نوشته ای را که شما خواننده گان ارجمند مطالعه می فرمائید بخشی از مقاله ای است که بقلم یکتن از روشنفکران نواندیش دینی جناب حسن یوسفی اشکوری درویب سایت وزئن زیتون که جناب شان از گرداننده گان و کارگزاران آن به شمار می آید نگاشته و به نشر رسیده است .ازاینکه این نوشته بسیار طولانی وازحوصله تربیون نواندیشی خارج بود لهذا قسمتی ازآنرا که مربوط به تعهد روشنفکران وتراژدی فلسطین بوده است مجددأ خدمت دوستان وخواننده گان تربیون نواندیشی تقدیم میداریم . در طول حدود یک قرن ماجرای صهیونیسم و نماد سیاسی و عینی آن رژیم تبعیضگرا و ستمگر اسرائیل (که من گاه برای نشان دادن هویت مرگآفرینی آن می گویم: عزرائیل) و جدالهای مردمان و بهطور ویژه رهبران اصلی و اثرگذار وفادار به ایدئولوژی صهیونیسم (روشن است که در اینجا این تعبیر برای بیان یک ایدئولوژی و سنت و سیره کاملا سیاسی و عملی مورد استفاده قرار می گیرد و نه برابر با دین یهودی و طایفه مکرم یهودی که در قرآن و فقه اسلامی از اهل کتاب و معزز بوده و هست) با مردمان عرب در خاورمیانه و به طور خاص با فلسطینیهای ساکن و بومی در آن ناحیه مطرح و مورد مناقشه بین دو طرف منازعه است. بهویژه پس از تشکیل دولت نژادپرست و متعصب اسرائیل در سال ۱۹۴۸ رخ داد و با اعمال زور و کشتارهای گسترده بومیان و آوارگان پرشمار فلسطینی و در تداوم آن رخدادهای چند جنگ کلاسیک و رسمی بین دو طرف و تداوم اشغالگری اسرائیل در سرزمینهای عربی، همواره یکی از معیارهای وجود حساسیت روی عدل و ظلم و ستم و تجاوز برای افراد و جریانهای اجتماعی و بهطور خاص و عمده برای روشنفکران مترقی سراسر جهان و از جمله در ایران همین ماجرای تراژیک بوده و هنوز هم کم و بیش هست.
هر تعریفی که از روشنفکر داشته باشیم، یک ممیزه کانونی در این تعریف برجسته می نماید و آن این که «روشنفکر وجدان بیدار جامعه است». از این رو روشنفکر، پرولتر فرهنگی صرف و یا نظریهپرداز متخصص در نظریههای علمی و یا فرهنگی و یا اجتماعی نبوده و نیست. روشنفکر یک انسان دردمند و دارای هدف و یا اهداف مشخصی است که در چهارچوب آن بر آن است تا جهان و حداقل محیط خود را به نحو مثبت و در جهت تحقق عدل و آزادی تغییر دهد و نه فقط تفسیر کند و تولید ایده نماید (تلمیح به سخن مشهور کارل مارکس که گفته بود کار فلسفه و فیلسوف از این پس تغییر جهان است و نه فقط تفسیر جهان). در طول حدود هشت دهه در قرن بیستم،
حداقل بخش قابل توجهی از روشنفکران جهان و از جمله روشنفکران عدالتخواه و برابریطلب و حقجوی یهودی در جهان و در خود اسرائیل در قبال این جدال سهمگین و پرهزینه بیتفاوت نبوده و در اشکال مختلف در شمار منتقدان سیاستهای ظالمانه دولتهای اسرائیل از آغاز تا کنون بوده و در صورتهای متنوع رسما و یا عملا در کنار مظلومان فلسطینی و عرب منطقه قرار گرفتهاند.چرا که ارزشهای انسانی و در واقع رعایت حقوق برابر انسانی برترین ارزش است. نقش و رسالت روشنفکر (بماهو روشنفکر) با نقش سیاستمداران و دولتمردان به کلی متفاوت است.در ایران ما نیز در این چند دهه کم و بیش چنین بوده است. در طول چند دهه پیش از انقلاب (از عصر رضا شاه گرفته تا بعدتر به ویژه پس از تشکیل جابرانه و خونین تأسیس دولت اسرائیل در سرزمینهای عربی و فلسطینی و تداوم آن)، عموم روشنفکران و فعالان سیاسی و منتقد سیاستهای استعماری در جهان و در منطقه و به طور خاص سیاستهای ظالمانه و تجاوزگرانهی رژیم اسرائیل و تضییع آشکار حقوق فلسطینیان در اشکال مختلف و در سطوح متنوع در این مورد بیطرف نبوده و هریک به سهم خود نسبت به این جدال ظالم و مظلوم، اعلام نظر کردهاند. حتی محمدرضا شاه، به رغم روابط دیپلماتیک و نظامی و امنیتی و اقتصادی با اسرائیل، بارها و بارها در قبال جنگها و تجاوزات نهان و آشکار دولتهای وقت اسرائیل موضع انتقادی خود را اعلان و اظهار کرده است.اما در چهل سال اخیر، افزون بر تغییرات مهم جهانی و بینالمللی و منطقهای که در نهایت به سود دولت آپارتاید اسرائیل بوده است، سیاستهای افراطی و غالبا نادرست مقامات جمهوری اسلامی در قبال ماجرای فلسطین و از جمله شعار غلط و ضد ملی و متوهمانهی «نابودی اسرائیل»، سبب شده است که شماری از ایرانیان در داخل و خارج از کشور، به واکنشهای منفی و متوهمانه از منظری دیگر روی بیاورند و گویا قرار بر این است که از اصل «هرچه تو گویی نکنی، آن کنم» پیروی کنند. هرچند پیروی از این قاعده در ایران کنونی محدود و منحصر به ماجرای اسرائیل اعراب و فلسطین نبوده و نیست.
منبع : زیتون
در زندگی پر مشغله زمان ما، هرگاه که فرصت میسر می شود و سری به ویب سایت نو اندیشی میزنم ازمطالب آن بی مبالغه مستفید می شوم.
دست آقا اشکوری درد نه کند و تشکر از زحمات دست اندر کاران این ویب سایت وزین خوب.
سپاسگذاریم جناب محسنی صاحب گرانقدر شما مهربان و بزرگوارهستید