گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » درسی که از نتایج انتخابات آخیر پاکســـتان بـــایـــد آمـــوخت!
درسی که از نتایج انتخابات آخیر پاکســـتان بـــایـــد آمـــوخت!

درسی که از نتایج انتخابات آخیر پاکســـتان بـــایـــد آمـــوخت!

بنابر ادعای بعضی چهره های سیاسی و استخبارات پاکستان کشور پاکستان محل صدور انقلابات و جریان های اسلامی منطقه و جهان است، در حالیکه حقیقت امر اینست که پاکستان محل صدور تروریزم، بنیادگرایی و ایجاد خشونت در منطقه و جهان است. در کشور پاکستان به ده ها حزب کوچک و بزرگ اسلامی فعال اند، پایتخت پاکستان را (اسلام آباد!) می‌نامند یعنی اسلام در این شهر آباد است و یا اينکه اين شهر برمبنای اسلام تعمیر شده، شعار همه سیاسیون مسلمان پاکستان این است:

“پاکستان کا مطلب کیا!؟ لااله الاالله!” اینکه این شعار چقدر جنبه ریایی و منافقت دارد بالای آن بحث نمیکنیم. در همین کشوریکه شعار ریایی شان “پاکستان کا مطلب لااله الاالله است” و ده ها حزب و گروه اسلامی بشمول جماعت اسلامی “علامه مودودی”، جمعیت العلمای اسلام “مفتی محمود” که مولانا فضل الرحمن پدر معنوی طالبان پسر آن مفتی محمود است، جمعیت العلمای اسلام شاخه مولانا سمیع الحق، وغیره گروه های اسلامی فعال اند، هکذا صد ها مدرسه دینی/سیاسی نیز سالانه هزاران مسلمان سیاسی تربیه میکنند متاسفانه یکی این احزاب و گروه های اسلامی حتی یک چوکی هم در انتخابات اخیر در پارلمان پاکستان را از آن خود نکردند، حتی رهبران شان در مقابل حریفان خود شکست خوردند چنانچه مولانا فضل الرحمن در محل تولد خود در دیره اسماعیلخان در مقابل حریف خود شکست خورد از نتایج و ناکامی احزاب و گروه های اسلامی پاکستان می آموزیم که هرگاه در افغانستان هم انتخابات شفاف بدون اعمال فشار و زور بالای مردم مظلوم صورت بگیرد آیا احزاب اسلامی مثل حزب اسلامی آغای حکمتیار، جمعیت اسلامی، دعوت اسلامی استاد سیاف، حرکت انقلاب اسلامی، تحریک طالبان، داعش وغیره گروه های اسلامی یک چوکی در پارلمان افغانستان کمایی خواهند کرد؟ جواب واضح است که هرگز برنده نخواهند شد. دلیل این نفرت وعدم اعتماد عوام الناس بالای رهبران احزاب اسلامی و سیاسی عملکرد ها، جفا ها وعدم درایت درست شان درقبال وطن و مردم است.

به یقین گفته میتوانم که هرگاه بعد از انخلای قشون سرخ شوروی سابق از افغانستان در افغانستان انتخابات صورت میگرفت چانس برد رهبران مجاهدین خیلی زیاد بود اگر چه در زمان جهاد بعضی رهبران این احزاب نخبگان یکدیگر و روشنفکران را بیرحمانه ترور نمودند، اما بعد از جنگ های تنظیمی در کابل و اشتباهات نابخشودنی و مکرر که توسط رهبران تنظیم های اسلامی افغانستان بوقوع پیوست همانطوریکه ارواح علامه مودودی و مفتی محمود در قبر از شکست رهبران جماعت اسلامی و جمعیت العلمای امروزی ناآرام شد ارواح رهبران نهضت اسلامی افغانستان هم که در زندان پلچرخی در بین سالهای ۵۷ و ۵۸ به به شهادت رسیدند نیز از شکست رهبران فعلی آن نهضت نارام خواهد شد، زیرا اینها آنقدر در حق مردم افغانستان و خون شهدا جفا کردند که مردم به هندوی سرچوک رای میدهند نه به این رهبران فعلی مجاهدین، رهبران مستبد طالبان، داعشیان. در انتخابات اخیر در زمان جمهوریت بجای اینکه همه احزاب اسلامی از یک تکت واحد انتخاباتی استفاده می‌کردند و علیه داکتر غنی فاشیست یک کاندید واحد را معرفی میکردند بشکل پراگنده در انتخابات سهم گرفتتد، حکمتیار با تکت انتخاباتی جداگانه وارد میدان شد، استاد سیاف از غنی پشتیبانی کرد، یکتعداد جمعیتی ها از عبدالله حمایت کردند و یکتعداد فریب حنیف اتمر را خوردند، همین قسم سایر احزاب اسلامی پراگنده و متفرق وارد کارزار های انتخاباتی شدند و در نتیجه همه شان ناکام و سرافگنده در انتخابات شکست خوردند. قابل ذکراست که هرگاه نسل جدید احزاب سیاسی مسلمانان‌ درآینده مانند سلف خود متفرق بمانند، متحد نشوند هدف مبارزه شان اعلای کلمة الله، خدمت مردم و وطن نشود تا ابد ناکام و سرافگنده خواهیم بود.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا