گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » چراماچنین شدیم وچه بایدکرد؟
چراماچنین شدیم وچه بایدکرد؟

چراماچنین شدیم وچه بایدکرد؟

یادداشت نواندیشی:نوشته ای راکه مطالعه می فرمائید بقلم محترمه بانو دکتورخاتول فروتن یکتن اززنان فرهیخته و نخبه ءافغانستان سال ها قبل به تحریر درآمده است که به دلیل تحقق مفرادات این نوشته با تحؤلات گوناگون سیاسی وفرهنگی درافغانستان به ما رسیده است که غرض مطالعه شما عزیزان نیز تقدیم میگردد

چرا با هر تحول تاریخی مردم و کشور ما گامی به سوی عقب می گذارند؟چرا هر نوع مکتب و پیاده نمودن سیستم های مختلف مانند: سوسیالیزم، کمونیزم، دیموکراسی، جمهوری دیموکراتیک، جمهوری اسلامی، شاهی و امثال آن در این کشور به ناکامی و حتی افتضاح کشانیده می شود؟چرا مردم این سرزمین محبت و دوستی را نسبت به مردم و وطن خویش روز به روز از دست می دهند ؟شاید چند دلیلی را که در ذیل بصورت شماره وار ذکر می نمایم اساس این بد بختی ها باشد و شاید راه حل را هم درهمین ابعاد باید جستجونمود.اشخاص معززما را که خیلی انگشت شماراند ازاین امرمستثنی می دانم.ما مردم همه تمایل به جنگ داریم، چه لفظی، چه فزیکی ، چه مطبوعاتی ،چه نظامی وچه استخباراتی. در تمام عرصه ها مردم ما استعداد خود را در جنگ به نمایش می گذارند، برنامه ای که در آن جنگ و جدال باشد پُر بیننده ترین پروگرام است به همین خاطر کوشش می نمایم بشتر برنامه های زننده ترتیب دهیم، فلم های دروغین تهیه نمایم، و تا سرحدی به پیش می رویم که شنونده و یا بیننده را وادار بسازیم که طرف مقابل بی آب و بی حیثت شود.

اینکه همیشه خود را برحق دانسته، نظریات و افکاری را که در ذهن ما خطور می نماید آنرا به عنوان راه حل قبول نموده ایم و طرف مقابل را نه تنها حق نمی دهیم بلکه با ایشان به شکل توهین و تحقیرآمیز و حتی دادن دشنام بر خورد می نمایم. بطور مثال اگر یک شخص به اوصاف شهر نشینی عادت نداشته باشد اما در بین مردم خود آدم با رسوخ باشد، متاسفانه مردم ما آنرا دست کم گرفته و حتی ریشخند اش می نمایند.

حس همزیستی نسبت به دیگران و داشتن صله رحم را از وجود خود ازبین برده ایم. اگر یک شخص یا خانواده از یک قوم کشته شود ، قومی دیگر نسبت به آن خوش می شود و حتی درود و برکات برای از بین بردن شان می فرستند. اگر کسی گدائی میکند در صدد عوامل آن نمی شویم بلکه میگویم: این برایشان یک حرفه شده، تعداد شان خیلی زیاد است. اگر کسی در کشور های بیگانه مثل یونان وغیره زیر جبر و شکنجه است میگویم خدا بالایشان رحم کند. یعنی هیچ اقدامی را برای حل یک معضله جستجو نمی نمایم.

مردان افغانستان آهسته آهسته به خصوصیات غیرمردانه متمایل شده اند، ترسو و جبون شده اند، غیبت کردن ، خانه نشینی، به فکر غذای های متنوع و مزه دار، برگزاری محافل، رقص و آواز، پوشیدن لباس های قیمتی، در ضمن تعداد زیادی شان استفاده از مواد نشه آور را بیشتر ترجیع میدهند و اکثریت شان یا به صحبت ها و جر و بحث های بدون یک نتیجه مصروف اند ، یا گاهی نوشتاری می نمایند که از این و آن تقلید نموده و ساعات بیکاری خود را با آن می گزارنند و این نوشته ها را یدک کشیده و القاب مختلف را برای خود می دهند مانند کار شناس و تحلیلگرو نویسنده و امثال آن. و یا هم در گوشه ای بیکار نشسته و موتر ها و مردم های روی سرک را حساب می کنند.بر عکس ؛ زنان افغان در این مدت به پیشرفت های زیادی نائل شده اند هم از لحاظ فکری، هم از لحاظ جرأت و شهامت و هم از لحاظ اقتصادی و سهیم بودن در جامعه که این خود یک پارادوکسی را در تقابل با مردان افغان ایجاد نموده است.غیرت و شهامت مردم ما در این مدت از بین رفته و از بازو ها به شکم و زیر ناف شان انتقال پیدا نموده. مردان زنان خود را بدست قاچاقبر داده تا اول خانم وی به یک کشور خود را برساند و بعدآ جناب شوهر با ویزه و تکت آماده به سرزمین های غربی تشریف ببرد و اینکه سر آن خانم چه روز های می آید اصلآ برای اینوع مردان مهم نیست. و یا هم دختران خود را برای سیر نمودن شکم خود به فروش می رسانند و بعدآ اشک تمساح می ریزند . این چه نوع افغان وافغانیت است که دختر اش را به فروش می رساند ؟ از این شخص ما چگونه توقع و امید داشته باشیم که به درد مردم و جامعه ما خواهد خورد؟حس قناعت کاملآ از وجود یکتعداد زیادی از مردم ما از بین رفته. وقتی صاحب یک چیزی می شوند میخواهند اضافه تر از آنچه که دارند داشته باشند حتی زمانیکه به کشور های اروپایی می رسند ، می خواهند به سوی امریکا و کانادا و سائیر کشور های پیشرفته بروند.خارجی ها برای ما قدر و منزلت و اعتبار زیادی دارد نسبت به یک هموطن ما. هر آنچه که یک خارجی بگوید و یا در اخبار شان به هرنحوی به نشر برسد ، ما آنرا به عنوان یک سند معتبر ذکر کرده و جنجال های زیادی را در وطن خود بوجود آورده ایم. بطور مثال دختران فتبالیست ما را یک زن انگلیسی با یک راپور جعلی و فریب دادن خالده پوپل ،توانست برای مدتی ما مردم را فریب بدهد و تیم فوتبال دختران را از بین ببرد وبه همین شکل اخبار جعلی زیادی که توسط احمد رشید پاکستانی ، بی بی سی، و سائیر شبکه های مغرض برای مدتی سر خط تمام رسانه ها شده بود.بعضی از افراد عقده ای که از سالهای متمادی در بین ما افغان ها شناخته شده اند و با نیرنگ های مختلف همیشه افغان ها را بین هم انداخته و چوب و سوختی را برای ادامه این درد و رنج با تلاش های مزبوحانه ی خویش که بخرچ می دهند. مانند گلبدین حکمتیار، لطیف پدرام، سیما سمر، سپنتا که اخیر با سناریو انار کلی و گریه های آن چگونه بازار نفاق و برادر کشی را گرم ساختند.عدم علاقه مردم به کار و زحمت کشی. ما شاهدیم که از تحول هفت ثور بدینسو مردم ما با کمک ها ی خارجی وابسته شده و آهسته آهسته به مفت خوری عادت کردند. امروز هم حتی در کشور های خارجی اکثریت شان به این وضعیت ادامه میدهنددرشخصیت سازی وشاخص سازی اصلا نه توجه داریم و نه استعداد. اگراحیانأ افرادی در جامعه ما هم بدین صفات بروز کنند اولآ آنها را یک تاپه زده ونفی اش می نمایم وبعدآ به هرشکلی که شود خود را با تملق،چاپلوسی ولاف ودروغ مطرح می سازیم .چنانچه شاهدیم حرکت های گوناگونی را طی چند سال اخیر تشکیل شد ازبین بردیم ونگذاشتیم تا این حرکت های نوپا به پایه اکمال برسند ونه اساس یک پلانی راکه اگروطن بایک حالت بحران مواجه شود چه گزینه برای حل مشکل خواهیم داشت ؟همیشه منتظر هستیم تا کشور های خارجی برای ما یک راه حل را جستجو نموده و کمک نمایند. امروز اگرما از همین فرصتی که در کشور ما ایجاد شده استفاده معقولانه ننمایم و ازراه تفاهم وحوصله مندی به پیش نرویم شاید شاهد روزهای بد ترازاین حالت رادراین سرزمین تاریخی باشیم. ما باید ازجنگ و ضرب زبانی ها ،رشخند کردن ها ، دوودشنام دادن ها ،تحقیر وتوهین کردن ها بگذریم. وبه فکریک بدیل پسا طالبان باشیم تا مبادا بازهم کشورما افغانستان در انزوا و یک خلای سیاسی عمیقی قرارگیرد.

2 نظر

  1. خلاصه که گدا صفتی و خود خواهی ما را در سرا شیب سقوط قرار داده
    از خود خواهی ها مان بکاهیم و به قناعت و مناعت دوران امنیت طاهر شاه فقید و داوود خان شهید بر گردیم

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا