گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » مسلمانان ویک ازمون بزرگ !
مسلمانان ویک ازمون بزرگ !

مسلمانان ویک ازمون بزرگ !

زندگی واقعی معیاریست برای همه معیار ها ،هر شعار و عقیده ایکه ازین ازمون پیروز بر نیاید برخواهد افتاد.شعار ها و ادعا های بلند بالا و ارمانهای مینوی تیوریک و انتزاعی اگر ازین محک سرفراز بیرون نشوند روزی بی اعتبار و طرد خواهند گشت.اینک صحنه های جاری در غزه و در فلسطین که زخمیست کهنه اما از ۷۵ سال تا کنون ازان خون تازه می چکد ما را به ازمون وجودی و اخلاقی می طلبد.مسلمانان ،در قدم اول زمامداران شان،اینک بر سر دوراهی انتخاب قرار دارند که همه عقاید،ارزشها،اراده ها ،کرامت و انسانیت شان را به بوته ازمایش گرفته است.انتخابیست دشوارکه باید میان عزت و ذلت ،ازادگی و رقیت در برابر دشمن یکی را انتخاب کنند.کلمه توحید خواندن برای تمرین ذهنی و لقلقه زبان نیست چون ما در ذهن و در خلا زندگی نمی کنیم، اکنون که در برابر ابتلای زندگی قرار گرفته ایم باید انرا به نمایش گذاشت و امتحان داد.اگرمنافع ومصالح ما را درطول تاریخ ازیکدیگرجدا ساخته است،اگرانگیزه های پست و حقیرزندگی ما را متفرق گردانیده پس توحید چه معنی دارد؟

اگر توحید شاه فنر و محور حقیقی زندگی ما باشد پس چرا منافع حقیر دیگر چون منفعت سیاسی،مذهبی،قومی و غیره ما را از یکدیگر بیگانه ساخته است.رهبران و زمامداران حاکم در کشور های اسلامی چه کوچک و چه بزرگ در برابر ازمون غزه و در برابر شرارت اسراییل بطور شرم اور و ذلتباری ناکامی و بی عرضگی خود شان را به نمایش گذاشتند.همراه با خود برای همه مسلمین سرافگندگی و شرمساری بباراوردند.این ازمونهای تاریخی به همان پیمانه افشاگر و پرده در نیز هستند.به مسلمانان نشان میدهد که دشمنانی بد تر از اسراییل و ازمونهای سخت تر ازان در داخل کشور های خود دارند که باید در برابر این رژیمهای زبون و دست نشانده خود به مبارزه بر خیزند و این عوامل ناکامی و ذلت را از سر راه خود بردارند.بعضی ازمونها انقدر عریان و اضطراری اند که همه تعلل ها و بهانه های کاذب را از انسان میگیرند.با قاطعیت و صراحت بعضی را به زبونی و خیانت محکوم میکند و انهایی را که به ندای انسانی و کرامت شان لبیک گفته اند بر صدر ازادگی و وقار مینشاند.هرکه درین دادگاه زندگی عزت و کرامت خویش را از دست دهد تصور نکند جای دیگر عزت خواهد یافت چون زبونان را عزتی نیست.مشیت این زندگی اینست که یک کتله کوچک اگاه،متحد و با انسجام موثرتر و موفقتر از یک گروه کثیر متفرق عمل میکند وپیروز میگردد.عقیده ایکه راهگشای زندگی نباشد و نتواند واقعیت را مدیریت کند به چه دردی میخورد؟دیندارانیکه کلمه توحید رامشغله وتمرین ذهنی ولقلقه زبان ساخته اند در اخرت خدا ازانها امتحان تقریری نمیگیرد و ضرب زبانی نمی خواهد بلکه ازانها تقوا در جهان می طلبد.وقتی این منفعتهای پست ما را ازیکدیگر متفرق ساخته و دربرابر هم قرار دهد ان شعار های زبانی وتوهمات ذهنی توحیدی چه دردی را دوا میکند؟این شکستهای فضیحتبارواستخوان سوزرا همزمان با ان شعارهای بی محتوا چگونه تفسیرمی کنید؟وقت ان نرسیده است که به همه اینها خردمندانه بیندیشیم؟بارها گفته ایم تا ما برابرنباشیم برادرهم نخواهیم بود.خزیدن درزاویه تاریک ذهن و عقیده محض وعقیم ازخود بیگانگی ویرانگریست .زیستن در ذلت واسارت بیگانگان وتحمل منفعلانه شکستهای مکررازپیامدهای همین ازخود بیگانگیست که گرفتارانیم.ازمونهای حیاتی یا انسانها و جوامع را بیدار میکند و به تحرک می اندازد ویا انها راازگردونه تاریخ بیرون می اندازد.اگرما به وحدت انسانی نرسیم وحدت توهمی ذهنی ما را اززندگی بیگانه تر خواهد ساخت.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا