گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » انسان بیهوده و نهیلیسم مدرن!
انسان بیهوده و نهیلیسم مدرن!

انسان بیهوده و نهیلیسم مدرن!

کثیری از دانشمندان بزرگ امروز معتقدند که انسان امروزی در بحران معنایی یا معنوی بسر میبرد.بی معنایی و پوچی وقتی به انسان عارض میگردد که رفتار و هنجارش بر هیچ اصل و ارزشی ابتنا نداشته باشد.عده ای از متفکران بزرگ چون روسو،هایدگر و گادامر معتقدند که مدرنیته و تکنولوژی بی لجام انسان را به بی معنایی و نوع نهیلیسم مدرن سوق میدهد.هیچ امر بیرونی و صوری نمیتواند به زندگی انسان معنا ببخشد زیرا معنا از عمق درون ذات خود انسان بر میخیزد.معنی وقتی در فعل انسانی تجلی پیدا میکند که دگرگونی و انقلابی در درون انسان ایجاد گردد.همین امر است که انسان را یک قد و قامت در طول موجودات دیگر قرار میدهد،اگر این دگرگونی که حاصل بصیرت و خوداگاهی انسان با اراده است رو ننماید انسان در عرض و در قطار دیگر موجودات باقی خواهد ماند.میتواند زنده جانی در سطح دیگر حیوانات حساب شود اما انسان نمیشود،انسان همراه با اگاهی،اراده و ازادی توام با معنا متولد میگردد .در اثر پرورش و بالندگی خوداگاهی و کمال انسانیست که تصعید معنایی در  انسان ایجاد میگردد.معنا خورشیدیست که از درون طلوع میکند و الهامیست که کمال انسانی  را تحقق می بخشد.

اگر این خوداگاهی درون جوش و بصیرت معنایی که گشاینده استعداد های انسان گشوده بسوی هستی در درون انسان نروید هیچ امری بیرونی به شمول خدا و دین به انسان تقدس و تعالی نمی بخشد.قران به همین دلیل از انسان تغییر درونی و معنایی میخواهد تا تغییر سازنده در زندگی اجتماعی او رونما گردد.خدا  خودش درین امر مداخله و وساطتی نمیکند که ناقض این اصل باشد.استعداد ها و پتانسیل های درونی خود کفا در انسانها وجود دارد که در صورت به فعلیت درامدن و تحقق یافتن رستگاری انسان را تامین نماید.در یک تعبیر میتوان گفت که هدف خلقت انسان به فعلیت دراوردن و شگوفا کردن همین نیرو های ذاتی نهفته در انسان است،در صورتیکه این پتانسیل ها و قابلیتها  به فعلیت نرسند هنوز انسانی متولد نگشته است.انسان باید قبل از ایمان اوردن قابلیت درک و فهم ایمان را داشته باشد و نیز این درجه عقلانیت را در خود ایجاد کرده باشد که با اگاهی واراده خودش جایگاه دین درزندگی را بداند.ایمان او با موهبت عقلانی و جایگاه عقل در تعارض قرار نگیرد.ما بدون ابزار عقل جایگاه و کاربرد هیچ امری را درک نخواهیم کرد.ما بدون این ابزار هدف زندگی را گم خواهیم کرد.ما تا قابلیت و ظرفیت درونی نداشته باشیم چگونه میتوانیم معنی و اهمیت امری را که تعیین کننده سرنوشت ماست درک کنیم.بدون مساعدت و دست اندر کاری نیروی عقلانی چگونه میتوانیم پیام دین و هدف وحی را دریابیم.قران به همین دلیل مثل میزند که اگر الاغی را کتاب بار کنیدولو کتب مقدس ان الاغ مومن و مقدس نخواهد شد.تابعیت و اطاعت کورکورانه از حکم خدا تقدس و تعالی ای به انسان نمیدهد،این اطاعت همانند اطاعت از فرمانده نظامی است که شخص بدون تامل و تعقل انرا عملی میکند یا همانند اطاعت یک برده است از اربابش که هیچ تعالی و ارزشی به زندگی او نمی بخشد.ایمان همراه با بصیرت و اگاهی درونی تحقق پیدا میکند.تحکم و اجبار و اکراه با ماهیت و هدف ایمان تعارض دارد و همینطور با جوهر اخلاق در تناقض قرار دارد.

یک ادم بدوی،خام غریزی و بیسواد قبیلوی با تظاهر،تفنن و تصنع به صورت و ظاهر شریعت مومن نمیشود.اجبار و اکراه و بربریت و خشونت چه دینی و چه غیر دینی تفاوتی با هم ندارند.دین و ایمان برای این امده تا ما را از بربریت و خشونت جاهلی برهاند و انسان سازد.همانطور که یک سنگ سیاه در مجاورت و تماس با طلا به طلا تبدیل نمیشود یک ادم خام بدوی خشونت پیشه و دیوسیرت نیز با تظاهر  به دین دیندار و مومن نمیشود.حافظ این شیوخ و جاهلان مقدس را خام ریشان نام میدهد.دکتر علی شریعتی انها راخشکه مقدسان یا خرمقدسها نام میگذارد.ایمان یک انقلاب درونیست که بد را خوب میسازد وگرنه ایمانی درکار نیست.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا