گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » همدیگرپذیری یعنی چه!؟
همدیگرپذیری یعنی چه!؟

همدیگرپذیری یعنی چه!؟

همدیگرپذیری یک اصطلاح انسانی و ضرورت اجتماع بشری است. همدیگرپذیری بین انسانهایئکه سال های متمادی با هم جنگیده، جنگانیده شده و یا هم در حمایت احزاب و گروه های متخاصم بوده اند ضرورت مبرم است.همدیگرپذیری به معنی قبول عقیده طرف مقابل نیست، بلکه احترام متقابل به مقدسات، ارزشهای دینی، عقیدتی و فرهنگ انسانی طرف مقابل است، مثلآ اگر این قلم یک انسان دیندار هستم زمانیکه یک هموطن سک، هندو، سیکولار، کمونیست، عیسوی، نصرانی، چپی وغیره خود را میپذیرم به این معنی نیست که من عقیده او را تأیید مینمایم، نخیر اینطور نیست، عقیده هر شخص به خودش و خالقش ارتباط دارد، برعکس هرگاه این حقیر یک انسان سیکولار یا چپی هستم و با شیوه همدیگر پذیری با یک هموطن و یا همنوع دیندار خود پیش می آیم و او را در آغوش میگیرم به این معنی نیست که من هم مثل او دیندار هستم.موضوع مهم در همدیگرپذیری احترام به ارزشهای دینی، عقیدتی، مقدسات و فرهنگ انسانی طرف مقابل است، هرگاه یک هموطن یا همنوع ما بگوان پرست است یا خدا پرست، اگر دیندار است یا بی‌دین این همه موضوعاتی است بین همان شخص و خالقش ارتباط دارد نه ما، اگر خدا پرست است او پاداش خداپرستی خود را میچشد و اگر بگوان پرست یا آتیست است خودش جزای اعمال خود را میچشد. اگر ما مسلمان هستیم باید کوشش کنیم که هموطن بی دین یا آتیست خود را با اخلاق نیکوی خود، اعمال صالحه خود، اخلاق انسانی و اسلامی خود تشویق و دعوت حق نمایم، نه اینکه شلاق بدست گرفته یا او را به زور شلاق و یا شعار های میان تهی و ریاکارانه دعوت به حق نمایم.نکته خیلی مهم دیگر در همدیگرپذیری که هیچگاه هیچ انسان باخرد و عدالت‌خواه آنرا نادیده گرفته نمی‌تواند حاکمان و افراد ظالم و جابر اند، حتی با حاکمان کافر امکانات آشتی و همدیگر پذیری میسر است، اما با حاکمان و افراد ظالم و جابر نه، زیرا عقیده کفری حاکم کافر ارتباط میگیرد به خودش و خالقش، اما حاکمان ظالم و جابر شهروندان کشور خود را زجر و شکنجه میدهند که در قاموس آزادگان سازش با ظالم و جابر جای ندارد.شاید بعضی دوستان سوال نمایند که چطور امکان دارد که ما با فلان شخص یا فلان حزب و گروه سیاسی در گذشته در جنگ بودیم و ما برحق بودیم و آنها متجاوز بودند آنها را بپذیریم؟ در پاسخ اینگونه سوالات دوستان باید عرض کرد که کدام جریان سیاسی را در افغانستان سراغ دارید که خود را مستحق و موسیچه بیگناه و حریفان خود را به چهار کتاب کافر و وابسته به بیگانگان ندانند؟ بنآ از نظر این حقیر و فقیر سرتاپا تقصیر موضوعات و برقراری عدالت را تا زمان حکومت منتخب و ایجاد محکمه عادلانه در حضور ناظرین بین المللی ماکول نمایم و هرگاه ایجاد چنان یک حکومت منتخب و ایجاد چنان محکمه میسر نشد منحیث یک مسلمان همه را به خدا و روز جزا محول نمایم.فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌوَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا.ترجمه: پس اگردرباره چيزى نزاع كرديد آن را به حكم خدا و پيامبرارجاع دهيد، اگربه خدا و قيامت ايمان داريد.اين (رجوع به قرآن وسنّت براى حلّ اختلاف) بهتروپايانش نيكوتراست.صنفی های نازنین!نوشته های خود را با این غزل حافظ (رح) که با نوشته هایم ارتباط مستقیم دارد پایان میدهم.

دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی‌شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز

باشد که باز بینم دیدار آشنا را

ده‌روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت

روزی تَفَقُّدی کن درویش بی‌نوا را

«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا»

در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند

گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

هنگام تنگ‌دستی در عیش کوش و مستی

کاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا را

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد

دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

آیینهٔ سکندر، جام می است بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا

خوبان پارسی‌گو، بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت رندان پارسا را

حافظ به خود نپوشید این خرقهٔ مِی‌ْآلود

ای شیخ پاک‌دامن معذور دار ما را

فاعتبروا یا الولی الاباب.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا