گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » پاکستان گروگان منــافع بحــــــــران آفــــرین امـــــریــــــکــــا !
پاکستان گروگان منــافع بحــــــــران آفــــرین امـــــریــــــکــــا !

پاکستان گروگان منــافع بحــــــــران آفــــرین امـــــریــــــکــــا !

انچه امریکامنافع استراتژیک خویش در منطقه میخواندبا استراتژی ثبات سیاسی و صلح پایدار در منطقه در تقابل و تعارض قرار دارد.چون این استراتژی بر تقابل و تعارض منافع یکطرفه تعریف میشود با توسعه و تقویت درازمدت قدرتهای منطقه ای وارد تنش روزافزون خواهد گشت.هدف اساسی امریکا که خود انرا اشکار بیان میکند عدم تحمل رقیبان منطقه ای و در نتیجه تضعییف سیستماتیک انست.این امر پس منظر ثبات سیاسی در منطقه را تیره تر میسازد.عده ای از صاحبنظران چون نوام چامسکی،کرس هج و میشل کولان این استراتژی امریکا در جهان را استراتژی اشوب نامیده اند که خیلی واقعبینانه است.این هدف همکاری با رژیمهای دیکتاتوری نظامی ،کودتایی و ترویج تروریسم را به مثابه ابزار جنگ نیابتی که جهان امروز وارد ان گشته است برای امریکا اجتناب ناپذیر گردانده است.به قدرت رساندن یک گروه تروریست در افغانستان و احیای یک لشکری از نازیها و نژادپرست ها در اوکرایین و راه اندازی یک جنگ نیابتی خانمانسوز و بدفرجام در ان کشور به قدر کافی تکاندهنده و بیدار کننده است و این استراتژی اشوب را به عیان نشان میدهد.همین بحران و تهدید ناشی ازان در پاکستان بزرگترین مانع صلح و ثبات داخلی و منطقه ای محسوب میگردد.اصرار امریکا برین هدف مستلزم تداوم سلطه نظامیان و استخبارات و به تبع ان تداوم تروریسم در پاکستان ،افغانستان و نفوذ ان در بقیه کشور های منطقه میباشد.همین نیز بزرگترین مانع بر سر راه استقرار حکومت های دیموکراتیک و نهادینه شدن اراده مردم در تحقق نظام سیاسی میباشد.از فردای جدایی پاکستان از هند این ارمان و هدف مردمی گروگان اراده نظامیان ماجراجو و خودکامه پاکستان بوده است و اینکشور  را به صورت متناوب وارد بحرانهای سیاسی،اقتصادی و اجتماعی نموده است.این گره کور پیوسته سبب ان شده تا احزاب سیاسی برای رسیدن به قدرت و ماندن در قدرت با نظامیان وارد معامله گشته و نتوانند بدور از سایه سیاه و تهدید نظامیان به حیات مستقل سیاسی شان ادامه دهند ،این شمشیر دیموکلس همیشه بالای سرشان اویزان بوده تا امروز سنگین شدن روزافزون فضای خشونت و توسل به قتل های سیاسی برای حذف رقیب از میدان نتیجه سلطه ویرانگر نظامیان و استخباراتی ها بر احزاب سیاسی در پاکستان است.دستگاه قدرت مخوف نظامی و سازمان اطلاعاتی همدست ان  از دیر زمانی خریده شده و نوکر امریکا بوده است.زندگی لوکس و ممتاز نظامیان و جنرالان پاکستانی به سبک مهاراجا  نتیجه سرازیر شدن پیوسته دلار  های امریکاست که تقریبا عموم سران نظامی انکشور را به غلامهای خانه زاد امریکا و انگلیس بدل ساخته است.این سیل میلیارد ها دلار به نظامیان برای سرکوب مردم و خواسته های انهاست که امید نهادینه شدن نظام سیاسی مردمی را به خواب و خیال بدل نموده است.پاکستان از همان اوان جدایی از هند وارد این چرخه جهنمی گشته که هرچند سال یکبار بر انها تکرار میگردد.خروج ازین سامسارای جهنمی هنوز بصورت روشن در افق سیاسی پاکستان دیده نمیشود.اکنون که تعادل قدرت ژیوپولیتیک تدریجا به نفع قدرتهای منظقه ای در حال تغییر است که چین،روسیه،هند و ایران در محوریت ان قرار دارند پاکستان را یکبار دیگر بر سر دوراهی گزینش میان ایندو محور قرار داده است ایا چنین اراده  واحد و جازم سیاسی در منظومه سیاسی پاکستان بوجود امده است که خود را از یوغ سلطه اهریمنی امریکا برهاند و در برابر ان خود را همگام این استراتژی جدید منطقه ای سازد؟چنین چیزی هنوز بعید به نظر میرسد.پروژه جدید استراتژی امنیتی،سیاسی و اقتصادی  با محوریت جدید چین هرچند اکنون شتاب و دینامیسم تازه پیدا کرده اما مدتی باییست تا فاز جدید تنش و تعارض بگذرد و خودش را تثبیت نماید تا مگر یک افق تازه از ثبات و صلح پایدار  نمایان گردد.تا زمانیکه هیولای سلطه امریکا بر فضای منطقه سایه شوم خود را افگنده باشد این هیولای ادمخوار از بحران،جنگ و تروریسم تغذیه مینماید.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا