گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » انتخاب و انتخابات چیست؟
انتخاب و انتخابات چیست؟

انتخاب و انتخابات چیست؟

این انتخابهای انسانهاست که سرنوشت شان را رقم میزند،گاهی با انتخاب خود راه صلح و ثبات و خوشبختی را میگشاییم و با نوع انتخاب دیگر زمینه بدبختیها و بحرانهای درازدامن را فراهم میکنیم.با این نوع انتخابها هم خود و هم دیگران را محکوم می نماییم.چون نمیدانیم چگونه انتخاب نماییم.انتخاب کردن دشوار ترین عمل انسان است چون این انتخاب بار مسوولیت را بر دوش انسان میگذارد که در انجامش کمتر کسی توفیق دارد.با یک انتخاب هم سرنوشت فردی خود و هم سرنوشت جامعه را ترسیم میکنیم.انتخاب نمودن فلسفه زندگی ما را میسازد .هیچ امری به اندازه انتخاب کردن در زندگی دشوار نیست.حیوانات ازین بابت راحت اند و این دشواری را در زندگی خود ندارند.این انسانهاست که در هر لحظه زندگی بر سر دوراهی انتخاب قرار دارند انتخابی که پایان و عاقبتش را نمیدانیم.تصمیم گیریهای اسان و نا اگاهانه گاهی به یک فاجعه بزرگ اجتماعی می انجامد.در انتخاب پای اینده فردی و جمعی انسانهای در میان است اینده ایکه ازان هیچ چیز نمیدانیم و قابل پیشبینی هم نیست.وقتی از انتخابهای بزرگ زندگی سخن میگوییم به سادگی انتخاب میان ساندویچ و پیتزا هنگام ناهار در رستورانت نیستند.انتخابها انسان را متعهد میسازد و گاهی دست و پای انسان را میبندند و راه های بازگشت را نیز بسیار دشوار میسازند.پیامد های انتخاب های ما در گذشته دیگر قابل جبران نیستند زیرا قسمتی از زندگی ما را با خود تباه کرده اند.از روزیکه بعنوان یک تبعیدی درین خاکدان زندگی پرتاب شدیم خود را در برهوتی یافتیم که هیچ سوی از افق ان روشن روشن نیست.ما در این انتخاب تنهاییم و هیچکسی هم نمیتواند ما را در انجام ان یاری رساند.ما با انتخابهای خود خود را تعریف و چیستی خویش را هر لحظه تصمیم میگیریم.این انتخاب باید با اگاهی،ازادی و از روی تعهد و مسوولیت باشد .هر فرد باید این کوره راه دشوار و پرسنگلاخ زندگی را به تنهایی بپیمایدو سرنوشت خودش را در پرتو اگاهی انگونه که زردشت میگفت بسوی خورشید ترسیم نماید.با همین انتخابها ما خود را داوری میکنیم چون مسوولیت این انتخاب بر دوش فقط خود ماست.دیگران نمیتوانند ما را درین مسوولیت همراهی کنند چون انها نیز در موقعیت ما اند.اگر دیگری بجای ما انتخاب کند و تصمیم گیرد پس ما کیستیم .زندگی تعریف ناشده و پنهان در کوره راهای اینده پروژه ایست در دست خود انسان و راهیست که خود باید انرا طی نمود.این پروژه همین خود ماییم که با سرانگشتان خود لحظه به لحظه و قطعه قطعه پیکر خویش را از صخره های بی شکل و ناتراشیده صورت و شکل می بخشیم.وقتی هیچ راهی و خط روشنی بسوی اینده کشیده نشده باشد و هیچ چیز از اینده ایکه در پیش داریم ندانیم اما باز ناگزیر باشیم انتخاب کنیم چه دلهره هراسناکتر ازین میتواند باشد.ما محکوم به انتخابیم.چه تناقضی درد اور وقتی انسان هم محکوم باشد و هم انتخاب نماید،این تناقض نیست؟که ازان گزیری هم نداریم.نه میتوانیم در موضعی که هستیم بمانیم چون ماندن همان و پوسیدن همان و نه میتوانیم در تاریکی قدم برداریم.اما باز محکومیم به حرکت و رفتن.حرکت و رفتن به کجا و کدام سو،خوشبختی در کجا قرار دارد.تمام سرمایه و امکانی که در دست داریم فقط جهد است و حرکت و نماندن در یکجا.هر انتخابی یک دلهره است دلهره میان خوشبختی و بد بختی که دو امکان اند در پیش پای انسان.این همان دلهره وجودیست بقول کافکا میان انسان ماندن و قانغوزک شدن و همه عمر لولیدن در زیر یک سرگین.دیگر جانوران بر سر این دو راهی هولناک قرار ندارند چون انتخابی ندارندو در نتیجه دلهره ای هم ندارند.بعضی انتخابها ارذل و ننگین اند چون عاقبت ملعون شدگی و نفرین شدگی دارند.انتخابهای که با انها ملتی را به زبونی و محکومیت گرفتار نموده ایم.پستی و زبون گشتگی انها به همین نقطه پایان نمی یابد زیرا این انتخابها راه بازگشت را بر روندگان شان می بندد و انها ناگزیر اند مانند سزیف این راه بیهوده و پوچ را همچنان بپیمایند.اینها باید استعداد بینهایت نفرین شدگی را داشته باشند.این نوع انتخابها راه اندیشیدن نقاد و خلاق و تمییز را هم بر صاحبانش می بندند چون تمییز داشتن و اندیشیدن اولتر از همه صاحبش را محکوم میسازد،چون این تحمل را ندارد سقوط بی نهایت را بر می گزیند.خودش مشاهده میکند که حق انسان ماندن را از خویش سلب نموده است.اندیشیدن با همه دشواریها و خطر هایی که در پیش دارد این حسن بزرگ را نیز دارد که صاحبش را اصلاح میکند.شاید عده ای تصور نمایند که انتخاب نمودن انقدر ها هم دشوار نیست اگر خود جهان را بر خود دشوار نگیریم،حق با انهاست .اما انتخاب بر کسی دشوار است که انسان بودن و انسان ماندن را برگزیده اند.کاریکه در روزگار سیطره پوچی و زبونی انجامش صبر ایوب میخواهد.انچه به عمق و گستره این دشواری می افزاید اینست که انتخاب باید با اگاهی،ازادی و مسوولیت انجام گیرد.ازادی ،اگاهی و مسوولیت انسان را تعریف میکند .ازادی انتخاب در پیش دارد و انتخاب بدون اگاهی محکومیت در پی.میبینید که راه پس و پیش رفتن چه دشوار است در حالیکه از حرکت و رفتن ناگزیریم چون نرفتن همسنگ نبودن است.هرکه درد انسانیت و بشریت دارد ناگزیر باید مانند اپولون اطلس را بر دوش کشد. و چون پرومته مغضوب خدایان قرار گیرد زیرا متهم به انسان بودن و همدردی با انسانهاست.همین خشم خدایان را برانگیختن و محکومیت در پی دارد.محکومیتی مانند پرومته که باید عذاب ابدی را تحمل کرده و طعمه کرگسان و لاشخواران شود.چون انتخاب کرده است.گاهی برای تفریح و کاستن از سنگینی زندگی میان پیاده گردی و تماشای یک فیلم یکی را انتخاب میکنیم.یا برای تحفه زادروز فرزند تان از میان بازیها یکی را انتخاب می نمایید.کاش همه انتخابها اینگونه بودند.

همه انتخابها میان خوب و بد نیستند و خوب و بد نیز چندان اشکارا نیستند که بی درد سر باشند.در تعبیر حکمای یونان بزرگترین اثار هنری اثار تراژدیک اند که زندگی انسان از بزرگترین انهاست.جدی ترین اثار هم در نظر ایشان اثار هنری تراژیک اند.همینطور در نظر انان تراژدیها ضرورتا امور غم انگیز و شوم نیستند انگونه که ما تصور داریم.قرار گرفتن انسان میان دو امری که هردو یک اندازه خوب و پسندیده و حیاتی اند نیز در نگاه شان تراژیک است چون انتخاب را بر انسان دشوار میسازند.ما هردو را میخواهیم در حالیکه ناگزیریم از یکی انها صرف نظر کنیم.یولیس در اسطوره های یونانی با ترک خانواده و فرزندان و زادگاهش در اثر جنگهای تراوا ده سال مسافر و اواره میشود.در حالیکه برای خانواده و زادگاهش رنج میبرد در راه باز گشت بعد از عبور از موانع و خطرات بزرگ با یکی از الهه های زیبایی روبرو میشود.الهه مذکور او را میان دو انتخاب مخیر میسازد اگر با او بماند جوانی و عیش جاودانی نصیبش میشود و اگر برود به خانواده و زادگاهش باید پیری و مرگ را بپذیرد.یولیس میان دو امری مخیر شده بود که هردو خواستنی و پذیرفتنی بودند اما او خانواده اش را انتخاب میکند.

ژان پل سارتر از جوانی روایت میکند که نزد او به مشورت امده است چون او نیز میان دو گزینه ای قرار گرفته بود که نمیتوانست از یکی بگذرد و دیگری را انتخاب کند.اولی رفتن به جبهه جنگ و انجام وظیفه میهنی علیه اشغالگران نازی و دیگری ماندن نزد مادرکلان پیرش بود که به کمک او نیاز حیاتی داشت.سارتر از ترجیح یکی بر دیگری عاجز می ماند و از جوان میخواهد که خود این انتخاب دشوار را انجام دهد.دشواری انتخاب

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا