گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » جنگ اوکراین به کدام سو میرود؟
جنگ اوکراین به کدام سو میرود؟

جنگ اوکراین به کدام سو میرود؟

او درین سخنان به سه مرحله اشاره دارد ،عوامل،وضعیت کنونی جنگ و اینکه پایان جنگ چه خواهد بود.چون از عوامل جنگ مکررا گفته ام اینبار تکرار نمیکنم.مهم اینست که این جنگ به کجا خواهد انجامید زیرا در حال حاضر هیچ شانسی برای صلح دیده نمیشود.فکر میکنم روسها برنده این جنگ خواهند بود،قسمت قابل توجهی از قلمرو اوکراین از بدنه ان جدا خواهد شد ،انچه ازان باقی میماند یک سرزمین ویران و یک دولت ناکار امدخواهد بوداما باز هم به نظر من پیروزی بزرگی در کار نخواهد بود.کارگردانان اصلی این جنگ سه کشورند اوکراین،امریکا و روسیه.باید دانست هرکدام ازینها چه هدفی در سر دارند و چه خطراتی در پیش.روسها اوکراین در چنگال امریکا را خطر حیاتی یا خطر وجودی برای  خود میدانند.بعضی از صاحبنظران مخالف من میگویند خطر حیاتی در برابر روسیه وجود ندارد.اما من میگویم این مهم نیست که ما چه فکر میکنیم،مهم اینست که روسها این احساس را دارند.تقویت نظامی اوکراین در برابر روسیه،پیوستن ان به ناتو،ورود ان به اتحادیه اروپا و عضویت ان در جرگه دیموکراسی غربی را روسیه برای خود خطر حیاتی میداند.بعد از شروع جنگ غرب هدف خودش را شکست نظامی روسیه در اوکراین اعلان کرده است.

از کار انداختن اقتصاد روسیه و جلوگیری از ظهور مجدد روسیه به عنوان یک قدرت در جهان از اهداف دیگریست که غرب به دنبال انست،به اینهم اکتفا نمی کنند و به دنبال تغییر رژیم در روسیه و کشاندن پوتین به محاکمه خواستهای دیگر غرب است.اینها همراه خواهد شد به فروپاشی قدرت در روسیه همانطوریکه در ۱۹۹۱ شوروی فروپاشید.عده ای دیگر میگویند روسها در پی الحاق اوکراین در بدنه روسیه بزرگ است.من معتقدم که هدف روسها این نیست اما هدف جداکردن قسمت مهم اوکراین ،از کار انداختن دولت ان و ویرانی همه زیرساختهای اوکراین امریست که روسها خود را وادار به انجام ان میدانند.اشغال چهار ولایت به شمول کریمیا که ۲۳ درصد خاک اوکراین را تشکیل میدهد هدفیست که روسها در پی انند.روسها هیچگاه قصد از دست دادن این مناطق را ندارند هرچند هنوز کنترول کامل بر انرا ندارند.تصرف اودیسا و خارکیف اهداف دیگر روسهاست که در صورت امکان به ان خواهند پرداخت که مجموعه این سرزمینها ۴۶ در صدقلمرو اوکراین را تشکیل میدهد.این مناطق اخیر در غرب چهار ولایت مذکور قرار دارند.این موضوع را دیمتری کرینیتین استراتژیست بزرگ روسیه اشکارا بیان نموده است.درینصورت کل سرزمینهای اشغالی اوکراین هشت ولایت را شامل میشود.همینگونه روسها قصد اشغال قسمتی از شمال اوکراین را که شامل قسمتی از کیف میشود که در ساحل شرقی دریای دنیپر قرار دارد نیز در برنامه خود دارد.چرا روسها چنین هدفی را در سر دارند؟مشکل اول روسها مساله دونباس است که قصد دارند کنترول همه ان مناطق را در دست گیرند، عمده باشندگان این مناطق را روس تباران تشکیل میدهند.روسها نمیخواهند مشکل دونباس در اینده در مناطق دیگر تکرار شود.همین مشکل دونباس بود که در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۲۲ سبب جنگ داخلی گردید.روسها قصد ندارند مناطقی با اکثریت باشندگان اوکراین تبار را اشغال کنند زیرا میدانند این اوکرایینی های ناسیونالیست به سختی در برابر روسها مقاومت خواهند کرد.این مناطق در قسمت غرب دریای دنیپر قرار دارند.روسها میخواهند مطمین شوند که باقیمانده دولت اوکراین ناکارامد شود.با اینکار روسها موفق به کنترول مناطق ساحلی دریای سیاه خواهند شد که نتیجه اش در چنگال داشتن گلوگاه اقتصادی اوکراین خواهد بود.روسها قصد اشغال همه این مناطق را دارند،ایا به ان موفق خواهند شد یا نه انکشافات اینده این جنگ انرا روشن خواهد کرد.ازانسو غرب بویژه امریکا از سال ۲۰۱۴ به بعد با تسلط بر اوکراین میخواهد روسیه را در حیطه کنترول خود دراورد همانطور که هنگام جنگ سرد کنترول قدرت شوروی را دنبال میکرد.امریکا قبل از ۲۲ فبروری ۲۰۱۴ روسیه را یک تهدید جدی برای خود تلقی میکرد اما ازان تاریخ به بعد ناگهان به یک تهدید جدی برای غرب بدل شد.ما غربیها هیچگاه قصد ملامتی خود را نداریم بلکه فقط روسها را مقصر میشماریم،پوتین را یک خطر بزرگ و امپریالیت و زمامدار خودکامه اعلان می کنیم که هوای ایجاد یک روسیه بزرگ را در سر میپروراند.ما قبلا روسیه را خطر جدی و حیاتی نمیدانستیم اما از شروع جنگ به اینسو بگونه اهسته و پیوسته این احساس را در غرب مشاهده میکنیم.کاری که ما در اوکراین کردیم سبب شد تا اوکراین روسیه را یک خطر حیاتی برای خود به حساب ارد.اکنون پولند و کشور های بالتیک روسیه را خطر حیاتی برای خود میدانند.تمام کشور های اروپایی امنیت خود را در سایه امریکا و ناتو میدانند که ما این احساس را روز بروز بزرگ ساخته ایم.اینکشور های اروپایی فکر میکنند اگر در اوکراین ببازند اسیبی بزرگی خواهند دید که نهایتا و احتمالا منجر به فروپاشی هم پیمانی در غرب گردد بنابرین میکوشند چنین چیزی رخ ندهد.میماند اینکه امریکا چین را بزرگترین تهدید برای خود حساب میکند و نگران است که اگر در اوکراین ببازد انگاه در کنترول چین فوق العاده ضعیف خواهد گشت.

بنابرین میکوشیم به هر قیمتی جنگ را در اوکراین ببریم که این هرگز برای روسیه قابل پذیرش نیست.ما کنترول چین بر اسیا را تهدید برای خود میدانیم که برای ما قابل پذیرش نیست.شکست در اوکراین پیامد های بزرگی در اسیا خواهد داشت که برای ما قابل تحمل نیست.همینطور ما روسیه را تهدیدی برای نظم حاکم لیبرال دیموکراسی غربی میدانیم و این رویارویی را تقابل میان لیبرال دیموکراسی و قدرتهای خودکامه جهان تلقی میکنیم، شکست در اوکراین را ضربه ای به دیموکراسی میدانیم.چنانچه اخیرا کینگ چارلز در المان گفته که درین جنگ پای امنیت اروپا و ارزشهای دیموکراتیک در میان است.این تصور غالب امروزی در اروپا و در امریکاست.امریکا گفته که علاقمند امنیت اروپاست و صلح جهانی را در گرو پیروزی در اوکراین دانسته است.غرب هدف خود را خارج کردن روسیه از میدان قدرتهای جهانی ،تغییر رژیم در روسیه و محاکمه پوتین اعلان میکند و در نهایت از هم پاشیدن روسیه متحد مانند فروپاشی شوروی را تبلیغ میکند.بنابرین غرب اکنون در تلاش است تا خطر حیاتی روسیه را از خود برطرف نماید.هر روز اصرار می ورزد تا اوکراین به ناتو بپیوندد در حالیکه روسها این را امر ناشدنی میدانند.اوکراین هم نمیخواهد روسیه را در قطار قدرتهای بزرگ ببیند.اهداف ما و اوکرایین یکیست.این یک امر واضح است که این یک جنگ فرسایشیست و هرکدام میکوشد طرف مقابل انقدر خونریزی کند تا هیچ رمقی در او باقی نماند.واقعیت کنونی اینست که روسها درین جنگ دست بالا دارند،اوکراین با لجاجت هرچه تمامتر کوشید تا از باخموت دفاع کند ولی در ضعف قرار گرفتند.من باور دارم که اوکراین با وجود اصرار و فشار افزاینده غرب میل ندارد دست به ضد حمله بزرگ بزند زیرا با مشکلات زیادی روبروست.اکنون سوال اینست که این جنگ به کجا خواهد انجامید.واقعیت میدانهای جنگ حاکی ازینست که روسها برنده جنگ اند.این شبیه جنگ جهانی اول و دوم است.این جنگ فرسایشی را کی خواهد برد؟جواب این سوال بستگی به سه عامل دارد،یکی عزم و اراده قاطع،دیگری اندازه نفوس کشوری در جنگ،سومی میزان توپخانه حاضر در میدان جنگ .در مکتب نظامی بما میگفتند که نیروی توپخانه پادشاه جنگ است.در اراده قاطع بدون تردید هردو طرف برابرند،اما در اغاز جنگ در برابر هر سرباز اوکراینی ۳/۵ سرباز روسی قرار داشتند، اکنون ۵ روسی در برابر یک اوکراینی قرار دارد،۸ میلیون اوکرایینی از کشور خارج شده اند،۳ میلیون رفته اند به روسیه،روس زبانان و روس تبارانی که قبلا نفوس اوکراین بودند اکنون زمره نفوس روسیه شده اند.این خبری بدی برای اوکراین است.انچه به توپخانه مربوط است قبلا ۵ در برابر ۱ ،بعدتر ۷ در برابر ۱ و اکنون ۱۰ در برابر  ۱ به سود روسها میباشند.این عوامل پیامد های بد و وحشتناک دارند.غربیان تبلیغات میکنند که در  برابر  یک سرباز اوکرایینی ۷ سرباز روسی کشته میشوند،این سخن گیج کننده و عجیبیست که با هیچ عقل سلیم جور نمی اید.گزارشهای واقعی حاکی ازینست که در برابر هر سرباز روسی دو اوکراینی کشته میشود.بصورت اصولی کشور مهاجم تلفات سه برابر کشور قربانی حمله دارد ،اما درین جنگهای فرسایشی  اوکراینی ها تهاجمهای محدود و کوچک در برابر روسها زیادتر داشتند و تلفات بیشتر.تبلیغات غرب مبنی بر تلفات زیاد روسها  حقیقت ندارد.اکنون مشکلات بزرگی بر سر راه مصالحه قرار دارد که سرزمینهای اشغالی یکی از انهاست که اوکراین میخواهد پس بگیرد در حالیکه روسها انها را جز خاک خود ساخته اند.مشکل دیگر بیطرفی اوکراین است که روسها خواهان انند.اوکراین در اینده به یک حامی ضرورت دارد که همان غرب و امریکاست.بیداری و تقویت ناسیونالیسم دوطرفه یکی دیگر از مشکلات سر راه صلح است.مشکل بزرگ دیگر دروغگویی غرب بر سر توافق مینسک است که روسها جدا خواهان تطبیق ان بودند و پوتین بر تطبیق ان اصرار داشت.اکنون اعتماد دو طرفه به صفر رسیده است و پوتین دیگر اعتمادی به غرب ندارد.این نوع معاملات در طول این سالها خسارات بزرگی به اوکراین ،اروپا و امریکا وارد کرده است که اعتماد را به طور کامل از میان برده است.اکنون هیچگونه افق روشنی برای مصالحه دیده نمیشود.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا