآبی که اغلب بر سیاست خارجی آمریکا حاکم است، دست بر دارند، چیزی که به جنگ ها و ستمکاری های بیرونی می انجامد.این تعصب امروز، بدون توجیه امنیتی جدی ادامه دارد. جنایات مستبدان دوست، مانند محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، بدنام به قتل و تکه تکه کردن روزنامه نگار جمال خاشقجی، در مواقعی که راحت باشد نادیده گرفته می شود.با این حال، ایران و چین به طرز وحشتناکی با مردم خود رفتار می کنند (اگرچه خانه آزادی عربستان سعودی را حتی بدتر از این رتبه بندی می کند). برکناری این رهبران ظالم هدفی شایسته به نظر می رسد.به عنوان مثال، جیانلی یانگ، بازمانده میدان تیان‌آن‌من و بنیان‌گذار ابتکارات قدرت شهروندی برای چین، و بردلی آ. تایر، رئیس برنامه مرکز سیاست امنیتی چین، از دولت خواستند که شجاعانه از جامعه مدنی و جنبش‌های مردمی حمایت کند. چین، برای ایجاد حقوق بشر و در حالت ایده آل، کمک به مردم چین برای سرنگونی حزب کمونیست چین.اما چگونه؟ نویسندگان پیشنهاد می کنند که از تظاهرکنندگان حمایت کنند، اعتراضات در غرب را تایید کنند و نقض حقوق بشر چین را برجسته کنند. چنین اقداماتی خوب است و در واقع قبلاً توسط سازمان های حقوق بشری که نویسندگان مایل به همکاری با آنها هستند وهمچنین “رسانه ها و دانشگاه های غربی” دنبال شده اند. هر کسی که از قبل به چین علاقه مند است باید از ظلم چین شی و همچنین پیشینیان او، به ویژه مائو تسه تونگ، آگاه باشد. متأسفانه حمایت دولت غربی از تظاهرات چین می تواند اتهام مضحک رژیم را تقویت کند که اعتراضات منعکس کننده دخالت خارجی است.نویسندگان همچنین به کشورهای دوست توصیه می‌کنند که «استفاده ازفناوری‌هایی را تشویق کنند که به شهروندان چینی امکان دسترسی آزادانه به اینترنت را می‌دهد و به ایجاد جامعه مدنی در چین کمک می‌کنند». اولی ایده خوبی است، اگرچه شرکت های فناوری به بهترین وجه قادر به توسعه چنین استراتژی هایی هستند. دومی احتمالاً پس ازسرکوب بی‌ضررترین سازمان‌های غیردولتی داخلی و خارجی توسط پکن، شکست خواهد خورد.از میان تمام این‌ها یانگ و تایر سقوط ح‌ک‌چ را تصور می‌کنند: «اگر جامعه جهانی به رهبری دولت بایدن از این فرصت استفاده کند تا معترضان را برای انجام اقدامات قوی‌تر علیه ح‌ک‌چ جسور کند، ممکن است ائتلافی بسازند که می‌تواند منجر به این شود. سقوط یک رژیم سرکوبگر و متجاوز».افسوس که بیگانگان برای این «ائتلاف» اهمیت چندانی ندارند. و اگر ساکنان ژونگ‌نانهای معتقد باشند که غرب درحال ترویج سرنگونی آنها است، به احتمال زیاد با یک «راه‌حل» میدان تیان‌آن‌من شروع می‌کنند، نه اینکه سر وکله بزنند، و دور جدیدی ازتظاهرات رابا اعتدال نسبی که درابتدا دردفعه قبل نشان داده شد، درمان کنند.حساسات مشابهی درمورد ایران ابرازشده است، هرچند هیچ کس به طور جدی به آن فکر نکرده است

منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا