گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » مدعی سُست گواه چُست !
مدعی سُست گواه چُست !

مدعی سُست گواه چُست !

همین دوسه روز پیش بود که یکی ازعزیزان گران مایه تربیون  نواندیشی به سبیل همکاری های همیشه گی ویدیو کلیپ صحبت های دوتن از عزیزان کارشناس مسائل حقوقی و سیاسی هریک مولوی عبدالقادر قانت همچنان کسی بنام عنایت الله همام که در برنامه وزئن سیمای افغانستان شبکه تلویزیونی کلمه انجام داده بود را به نشانی سرپرست تربیون نواندیشی  فرستاده بود که به دلائیل گوناگون منجمله زنده ساختن ضرب المثل معروفی که میگویند مدعی سُست گواه چُست یا  کاتولیک تر از پاپ ! هرچند مشاهده مفصل این ویدیو کلیپ خبر تازه بود اما بهت آور ! وقتی چهره های این دو بزرگوار کارشناس را مشاهده نمودیم برای ما نا آشنا نبود زیرا گاه گاهی که به اخبار و تحلیل های شبکه های تلویزیونی داخل و خارج از کشور سرمیزنیم اقلأ چهره یکی ازین مهمانان عزیز چون محترم مولوی عبدالقادر قانت را می شناختیم واسم شریف  آن بزرگوار دیگری یعنی آقای عنایت الله همام  را نیز شنیده بودیم . لهذا تصمیم گرفتیم تا بخش های از این مباحثه را که با سرنوشت مردم و جامعه ما ارتباط دارد بصورت کوتاه به نشر برسانیم .

مجری وگرداننده محترم برنامه جناب آقای صیقل که خود دانش آموخته معارف اسلامی بوده است در ابتدای برنامه سوال  مربوط به انتقال افراد به شمال افغانستان ، مشکل زدائی یا مشکل زائی ؟ رااز نزد آقای عنایت الله همام اینگونه مطرح ساخت : ……چندی قبل رانا ثنا الله وزیر داخله پاکستان در گفتگو با بخش اردوی صدای امریکا گفته بود

که حکومت طالبان دوماه قبل پیشنهاد ی را به طرف پاکستان ارائیه کرده که باساس آن اعضای مسلح تحریک طالبان پاکستان که معروف به TTP است از مناطق نزدیک خط دیورند به مناطق دور افتاده ای داخل افغانستان منتقل شوند . وزیر داخله پاکستان هدف این پیشنهاد را جلوگیری از دسترسی اعضای تحریک طالبان پاکستان به مناطق مرزی کشورش بیان کرده اند . به اساس بخش دری صدای امریکا ذبیح الله مجاهد سخنگوی حکومت طالبان ….دوهفته قبلبه صدای امریکا گفته که این مهاجرین در خوست کنر و برخی ولایات دیگر که هم مرز با پاکستان است  مستقر میباشند

مجاهد بدون اینکه در مورد این طرح جزیأت ارائیه کند گفت که به اساس برنامه این مهاجرین به سائر ولایات افغانستان منتقل خواهند شد تا اطمینان حاصل شود که این ها به خطوط مرزی دسترسی ندارند و درحملات داخل گاکستان دخیل نیستند . …… ماین موضوع را با دوتن از کارشناسان سیاسی هریک عنایت الله همام و عبدالقادر قانت مورد بحث قرار گرفته ایم و می خواهیم نظر شانرا در این باره بدانیم . بفرمائید آقای همام !

چنانچه قبلأ شنیدید آقای عنایت الله همام درنقش یک تحلیلگر سیاسی اما درواقع توجیه کننده پروژه استخباراتی انتقال مهاجرین مسلحی که از آنسوی سرحد در دوره نظام گذشته و حین تصفیه  مناطق قبائلی از سوی آرتش پاکستان  به مناطق مرزیی  افغانستان فرار نموده بودند و در این سوی خط فرضی دیورند جابجا شده بودند یک جابجائی عادی و مطابق با قوانین جهانی عنوان کرد و گفت : در این ارتباط فکر کنم که تبصره های که می شود بر محور جهت گیری های بسیار تنگ نظرانه جبهه ای که معروف به جبهه مقاؤمت است ، متأثر از ادبیات سیاسی این تبصره ها نسج می گیرد . بخاطری ازین که یک کسی که در رأس یک حکومتی قرارمیگیرد ودرحکومت میباشد تمامی امورصلاحیت ها و اختیاراتی را که یک دولت می داشته باشد در یک جغرافیأ آنرا به میراث می برد دولت هر دولتی که باشد در مورد تصرفات خیطه است تصرفات معقول ومشروع خود را داشته باشد و سرحد شمال افغانستان از سالهای متمادی خصوصأ در ادبیات مفتنانه غرب دارای یک مرز خیالی و به حساب مجازی بوده . آیا سمت شمال افغانستان جزی خاک افغانستان هست یانه ؟ و آیا دولت افغانستان در این میتواند هر تصرفی را که در مصالح سیاسی مردم افغانستان ببیند انجام بدهد یا نه دهد ؟ یا به کسی دیگه ای استشاره کند با کسی دیگری ؟ دوم در ارتباط سیاسی که در افغانستان مثلأ به هر ترتیبی اسکان دارد از چند زاویه نظر میتوانیم بر سر آن تبصره کنیم . یک زاویه نظر انسانی است اینها به عنوان مهاجر خوانده شده اند وشما می فهمید که تمامی کشور ها میتوانند مهاجرین را نظر به همان سهولت ها و امکاناتی که در یک جایی آنرا آماده بینند آنجا اسکان بدهند .

ما خود مردم افغانستان حداقل ربع نفوس یا تعداد بیشترنفوس افغانستان تجربه مهاجرت دارند در ممالک همسایه مجاور مسلمان در جاهای مختلف ولایت های مختلف در مابین حوزه های زبانی مختلف اسکان یافتند و میزبانان شانئ برای شان رویه مناسب کرده و اگر برای دولت افغانستان نیز اگر یک وظیفه بشردوستانه و همچنان به ارتباط با همدردیی که یک همسایه با همسایه دیگر میداشته باشد میتوانند مهاجرین را هر جای اسکان بدهند . واین تبصره های قومی و این  یک جغرافیای و یک سرحد خیالی را متحقق ساختن و برسمیت بخشیدن از نظر من نه صلاح مطبوعات ما است خصوصأ مطبوعات متعهد ما و نه به کسی حکومت حق می دهد که مثلأ برای شان یک جغرافیای خاصی را وضع کنند که در اینجا اسکان می دهی ودرجایی دیگر اسکان نه می دهی . یک مسأله ! دوم می ماند مسأله ای که آیا این گروه ها کل شان مسلح هستند اگر مسلح هستند خو یک سوق زیاد نظامی از نظر من نیست .

این صرفأ به دلائلی از این که هرمصلحتی را که در حد قضاوت یک نظام که قضاوت میکنند چنین قضاوت ها را ایجاب میکند .این قدر سر وصدا ها را در دوره گذشته با پایگاه های نظامی روسها و امریکا هیچ وقت در مطبوعات کابل یا درهمین کابل  که بنام دموکراسی و آزدی سرو صدا بلند میکنند هیچ وقت ما نه شنیده بودیم نهایت این مهاجرین بیشتر از تشکیل یک یا دو غُند نخواهند بود آن چقدر میتوانند ماجرأ ایجاد کند و چقدر زمین های که مربوط به دولت است و حق تصرُف دارد در تمامی نظام های حقوقی چه این نظام حقوقی از نظر اسلام باشد و کسی که در رأس حکومت اسلامی بوده باشد یک سلسله تصرُفات می کند و همچنان در نظام های دیگر در امریکا شما ببینید مهاجرین میروند و امریکا هر جاییکه برای شان محل مهاجرت را اداره مهاجرت امریکا برایش زمینه اسکان یافتن را مساعد می سازد و هیچ دولت ایالتی یا دولت محلی اعتراض نه میکنند با وجود آنکه در آنجا دولت فدرالی است و در افغانستان دولت فدرالی هم نیست . دیگر یک مسأله می ماند که روابط دربین جریانهای یک جنگ چریکی که موفق میشود یک سلسله روابط ایجاد میکند این روابط بعضی وقتها ایدئولوژیکی میباشد و بعضی وقتها هم رزمی میباشد در جنگ دوم جهانی دوم وقتی بسیاری ازانگلیس ها ، فرانسوی ها و امریکائی ها هم رزم بودند بر ضد آلمان  جنگهای چریکی میکردند ووقتی که جنگ خاتمه می یابند بعضی شان می آیند اسکان می یابند و یکسلسله امتیازات خاصی برای خود شان قائل می شوند تا به حال مثلأ شما بروید در اروپا که جشن های خاصی بنام …..مقاؤمت را میگیرد من نه می فهمم که چرا افغانستان ازین حقوق با همسایه های خود یا با کسانی که بالخره در یک جنگی که مشروع بوده و مشروعیت اش ثابت است مشروعیت اش بروایت خود قرار داد های که با امارت اسلامی امضأ شده برویت از او مشروعیت اش ثابت شده و انحلای قوای بیگانه در اینجا ثابت است چرا باید ازاین امتیاز برخوردار نباشد و ایقدر دهُل و سورنا را بدنگانند که والله در اینجا بسیار کار بدعت آمیز واسکان یافتن مهاجرین است .من این کا ررا نه مخاطره ای برای امنیت ملی افغانستان میبینم ونه این را منافی با صلاحیت های یک دولت مرکزی می بینم هیچکسی نه میتواند انکارکند که دولت در علم سیاست به معنی اجتماعی از مردم است که در یک سرزمین مشخص زندگی می‌کنند و از حکومتی برخوردارند که به وضع و اجرای قانون اقدام می­کند و تحت سلطه حاکمیتی قراردارند که استقلال و آزادی آنان را تضمین می‌کند اکنون و درپرتو چنین تعریف روشن وهمه جانبه تحریک اسلامی طالبان که علیه نظام “جمهوری اسلامی افغانستان”بصورت  مسلح می جنگیدند و درنتیجه چندین سال مذاکرات طی عبورازموافقتنامه ای بنام قرارداد دوحه که هیچگاه جامه عمل نه پوشید زمام قدرت را با توصل به زور و خُدعه در دست گرفتند .از مشخصات دولت ها در جامعه این است که لزومأ باید برای انسجام امور برخاسته از اراده مردم یک سرزمین و دارای وثیقه ای بنام قانون اساسی بوده باشند در حالیکه بر خلاف این مؤلفه لازم برای یک نهادی بنام دولت با توصل به زور و خُدعه با عبور از موافقتنامه دوحه از کم وبیش دو سال بدینسو بصورت یکجانبه وبدون مشروعیت حقوقی و سیاسی از مردم افغانستان و درمجموع جوهر سرنوشت و حیات یک ملت متمدن در جغرافیای جهان را به گروگان گرفته است .البته از خدا پنهان نیست از شما نیز پنهان نباشد این عزیزان یعنی جنگجویان طالب ازهمان آغاز ظهوراول شان حتی میتوان گفت بصورت بالقوه دارای هیچگونه نقشه راهی برای مدیریت اقتصادی ، سیاسی و

فرهنگی جامعه نبوده اند البته وقتی مجبور به عرضه مانیفیست فکری در حوزه مدیریت اقتصادی و فرهنگی جامعه شوند با کمک ابزارفتوا های تکفیر و قدرت نظامی ضوابط فقهی چهارده صد سال قبل را که در شبه جزیره عرب از سوی علمای اعلم آن دیار ترتیب داده شده بودند و نسل به نسل در حجره های مساجد به عنوان نصاب مذهبی تدریس می گردید عندالضرورت در قرن بیست ویکم  با سیلی از شعار های که با حیات مردم این قرن و این جغرافیا هیچگونه انطباق و سنخیتی ندارند عرضه میدارند .ندانستن رابطه حقوقی  میان مفهوم دولت و یک گروه چریکی یکی از آن عده مصیبت های است که بادرد ودریغ این مصیبت در پیش درب همه چیزفهمان مافیائی افتاده است این تنها آقای همام نیست که با این نافهمی از مفاهیم مُشت و پنجه نرم میکند بلکه بسیاری از تیوری پردازان چپ وراست اند که از مفاهم ثابت شده حقوقی وسیاسی تعبییر وارونه دارند . واضیح است که درترمنولوژیی حقوقی وسیاسی پذیرفته شده جهانی  پدیده ای موسوم به دولت دارای مشخصات وویژه گی های میباشد که بدون داشتن و تحقق آن نه میتوان بر هر تشکیل و دسته و جمعی نام دولت  گذاشت . خلاصه اینکه در گفتگویی مورد نظری که از سویی برنامه سیمای افغانستان متعلق با شبکه تلویزیونی کلمه براه افتاده بود و در

جایی از این گفتگو نیز با یکی دیگر از اشتراک کننده گان بحث  آقای  مولوی عبدالقادر قانت مطرح گردید همانا تقابل مواضع سخنگویان امارت طالبان است که به سان یک دولت مشروع وبرخاسته از اراده مردم بیان میکند و اصلأ از حضور جنگجویان تحریک طالبان پاکستان یا TTP در خاک افغانستان انکار میکنند اما نه میتوانند برای به سر رساندن و به جا نشاندن چنین ادبیات  ابأ وانکار بصورت بالقوه و بالفعل ظرفیت های قدرت را داشته باشند تا ازآن بهره برده وبتوانند داعیه دروغین سیاسی خویش را حقیقت ثابت کنند که  لازمه این فرآیند خود نیاز به مشروعیت ملی و سیاسی دارد که با تأسف امارت طالبان از آن بی بهره میباشد .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا