گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » نِگَرش کوتاهی برتفاؤت دراندیشه طـالبـــان،الـقـــاعده،داعـــش!
نِگَرش کوتاهی برتفاؤت دراندیشه طـالبـــان،الـقـــاعده،داعـــش!

نِگَرش کوتاهی برتفاؤت دراندیشه طـالبـــان،الـقـــاعده،داعـــش!

مدتها بود که میخواستیم دراوج بحرانهای خونینی که گاهی به نام ایجاد جامعه بدون طبقات ، گاهی بنام دین ومذهب وگاهی نیز بنام دموکراسی و آزادی در کشورهای اسلامی منجمله سرزمین بخون آغشته ما افغانستان واقع میشوند مطلبی راهرچند مختصری درتفاؤت های فکریی طالبان ، القاعده ، داعش و حتی آنانیکه در راستای اهداف استخباراتی برخی ازکشورها همچون جمهوری اسلامی ایران بنام فاطمیون که درافغانستان بنام مبارزه با داعش و القاعده بوجود آمده اند چیزی بنویسیم اما نه میدانیم که چطور می شد که نه می شد.به گمان اغلب در”هزاران وعده ء خوبان ” فرصت نیافته بودیم  که به این مأمول دسترسی پیداکنیم .قضیه البته وقتی واضح وروشن شد که پس ازبیست سال تمام نهادی که بنام جمهوری اسلامی افغانستان بر مردم بی بضاعت وستمدیده افغانستان  حکمرانی میکرد ظاهرأ توسط گروهی موسوم به جنگجویان طالبان افغانستان سقوط کرد و منهدم شد . ضمنأ برای اینکه خواننده گان عزیز بدانند و ما نیز بدانیم سهم هریکی از این حاکمیت ها ی به ظاهر عدالت پرور و استقلال طلب که با شعارهای  دهن پرکن و جذابی به قدرت رسیده بودند بویژه حاکمیت آخیری که بنام امارت اسلامی طالبان زمام امور جامعه را دردست گرفته اند با در نظر داشت این حقیقت که افکار واندیشه های این گروه ریشه در تاریخ پرطلاطم افغانستان دارد این مبحث را نیز به تناسب  تاریخ سیاسی کشورو تفاؤت های که در دائره موسوم به گفتمان طالبان،القاعده،داعش مورد بررسی قرار دهیم .

هرچند پدیده ای موسوم به طالبان درعصرحاضربه عنوان حاملان گفتمان مستقل از دیگر گروهای جهادی در جهان اسلام و منطقه به صحنه آمده است اما واقیعت این است که راهیان این حرکت ریشه در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان دارد و ازلحاظ اعتقادی باید آنها را در گفتمان سلفی گری تبار شناسی کرد یعنی در فرآیند تعمیل بر سنتی که عقل و خردمندی را تحقیر نموده وبرای آن در حوزه دین شناسی اندکترین اعتباری قائل نیست یا بدان جایگاه تبعی و حاشیه ای می بخشیده است . نص گرائی غیر انتقادی و فرمالیسم یعنی (ظاهر گرائی ) غیر تاریخی و غیر دینامیک ازجمله میراث های است که طالبانیسم به ارث برده است .گفتمان و روش حاکمیت طالبانیزم در تمامی چهار حوزه زندگی یعنی اعتقادات ، عبادات ، اخلاق ومعاملات (سیاست ، اقتصاد، حقوق و….) انگاره های ثابت ، جامد و دگم را به عنوان انگاره های مذهبی خدشه ناپذیر باوردارد و برای انسان ، عقل ، علم وتجربه بشری هیچگونه اعتباری قائل نیست ، دراین گفتمان شریعت مدارغیرعقلانی وغیراجتهادی رابطه مذهب که بنام شریعت درجامعه عرضه میشود با انسان وجامعه را رابطه یکسویه ، مطلق ، ثابت و جامد درهمه حوزه های زندگی میدانند

    حاملان گفتمان غیر اجتهادی مذهبی  در صورتیکه با همان معرفت شناسی دینی و به روش تحقق طلبانه و مبتنی بر دعوت و قبول اختیاری دین و حکومت دینی روی می آورد و به مردم سالاری یعنی روشی که در آن خواست و رأی مردم بصورت حد اقلی و یا دست کم در مرحله تحقق و اجرای دین در جامعه قائل می بود میتوانیست افراط گرایی را مهار کرده و انطباق موقت و نسبی با واقیعت های انسانی در عصر جدید پیدا کند . اما جایی تأسف آنجا و آنگاه است که حاملان این گفتمان در روش تحقیق و استفاده از متون دینی  نیز حاکمیت دیکتاور مآبانه و سرکوبگرایانه را از نظریه معرفت شناختی بیرون کشیده و آنرا به عنوان بخشی از تکلیف دینی و شرعی خود می نگرد چنانچه آخندی به اسم عبدالقهار بلخی که ازاهالی سرزمین نهرین بوده و سال ها قبل در ولایت بلخ مسکن گزین شده است اندیشه خونین سرکوب و قلع وقمع دیگر اندیشان را که ایشان آنها را کفار می نامد چگونه با مختصر تلاش درراستای مسخ آیاتی از کلام الله فتوای قلع و قم صادر میکند ؟ جایی بسی تعجب و تأسف آنجا و آنگاه است که همین آخند عبدالقهار بلخی وقتی در بزرگترین نمائیش طالبانی که چند ماه قبل زیرنام شورای علمای افغانستان درمحل لویه جرگه دائر گردیده بود فرصت داده شد تا ازموتربمب وجهاد بیست ساله طالبان سخن بگویند وسخنان وی درنزد بسیاری از شبه روشنفکران به مثابه بیان حق درمقابل سلطان جائر پنداشته شود .

حادثه خونین یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ میلادی که با انهدام برج های دوقلوی شهر نیویارک ایالات متحده امریکا انجامید اگرخون های زیادی بر بستر تاریخ سیاسی جهان جاری ساخت  در باز بینی نقاط ضعف چندین ساله جهاد افغانستان نیز کمک کرد . متأسفانه که برخورد ما به عنوان نیروهای معتقد به عدالت وآزادی با این حادثه مهم در تاریخ معاصر آنچنانچه باید می بود نیست زیرا آنچه که با ملاحظه به آثاروعوارض این حادثه باید عبرت می گرفتیم و موجب درس وتغییر بنیادی در نگاه مان می گردید با تأسف فروان که با گذشت بیش از دودهه ازآن حادثه نه تنها تغییردرنگاه وبینیش مارا فراهم نه کرد بلکه بصورت مصنوعی و فریبنده در دام استعمارواستحمار جهانی قرار گرفتیم و هنوز هم غوطه می خوریم .یکی ازعوارض طبیعی این حادثه که برذهن اکثریتی ازروشنفکران مستولی گشته است شناخت . دریک جمعبندی باید گفت : طالبان بخشی از جنگجویانی را تشکیل میدهند  که در دوره اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق درگُردانهای از مجاهدین افغانستان بیشترین تعداد آنها به کمک شبکه های جاسوسی و امنیتی منطقه و جهان در نبرد با سربازان ارتش سرخ  با  اندیشه شبه مذهبی که مملو از توتالیتاریزم و خشونت بود می جنگیدند .البته باید گفت که موتورحرکت این گفتمان اعم از تشیع اثنأ عشره  و یا هم اهل سنت والجماعت افغانستان با میکانیزم ” بیعت ”  بسته بندی شده بودند البته فرآیند “بیعت ” که نوعی عقد است و این عقد دو سو دارد یکی حاکم و دیگری مردم ! یکی ولی ، دیگری رعیت ! این عقد دوسویه مشروط به اصول و قواعدی است که هر دو طرف عقد ، ملزم به رعایت آن هستند .هرجا که حقوق است ، تکلیف هم هست ، و میتوانند برمبنای همین اصول و قواعد موضع نقادانه نسبت به یکدیگر داشته باشند . اما با دریغ که با مداخله و مصلحت های استخباراتی ازاین جاده دوطرفه برای تکامل بشر فقط  تنها ” رعیت ” نه شهروندان دارای حقوق  برابر که دریک سویی عقد قرار دارند ملزم به اطاعت است و بس .در قرئت امارت و یاهم ولایت فقیه در جامعه ما را بطه امیر المؤمنین یا ولی فقیه با مردم یک رابطه یکسو و از بالا به پائین است و منشأ اقتدار امارت یا ولایت فقیه هم با منشأ آسمانی تعلق دارد. جالب آنجاست که وقتی سخن از قانون و مردم به میان می آید و مقصود قواعد بین الاذهانی و بین جمعی موجود باشد تا همه مردم بتوانند در پرتو آن با یکدیگر و همچنان دولت روابط شان را تنظیم و حقوق شانرا تعریف کنند بر متونی استناد میکنند که در مقطع دیگری ازتاریخ ودریک جغرافیای ماسوا با مشروعیت تاریخی و بیشترمیتافزیکی آنزمان استوار بودند  که هیچ کسی وازجمله حاکمان راهی برای شناخت و تعمیل آن درعصر حاضرندارند  این مسأله از سوی طالبان در حالی مطرح و عملی میگردد که برخلاف عملکرد پیامبراکرم (ص) که در سال اول هجرت که وارد مدینه شد قانون اساسی تنظیم کرد ، قانون اساسی که در آن روابط شهروندان با دولت شهر مدینه تعریف و تنظیم شده بود لذا پیامبر با این روش ، در مدینه یک دولت شهر تشکیل داد دولت شهری که پیامبر تشکیل داده بود سرزمین وقلمرومشخصی داشت در همان سال پیامبر دستور داد تا  دور مدینه را مرزکشی کنند و قلمرو اراضی مدینه را سر شماری کرد ، مدینه ای که هم مسلمانان در آن بود هم مشرکان و یهودان ؛ حضرت رسول در آن جامعه نهاد سازی کرد ، حقوق شهروندان رامشخص ساخت و این حقوق را نیز مکتوب کرد.روابط دولت یا” ولی ” که شخص پیامبر بود با شهروندان تعریف شد همچنان مناسبات و روابط مسلمانان با یهودیان نیز مشخص گردید هکذا روابط مسلمان ها با مسلمان ها به اساس مفاهیم و اصول حقوقی در چهارچوب یک قلمرو و سرزمین مشخص ، تحت یک اقتدار و حاکمیت سیاسی معین گردید .

نه میتوان انکارکرد که گفتمان اقتدار گرایانه مذهبی دروجود طالبان ودرکسوت وجامه امارت طالبان  برسرتاسرقلمروافغانستان مستولی نبوده است اماچنانچه بارها گفته ایم ونوشته که طالبان وتفکر طالبانیزم تنها نام یک گروه واسم خاص نیست بلکه پدیده عام درعرصهء نظریه وروش اسلام ” سیأ ” سی است که هرچند درافغانستان به علت شرائط خاص جیوپولتیکی،فرهنگی وسیاسی نمود بارزیافته است . اما میتواند در هر جامعه و جغرافیای دیگری که زمینه و محیط مناسب پیدا کند پدیدار شود و ریشه های خود را در خاک آن بگستراند . بدون شک امارت طالبان در افغانستان از یک گفتمان اقتدار گرا و به ظاهر شریعت گرای پیروی میکنند که  با دیگر انواع قرئت های دینی معاصر متفاوت است آنچه که این قرئت مذهبی رابا دیگر گفتمان ها با طرح دو مسأله اصلی یعنی “تفهم اسلام “وتحقق آن درجامعه یا چگونگی نسبت دین اسلام با جامعه و تاریخ که جایگاه انسان در هستی را شامل میشود از یکسو و اجرای عملی اسلام در جامعه کنونی از سوی دیگر میتواند این قرئت را در حوزه معرفتی و دین شناسی ، تبیین و شناسائی کند .

نباید فراموش کرد ازآنجائیکه پروژه ء طالبان ، القاعده و داعش هم از لحاظ تاریخی و هم به نسبت جغرافیاوی مشترکی با انگیزه ء ” سیأ ” سی و بیشتراستخباراتی درخاورمیانه و جنوب غرب اسیا ظهور نموده است لهذا در جهان بینی این سه گفتمان چندان تفاؤت های به مشاهده نه می رسند. روی همین دلیل نیز هیچگاه طالبان نتوانیسته اند که  درمعادله رقابت سیاسی و استخباراتی با  داعش و یاهم القاعده اختلافات  فکری و اعتقادی با داعش و القاعده را ملاک مبارزه خویش با این گروه ها بیان کنند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا