گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » دلایل واکنش بی تناسب اســراییل در بـــرابر حـــملات حــــماس
دلایل واکنش بی تناسب اســراییل در بـــرابر حـــملات حــــماس

دلایل واکنش بی تناسب اســراییل در بـــرابر حـــملات حــــماس

اسراییل هویت سیاسی اش را بر غصب و اشغال سرزمیهای فلسطین بنا نموده است بنابرین وجودش از ریشه غیر قانونی است.ازانطرف فلسطین که میهنش توسط غارتگران بین المللی ازو ستانده شده است و هستی اش در خطر وجودی قرار گرفته راهی جز طغیان در پیش ندارد.چون با دشمن بمراتب قویتر از خود روبروست ازینرو در برابر هر اعتراض و طغیان باید هزینه خیلی سنگین و جانکاهی را بپردازد.واکنش بی تناسب و دور از عقلانیت اسراییل ماهیت بازدارندگی دارد همانطور که خود اعلان میکند.البر ممی نویسنده و روشنفکر افریقایی تبار در کتابش”چهره استعمارگر و چهره استعمار زده” میگوید :”یک استعمار گر ضرورتا یک نژادپرست نیز هست.” چون استعمارگر هستی ساکنان بومی را تهدید میکند هیچ راهی جز ادعای برتری طلبی نژادی و توسل به قوه بی تناسب در پیش ندارد و ازانطرف اشغال شده برای دفاع ازهستی و رهایی خویش جزپنجه در برابر تیغ گرفتن گزینه دیگر ندارد.

توسل به قوه بی تناسب برای بستن تمام راه های عقلانی ،تفاهم و راه حلهای سیاسیت و نا امید کردن قربانی از هر اقدامی در برابر خودش.امروز همان کسی که اشغالگر و قاتل است نظم بین المللی را نیز در سلطه خودش دارد.همه قدرتهای استعمار گر غربی به پیشقراولی امریکا با تمام نیرو و بدون قید و شرط ازین وحشیگری و نسل کشی اسراییل حمایت میکنند.اسراییل هستی و هویت سیاسی اش را مرهون همین قدرتهای استعمارگر است.کریس هج گزارشگر و منتقد فعال سیاسی امریکایی در یک گزارش مفصل اخیرش میگوید فاجعه جاری در غزه نمایشیست از قدرت امپریالیست جهانی امریکا که اشکارا مدعی برتری نژاد سفید بر جهان است.همانگونه که همه عقلا میگویند در پیش گرفتن خشم و خشونت قوه عقلانی را در انسان زایل میگرداندتوحش و خشونت بی تناسب بصورت سیستماتیک و تیوریزه شده از سوی اسراییل رویکرد سیاسی جدایی ناپذیر از هویت صهیونیستی شمرده میشود.وقتی چنین رویکردی سیاسی ویژگی استراتژیک امریکا و اسراییل را میسازد همه قوانین و موازین بین المللی در برابر ان مفهوم خود را از دست میدهند.هنگامیکه چنین باشد استعمار گر برای قربانی نیز هیچ راهی و گزینه ای جز طغیان و قربانی بیشتر باقی نمیگذارد.راه عقلانیت و تفاهم مسالمت امیز افسانه ایست که قدرتهای مسلط سرمایداری در جهان ساخته اند. جنبش جلیقه زردها در فرانسه برای خواسته های جزیی و کوچک سالهاست راه اعتراضات مسالمت امیز در پیش گرفته اند اما قدرت حاکم تا کنون ریزه دسترخوانی را پیش شان نینداخته است.قدرت و منفعت طلبی بی لجام نیولیبرالیسم هر روز بیشتر از پیش راهای اعتراضات مسالمت امیز را محدود تر کرده و در برابر معترضان کمترین انعطافی از خود نشان نمیدهد.از همینروست که صاحب نظران از توتالیتاریسم نا مریی جدید سخن میگویند.این وضعیت در داخل کشور های به اصطلاح دیموکراتیک است از رفتار شان با کشور ها و نژادهای دیگر چه گله ای میتوان کرد.توحش حد اکثری و فراگیر در برابر فلسطینیان برای مرعوب کردن و کشتن امید در انهاست تا تصور استقلال و کرامت مساوی انسانی با اسراییل را از سر فرونهد .همینطور مجازات دسته جمعی همه فلسطینیان بدون تمییز تر از خشک برای اینست که از مقاومت و حمایت از مقاومتگران دست بردارند .دلیل دیگر واکنش غیر عقلانی و غیر انسانی فراگیر از سوی اسراییل تکیه و اعتماد حد اکثری بر تکنولوژی برتر نظامی،امنیتی و استخباراتی و اعتماد قرص بر حمایت قدرت بی قید و شرط امریکاست.این تصور و چشم پوشی و بی تفاوتی قدرتهای غالب بر نظم جهانی از خواستهای فلسطینیان از یکطرف و همسویی و سازشکاری زبونانه و خاینانه رژیمهای عرب با اسراییل و تسلیم حقارتبار شان در برابر امریکا اسراییل را مطمین و دلگرم ساخته بودکه مساله فلسطین رفته رفته فراموش خواهد گشت.اما همه این محاسبات هرچند دقیق و سیتماتیک هم باشد قادر نیست عامل انسانی را از معادلات حذف نماید.حرکت حساب شده و برق اسای حماس این تصور و این خواب را بر اشفت انچنانکه عقلانیت و همه مصلحتهای انسانی اخلاقی را از اسراییل سلب نمود که خود با سبوعیت بی لجام خود امواجش به سرعت همه جهانیان را لرزاند و افسانه عقلانیت و حقوق بشر را بی معنی و بی بنیاد ساخت.همه حیثیت و ابوهت کاذب مدعیان حقوق بشر و دیموکراسی را فروریخت و فلسطین را از نو به ناموس بشریت مبدل ساخت.صحنه های دلخراش و جانگداز غزه نشان داد که اسراییل و حامیان غربی اش هیچ انگیزه و ارزش انسانی -اخلاقی در محاسبات خود ندارند.همه مفاهیم شوم و منفور که کابوس جهانیان بود مانند استعمار،اپارتهاید،نژادپرستی و نسل کشی خود را بی پرده و عریان در غزه به نمایش گذاشتند تا جاییکه هیچ حیثیتی برای مدعیان حقوق بشر و دیموکراسی باقی نگذاشت.همه ویژگیهای رژیمهای اپارتهاید و نازیسم هتلری که روزی کابوس اوارگان یهودی در اروپا شمرده میشد به رژیم صهیونیستی منتقل گشته و فاشیسم را در چهره تمام عیار اسراییل نشان داد.ویژگی بسیار برجسته اسراییل که انرا از افسانه پردازیهای امریکاییان بر گرفته و خود را هم سنخ امریکا نشان میدهد انگیزه خود را استثنا پنداشتن و حامل یک رسالت تاریخی افسانه ای بودن است که در دهه های اخیر توسط جناح افراطی و دست راستی جمهوریخواهان و دیموکراتها بسیار برجسته شده که تصور میکنند امریکاییان در میان همه نژاد های بشری یک استثنا است و رسالت دارد تا همه فرهنگها را به رنگ فرهنگ خود در اورد.این اندیشه استثنا پنداری و برتری جویی به یک افسانه مقدس امریکا تبدیل شده است که به انحای مختلف به کودکان در مدارس تدریس و تلقین میگردد.این خصوصیت در تمام قدرتهای بزرگ توسعه طلب و استعماری دیده میشود.هتلر هم برای خودش یک رسالت مقدس برای تحقق ارمانهای نژاد ژرمن قایل بود.مغولان نیز چنین رسالتی را برای یاسای چنگیزی باور داشتند.واکنش بی حد و حصر و همه جانبه اسراییل در برابر حملات هفتم اکتوبر حماس عینا بر گرفته و کاپی ای بود از واکنش امریکا در برابر رویداد ۱۱ سپتامبر.امریکا به جای تعقیب و مجازات چند تا تروریست از طرق قانونی و حقوقی به حمله و لشکر کشی همه جانبه به چندین کشور دست یازید و چندین کشور را با همه زیرساختهایش ویران و نظم سیاسی شان را متلاشی ساخت ،میلیونها نفر را کشته و زخمی و میلیونهای دیگرا اواره جهان ساخت.همه این کشور ها و نظامهای سیاسی شان را در بحران نا تمام و دراز دامن قرار داد.در اخر کار اگر تعداد تروریستان چند هزار بود به چند صد هزار افزوده شدکه اکثر تحلیلگران سیاسی به این باور رسیدند که این همان استراتژی chaos یا استراتژی اشوب افگنی و بحران سازی توسط امریکاست.اگر استعمار گران راه و روش فاشیستی و سبوعیت تمام عیار در پیش نگیرند دگر چه دست اویز عقل پسندی در اختیار دارند؟یکی از دلایل عمده و بزرگ درندگی و رفتار گستاخانه اسراییل در برابر فلسطینیان بی ارادگی،زبونی ،حس حقارت و ترس و توهین شدگی سران حاکم در کشور های بنام کشور های اسلامیست که با تشر امریکا و اسراییل خزیدند و دم بر زمین کوبیدند.اینها عامل و مایه شرمساری و حقارت همه مسلمانان عالم اند.مسلمانان تا بیدار نشوند و حساب خود را با این سران زبون گشته روشن نکنند از چنین ذلتی رهایی نخواهند داشت.بی تفاوتی مزمن ،غفلت و بی مسوولیتی وجدانهای خوابیده جهانیان ،احساس ضعف و حقارت در برابر زورگوییهای گانگستر مابانه امریکا عامل دیگر هرچه بیشتر وحشیگری و گستاخی اسراییل در برابر فلسطینیان به حساب می اید.امید است بشریت امروز با تکان و بیداری از بربریت فراگیر و شتابان نظام بین المللی کنونی که صحنه های دلخراش غزه نمونه برجسته انست راه انسانیت و مدنیت را در پیش گیرند و اراده ازادیخواهانه،حق طلبانه و کرامت جویانه خویش را بر رهبران بی مسوولیت و بی پرنسیب خویش تحمیل نمایند وگرنه در همه نقاط دنیا مانند گله های گوسفند با انها رفتار خواهد شد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا