علم ودانش الزامافضیلت اورنیست

یورگن هابرماس فیلسوف مشهور معاصر المان همراه با سه دانشمند دیگر المانی در واکنش به فاجعه جاری غزه گفته است *واکنش اسراییل در برابر ترور حماس به لحاظ اصولی موجه است.*این سخن از سوی یک فیلسوف و دانشمند بزرگ چندان با سخنان سران اروپایی و سیاستمردان غرب تفاوتی ندارد که خیلی تفکر برانگیز باشد.عقلا و متفکران بزرگ در واکنش به رویداد های جهانی و اجتماعی معمولا به علل تاریخی و ریشه های عمیق انسانی اشاره میکنند که عمیقتر و فراتر از واکنش سیاستمداران غرض ورز و دخیل در ایجاد حوادث است.سخنان شان مردم را به تفکر و توجه ژرفتر وامیدارد.داوری اقای هابرماس در مورد فاجعه فلسطین نه عمق بیان فیلسرفانه دارد و نه فضیلت حکیمانه.این نوع واکنش چندان بی سابقه و عجیب هم نیست.کفتیم که فلسفه و دانش ضرورتا همرا با فضلت نیست.در اسطوره ها میخوانیم که ابلیس سرکرده و معلم ملایک بود اما ملعون خدا قرار گرفت برای اینکه نژادپرست و فاشیست بود.ارسطو که اراء و نظریاتش از ۲۵۰۰ سال تا کنون خوراک اندیشه های بشریست و اگر اثارش را از گنجینه فرهنگ بشری براداریم کتابخانه های عالم به فغان خواهند امد بردکی را تایید میکرد و طبیعی میدانست.زنان را نیز دون شان مردان میدانست.هایدگر که از ستونهای تفکر فلسفی قرن بیستم بشمار می اید سالها خود عضویت حزب نازی المان را داشت.یکی از فلاسفه نامدار و پیشاهنگ متاخر ایرانی هم در تفسیرش زنان را دارای روح حیوانی میداند که خداوند برای زینت شان به انها چهره انسانی داده است.داشتن سعه وجدان اخلاقی و روحی به پهنای انسانیت است که برای انسانها ارجمندی و فضیلت می اورد،عزیز و صدر نشین بشریت میشوند.محبت نوع انسان و عدالتخواهیست که حکیمان بزرگ را محبوب قلب بشریت ساخته است.گویی این بزرگترین گوهر اخلاقیست که به چنگ هر کسی در نمی اید.گفته اند پیک بوتا نخست وزیر وقت رژیم اپارتهاید افریقای جنوبی دارای عالیترین گواهینامه های درجه اول از معروفترین و معتبر ترین دانشگاه های دنیا بود اما رفتارش با سیاهپوستان مانند یک گرگ درنده بود. او سگان تربیت شده درنده را به جان زندانیان سیاهپوست می انداخت و از تماشای ان صحنه لذت می برد.اینک به تحلیل مختصر نکاتی چند از بیانات اقای هابرماس می پردازیم.ایشان با بیان غایبانه و عام به تناسب واکنش در برابر کنش توصیه نموده است که برجسته ترین و تکاندهنده ترین ویژگی رژیم وحشی صهیونیستی را همین بی تناسبی ،بی لجامی و حدود نا شناسی ان در نابود سازی تر وخشک در غزه تشکیل میدهد.همه عالم در درجه اول به همین بی تناسبی عملکرد اسراییل اعتراض نموده اند.نکته دیگر اشاره ایشان اینست که در جنگ و تعارض دورنمای صلح را نباید از نظر انداخت.این همان امریست که دولتهای مختلف اسراییل هیچگاه به ان نمی اندیشند و هرگز حاضر نیستند به ابتدایی ترین حقوق فلسطینیان احترام بگذارند.برعکس رژیم غاصب اپارتهاید اسراییل قصد حذف کامل فلسطینی ها از سرزمینهایشان را دارند و بی مهابا به نسل کشی سبوعانه انها در انظار جهانیان ادامه میدهند.این رژیم فاشیستی دست راستی ها هیچگاه به دورنمای صلح و اشتی و ایجاد دو دولت در کنار هم نمی اندیشد بلکه پیوسته به غصب زمینهای فلسطینیها و ایجاد اسراییل بزرگ و نا محدود میپردازد.

یکی از اوصاف تروریسم بقول اقای چامسکی و دیگر تحلیلگران رویکرد امریکا و اسراییل حمله به اهداف اسان است که در رویکرد اسراییل بطور تکاندهنده ای به نمایش گذاشته میشود.حمله با مدرنترین و مدهشترین سلاحها و تجهیزات نظامی چون هواپیما های بمب افگن مدرن بالای مردم بیدفاع و غیر نظامی ،مدارس،شفاخانه ها و اردوگاهها بربریت خود را به نمایش میگذارد.در جای دیگر هابرماس در صورت عدم رعایت تناسب کنش و واکنش از احتمال نسبت دادن نسل کشی توسط اسراییل سخن میگوید که اکنون همه جهان حتی غربیان طرفدار اسراییل به ان اعتراف و اعتراض دارند اما اقای هابرماس با کمرویی زیاد و رعایت صهیونیسم از احتمال ان سخن میگوید.غربیها در استقرار رژیم صهیونیستی و راندن فلسطینیان از سرزرمینهایشان خیلی استادانه و شیادانه عمل کردند.با تحمیل انواع تبعیضها و تحقیر ها،سرکوبها و بالاخره کشتار چند میلیون از یهودیان در اروپا نحوست شان را از سر خود کم کردند و با کوچاندن شان به فلسطین همه ویژگیهای نازیسم هیتلری و فاشیسم و نژاد پرستی غربی را به انها منتقل کردند تا انها به نوبه خود همان فاشیسم و بربریت نازیسم را بر سر فلسطینیان بیدفاع بیاورند.اسراییل با رفتار های سبوعانه اش همه عقده های حقارت و طرد شدگی از سوی اروپاییان را بر سر فلسطینیان خالی میکنند.با اینکا از یکسو به خواسته های شیادانه خود میپردازند و از سوی دیگر وجدان الوده و گنهکار غربیان را تشفی می بخشد. به همین دلیل غربیان به سرکردگی امریکا برای ارضای هوسهای استعماری و خون اشامی اسراییل در خاور میانه به او چک سفید داده اند و بر همه اعمال غیر انسانی و غیر قانونی اسراییل مهر تایید و تضمین می گذارند.صحنه های خون و اتش در غزه نمایانگر چهره تمام عیار سبوعیت اسراییل و غربیان هردو یکجاست.صحنه هاییکه دل و وجدان همه جهانیان را تکان داده و همه به اعتراض و محکومیت اسراییل پرداخته اند اما گویی اقای هابر ماس چندان تنبهی حاصل نفرموده اند تا این جنایت بی پرده جاری در انظار جهان را به صراحت و جرات محکوم نماید.کمترین دلیری و شهامت اقای نوام چامسکی روشنفکر منتقد امریکایی یهودی الاصل را ندارند که در طول پنجاه سال دلیرانه و با صراحت تمام از بربریت و تروریسم امریکا و اسراییل انتقاد میکند و انرا به جدی ترین عبارات محکوم مینماید.غربیان با تولید و پخش بیوقفه اکاذیب از طریق همه شبکه های دروغ پراگنی شان و نفاثه خناس خود میخواهند جنایت عظیم تاریخی یهود کشی خود شانرا پاک کرده و با انواع ترفند های تبلیغاتی اهریمنی خویش انرا امروز به مسلمانان نسبت دهند تا جاییکه انتی سیمیتیسم را در ذهنیت مردم برابر با اسلام تلقین نمایند.نوع واکنش اسراییل در برابر حماس مدلی بود که عینا از واکنش ناشیانه و جنگ طلبانه و میلیتاریستی سران کاخ سفید در برابر وقایع ۱۱ سپتامبر کاپی شده بود.نوع ومیزان واقعه ۷ اکنوبر برایشان اهمیتی نداشت فقط دنبال بهانه و جرقه ای بودند تا یوروش عظیم و لشکر کشی وحشیانه خود شان را به نمایش بگذارند و مردم را مورد ارعاب قرار دهند.بد تر و رذیلانه تر از همه اینکه امروز امریکا بر بیهودگی و غلط بودن حملات وحشیانه خودش در عراق و افغانستان اعتراف میکند تا نوعی چهره انسانی بخود بدهد.درانجا هم چندین کشور با همه شیرازه ها وزیرساختهایش نابود و مردمانش قتل عام گردید به بهانه مبارزه با تروریسم که در اخر کار تروریسم را صد برابر ساختند.اسراییل هم به بهانه حماس همه نسل فلسطینیان را میخواهد درو کند.اقای هابرماس در بخش دیگر از سخنانش از الزام پاسداشت کرامت یهودیان در المان میگوید .اگر یهودیان این کرامت را دارند و از الزام ان بر دیگران سخن میگویند ایا فلسطینیان این کرامت را ندارند. ایا اسراییل خود این درس رعایت کرامت بشری را از المان نگرفته است تا انرا در برابر فلسطینیها رعایت نماید؟شعار مقابله با یهود ستیزی در غرب و در نزد اسراییل یک انگیزه پنهان و اعلان نا شده در خود دارد که ان اسلام ستیزی و مسلمان کشیست که هم امریکا و هم مولود نامیمونش اسراییل انرا سرلوحه استراتژی خود قرار داده اند.