گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » بزرگداشت ازروز جهانی زن !
بزرگداشت ازروز جهانی زن !

بزرگداشت ازروز جهانی زن !

روز هشتم مارچ که روز زن نام گرفته برای اینست که ما بصورت خاص از مقام رفیع زن درین روز بزرگداشت به عمل آریم.هرچند تعیین این روز از فرهنگ و تمدن دیگری بیاید اما تبادل عناصر مثبت میان فرهنگها و تمدنهای بشری امریست طبیعی که در تکامل و بالندگی یکدیگر کمک مینمایند.انسان بمثابه یک نطفه بالنده در یک نقطه از جهان بدنیا میآید اما محکوم به زندانی ماندن در همان نقطه و قبیله نیست چون انسان هویت جهانی و فراقبیلوی دارد،عناصر و ارزشهای بزرگ مشترک انسانها در جهان آنها را بهم پیوند میدهد.پذیرش عناصر مثبت و غنابخش یک  فرهنگ و تمدن از سوی دیگری نشان باز بودن و پویایی آن فرهنگ است که قدرت جذب و دفع و هضم ارزشهای بشری را در خود دارد.فرهنگهای راکدیا ایستا که نیروی حیاتی و غلیان خود را از دست داده اند حالت دفاعی،محافظه کارانه و ترس و گریز از امتزاج با فرهنگهای دیگر را اختیار کرده و در برابر دیگر فرهنگها رویکرد واکنشی و گریزا دارد چون تحجر و ایستایی نیروی همآوردی و جاذبه و دافعه را ازو گرفته است.این در حالیست که ادیان اسمانی با زبان فوق العاده سمبولیک و الهام بخش از مقام آنسان ( زن+ مرد) بویژه زن سخن میگوید درک این بیانهای سمبولیک اقتضای کمال فرهنگی و معرفتی از سوی انسان را دارد،یک فرهنگ کوچک،محدود و بسته قبیلوی قدرت درک آن بیان سمبولیک را ندارد،لاجرم آن معانی بلند را از اوج ملکوتی تا حضیض فرهنگ بدوی تنزل میدهد.زن در اوصاف خلاقیت ( زایندگی), زیبایی و لطافت و ابتکار   ویژگیهای خدایی پیدا میکند.

زن با قدرت باروری،زایندگی و پرورندگی و لطافت بخشی معجزه جاری خداست در زمین.زن آمده است تا زندگی سخت و سراسر دشوار و سرد انسانها را لطافت و گرما ببخشد،و جلوه ای باشد از الهام آسمانی که امید و محبت را در خارزار جانکاه زندگی چون نسیم سحرگاهی پخش کند.لطافت،گرمابخشی،امید آفرینی،لذت و زیبایی عناصر جانبخش و امیدوار کننده اند که حامل آن زنانند،چیزیکه روزبروز زندگی ماشینی و حساب شده امروزی ازانها کم دارند.کاترین سن شاعر و عارفه امریکایی میگوید زندگی امروزی بیروح و جانفرساست به این دلیل که عناصرزنانگی اش را از دست داده است او می افزاید که یک زن در هر سن و سالی این توانایی را دارد که قویترین مردان را در کنترول خویش در آوردمتولیان خشک مغز دین که جهان را از سوراخ سوزن می نگرند . روح شان زندانی تفکرات جزمی و قالب شده قرون فراموش شده تاریخ است مقام عزیز و رفیع زن را از اوج کمال انسانی تا هویت پست غریزی که بوی شهوت میدهد تنزل داده اند.درک شان از مرد عبارتست از یک جفت بروت و آلت نرینگی که فقط به درد معلمان بیولوژی و گرامر میخورد.مرد را مساوی مذکر و زن را برابر مادینه تعریف میکنند.

آنکه از شناخت مقام شامخ زن عاجز است ،از معرفت انسانی و مقام انسان( مرکب از عناصر سمبولیک مردانه و زنانه) چیزی نمیداند.جلوگیری از حق آسمانی معرفت زنان تخطی از فرمان خدا و انکار مقام انسانی اوست،آنکه این حق را از زنان میگیرد بر خویش و انسانیت خویش جفا میکند.مردیکه از محبت مادری و نسیم روحبخش  مادری محروم باشد حیوانیست غریزی و خشن که حاکمیتش لطافت زندگی را از مردم میگیرد.تعریف بهیمی و کاریکاتوری از زن برخاسته از روح متحجر و فوسیل شده متولیان رسمی ،تقلیدی و عقیم گشته است که فرهنگ پویا و معرفت سیال دینی را همراه با خود متحجر و متوقف کرده اند.اگر بپذیریم که معرفت انسانی بصورت کل و معرفت دینی که بخشی ازان است امر تاریخی،سیال و نوشونده است درآنصورت وصف زن و مقام شریف آن در معرفت دینی باید کاملتر و شاملتر از هر شناخت دیگری باشد.بنابرین تنزیل مقام زن از سوی متولیان سرکاری دینی نشان تنزل معرفت خود ایشان است که میخواهند جهان را از سوراخ سوزن بنگرند.قدرت خلاقیت،زایندگی،پرورشگری و زیبایی که همه ما شاهد آن در وجود معجزآسای زنان هستیم زنان را به حریم خداگونگی نزدیک میکند که همراه و همزانوی حقیقت اند که ذات هستی را میسازد.انسان باید از تنزیل مقام زن نزد خود شرمسار باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا