هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت پیامبر رحمت حضرت محمد ص و حضرت امام صادق ع است، پیامبری که دین اسلام را برای بشریت به ارمغان آورد و امامی که مفسر آن بود و مبانی و شاخصهای آن را بیان فرمود که با عمل به آنها انسانها میتوانند سعادتمند شوند اما در طول تاریخ مخصوصا در این زمان به واسطه ناکارامدی برخی حاکمان و بعضی روحانیون کم دانش متحجر به مرور انسانها از این اسلام فاصله گرفتند بلکه در برخی موارد هیچ شباهتی به این اسلام ندارند. گرچه با دقت در مبانی اسلامی شاخص های فراوانی را میتوان برای اسلام نبوي و علوی بیان کرد و به کمک آنها اسلام صحیح را شناخت اما مهم ترین آنها عبارتند از:
اساس اسلام توحید و اعتقاد راسخ به حاکمیت مطلق خداوند بر عالم تکوین و تشریع و نفی حاکمیت طاغوت است، این نگاه حکومتهای ديني و محتوای آنها را شکل میدهد و جامعه را الهی میکند. قرآن میفرماید لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدواالله واجتنبوا الطاغوت برای هرامتی پیامبری فرستادیم تابگوید خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.به هر میزان که باورمندی جامعه مخصوصا حاکمان به خدا و حضور خدا کمتر شود میزان فساد مخصوصا فساد حاکمان نیز در آن افزایش می یابد. به فرمایش حضرت امام ره (عالم محضرخداست درمحضرخدا گناه نکنیم) و در این خصوص حکومت و عملکرد حاکمان نقش اساسی دارد که الناس علی دین ملوکهم.
مردم سالاری دینی عنوان جدیدی است در گفتمان سیاسی امروز که ریشه درآموزه های اسلامی دارد و بر آن است تا حقوق مردم را درحوزه سیاست و اداره جامعه بر اساس مبانی ديني پاس دارد گرچه مبانی مردم سالاری دینی را میتوان در جانشینی انسان از طرف خدا، جایگاه نهاد مشورت و شورا در اسلام، منطقه الفراغ و مشروعیت قانونگذاری انسان درحوزه امور غیرمنصوص، و بیعت جستجو کرد اما مهمتر سیره عملی نبوی و علوی در طول حدود پانزده سال حکومت آنها میباشد که در عمل برای مردم نقشی ویژه قائل بودند و میدان را برای نقش آفرینی مردم باز کردند و توجهی ویژه به خواست و افکار عمومی داشتند که موارد آن بسیار فراوان است. بهطورکلی از منظر مبانی اسلامی اگرچه مشروعیت حکومت اسلامی جنبه وحیانی دارد و در این خصوص مردم نقشی ندارند اما مقبولیت و تحقق عینی و استمرارآن منوط به حضور ومشارکت و همکاری جدی مردم است. لذا پیامبر ص به علی ع فرمود (لک ولاء امتی….ولاتصلح الولاء الا باستقامه المرعیه ولایت امت من برعهده تو است اما ولایت وحکومت پا نمیگیرد ودوام نمیآورد مگر به پایداری و پشتیبانی مردم) از همین رو آزادیهای مشروع و قانونی مردم مخصوصا آزادی نقد حاکمان بهشدت مورد تاکید آن بزرگواران بود. وآن را نه تنها حق بلکه تکلیف مردم میدانستند و نه تنها خود را درمعرض نقد مردم قرارمیدادند بلکه گاهی اوقات طرف دعوای مردم قرار میگرفتند و در دادگاه حاضر میشدند و حکم علیه آنها صادر میشد و تمکین به حکم میکردند و بعد از آن هیچ برخوردی با قاضی نمیکردند و التزام عملی وی به اسلام و نظام را زیرسوال نمی بردند.دراسلام نبوی وعلوی زورواجباروکاربست زورواجبارهیچ جایگاهی درهیچ زمینهای نداشت.نه برای بهشتی کردن مردم ونه حمایت از حاکمیت و حاکمان و به صراحت در قرآن نفي شده که افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین آیا میخواهی به زورمردم را خداپرست ومومن کنی(یونس۹۹)
یکی از موضوعات مهمی که درهمه مکاتب فکری مورد توجه قرار گرفته و هر کدام مبانی خاص خود را بیان کرده اند موضوع عدالت اجتماعی فراگیر است، این موضوع در اسلام نیز بهشدت مورد تاکید قرارگرفته و مبانی فلسفی و کلامی و اخلاقی آن بیان شده، اصولا اسلام درصدد کاهش فاصله بین ثروتمندان و نیازمندان و ایجاد یک جامعه متوازن به لحاظ برخورداری از امکانات مادی است که ازطریق توزیع عادلانه ثروت، توزیع عادلانه امکانات از طریق دولت، توزیع عادلانه فرصتها میباشد. برای حل مشکل نابرابری ثروت یا باید از طریق راهکارهای فرهنگی وفق ارزشهای اصیل اسلامی اقدام نمود یا از طریق ابزارها و راهکارهای حقوقی. عقل به معنای بازداشتن است و همه مشتقات آن هم به این معنا بازمیگردد، عقل نقطه مقابل و نقیض جهل است، واژه عقل حدود پنجاه بار در قران بهکار رفته و ۸۵۰ بار واژگان تدبر و تفقه و تفکر بهکار رفته و به معنای حسن فهم و درک و معرفت و تدبر است و پیوسته ازمردم خواسته از نعمت عقل استفاده کنند. و زندگی و رفتار عقلانی و به دور از جهالت و خرافه بازی و قداست سازی و قداست بازی داشته باشند. پیامبر ص فرمود با عقل و عقلانیت میتوان به همه خیر وخوبیها رسید.امامتاسفانه جامعه امروز و جنبههایی از شیوه حکمرانی ما از عقلانیت فاصله گرفته و جای خود را به قداست سازیها و قداست بازیهای بی جا داده و خرافات و شیوه های آزمون و خطا بر جامعه حاکم شده است و گاه عمر و وقت گران بهای مردم به سخره گرفته شده است.موضوع علم و استفاده از دانشمندان ازجمله موضوعاتیست که بهشدت مورد تاکید مبانی ديني قرارگرفته چندان که اولین آیات قرآن که بر پیامبر نازل شد در خصوص علم و علم آموزی بود. در سخنی بسیار پر معنی از علی ع است که العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده صیل علیه یعنی دانش اقتدار و سلطه است. هر کس آن را به دست آورد میتواندتحکم و غلبه پیدا کند و هر کس نداشته باشد بر او غلبه خواهندکرد.اما متاسفانه در جامعه امروز نخبگان و دانشمندان توسط متحجران به انزوا کشانده شده و گروه گروه نخبگان درحال ترک کشور هستند و قطعا چنین جامعهای مغلوب خواهدشد.نفاق یکی از صفات بسیار ناپسند و نکوهیده در اسلام است و وفق مبانی ديني بدترین جایگاه جهنم از آن منافقین است ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار قطعا منافقین در پست ترین نقطه جهنم هستند(نساء ۱۴۵)امامتاسفانه در جامعه امروز بهواسطه حاکم کردن ملاکها و معیارهای غلط و غیراسلامی به تدریج جامعه به سمت نفاق سوق داده شده و امروزه نفاق و دورویی فضای غالب حاکم برکشور شده است.و آخر سخن اینکه اسلامی که پیامبر آورد، اسلامی بود که آمد تا غل و زنجیرها را از دست و پای مردم باز کند نه غل و زنجیر محکمتر بزند، اسلامی بود که آمد موانع رشد مردم را از بین ببرد. نه موانع رشد سر راه مردم بگذارد، آمد زندگی خوب برای مردم بسازد نه خوبیهای زندگی مردم را بگیرد و اینها به زیبایی هرچه تمامتر در آیه۱۵۷ سوره اعراف بیان شده که واضحترین آیه درخصوص آزادی است. میفرماید: آنانکه از پیامبر امی که وعده او در تورات و انجیل ذکر شده پیروی کنند. که آنها را امر به هر نیکویی کرده و نهی ازهر زشتی و هر طعام پاکیزه و مطبوعی را بر آنان حلال و هر پلیدی را حرام کرده و احکام پررنج و مشقتی را که چون زنجیر بر گردن خود نهادهاند از آنان برمیدارد و دین آسان موافق فطرت میآورد.