گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » درختان این باغ همه تشنه اند!!!
درختان این باغ همه تشنه اند!!!

درختان این باغ همه تشنه اند!!!

  درباره نوروز،سرود جاویدان آفرینش !

الهی ! ما درخت های این باغ پژمرده و پامالِ تحجروزمستان ، همگی تشنه ایم ، تشنه ء باران ، به جوی های خشکی که از پای ما میگذارند مَنگر ، این جوی های بزرگ آب ندارند ، آب دارند امابه ریشه ء ما نه میرسند ، به ریشهء ما میرسند اماآب های شوروتلخ وآغشته بخون اند ،ما همه درختان این باغ ،درکناراین جوی های پراز آب همچنان تشنه ایم ،آری تشنه ء بارانیم !اگردراین نوروزکه سرود جاودان آفرینش است ریشه های خشک و تشنه ما را سیراب نکنی تا دیر خشک خواهیم ماند. آری ! تا دیرو …….

هرچند سخن تازه و نو در باره نوروز این سرود جاویدان آفرینش دشوار است بویژه در روزگاری که جنازه تمدن وفرهنگ باستانی ما راصد ها سال است که برشانه های تحجر و خشونت به بیرون میبرندو پا های پوسیده تمدن و فرهنگ باستانی ما را برصفحات خونینی ازتاریخ می آویزانند. و می بینیم  که غولان وکانگسترهای شبه مذهبی چگونه برسرراه نوروزاین جشن آفرینش  نشسته اند ودهن ها را با فتوای های مسخ شده مذهبی بازکرده اند وخون خلق الله راکه نامی ازنوروز برزبان می آرند می مکند

هرچند نوروزبا قامت استوارهمه ساله برپا میشود و هرسال از آن سخن میرود ، بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار آن نیازی نبوده و نیست اما این بار اهریمن خونخوار که با حربه فقه تاریخی مذهبی آنهم با استناد بر روایات و احادیث سراپا جعلی و کاذب اما گاهی به زبان شبه منطقی و بکارگیریی ادبیات مدرن و فیلسوف مآبانه درمعرکه حضور می یابد .

میگویند روزی یک  مرید پهلوان صفتی  از مریدان یک مرشد که حیات داشت در بیان کرامات مرشدش به صورت غلو آمیزی سخن میگفت و میگفت که مرشد من چنان کراماتی دارد که برای ادای نماز شب به آسمانها پرواز میکند و نمازشب را بصورت  جماعت در صف انبیأی کرام  می خواند !!، وقتی مردم محله ازکسی که وی  مرشداش  میخواند و هنوز حیات داشت پرسیدند که فلان مرید شما در باره کرامات ….شما چنین ابراز نظر میکند شما در این باره چه می گوئید ؟

 آن مرشد که به دو پهلویش نظرمی انداخت گفت :مرید من دروغ می گویند من یک انسان گناهکاری هستم که تصؤر چنین حالت را نیز نه میتوانم بکنم ! خلاصه اینکه وقتی مقتدی ها دو باره نزد کسی که خود را مرید سینه چاک مرشد میدانیست جواب مرشد را مطرح کردند ، مرید بر بروتهایش دست کشید و درجواب گفتند که مرشد من در این روزها عقل اش را ازدست داده است و قتی من میگویم که مرشد من به آسمانها سفر میکند پس سفرمیکند ومن با قاطعیت میگویم که وی به آسمانها میرود! پس ثابت شد که میرود ...

داستان طرح مسأله تجلیل از نوروز را نیز روی همین شیوه نخست  خلاف دین مقدس اسلام میخوانند و سپس با استفاده از جهالت و عوام زده گی توده های از مردم حرمت آن را بصورت مستند به اثبات میرسانند .!هرچند هواداران و حامیان این قرئت خشونت گرای مذهبی یک گروه و اسم خاصی نیست بلکه یک پدیده عام در عرصه ء توجیه نظریه و روش اسلام ” سیأ ” سی ”  نه سیاسی مدنی”  است که هرچند در افغانستان امروزی به علت شرائط ویژه ء اقتصادی – اجتماعی و از همه مهم سیاسی نمودی بارز و متعین یافته است اما ریشه های این ویروس مهلک میتواند در جایی دیگری که زمینهء مساعد و محیط مناسب پیداکند پدیدار شود و ریشه های خود رادر خاک آن بگستراند . هرچند در گذشته نیز در رابطه به این گفتمان و چنین قرئت بنیاد گرایانه و شریعتمدار از اسلام بویژه درحوزه دین و جامعه آنرا به مدل پروکروستی  تشبیه نموده ام اما اکنون نیز به این تشابه مختصرأ اشاره میکنم . میگویند در یونان قدیم سردسته ای از رهزنان بنام پروکروست وقتی کوه ها و گردنه ها  راه را بروی کاروانیان می بست و اموال آنانرا به غارت می برد تنها به غارت اموال اکتفأ نه میکرد بلکه یک تخت آهنی داشت و دستور میداد تا هر یکی از کاروانیان غارت شده را بروی تخت بخوابانند ،

هرکسی که قد و اندازه اش از طول تخت آهنی کوتاهتربود به فرمان پروکرست ، آنقدراو را  از طرف پا وسر میکشیدند تا به اندازه تخت برابر شوند و اگر قد بلند تری داشتند فرمان میداد تا از ناحیه پاها ، مقدار کافی را آره کنند تا بصورت کامل در تخت آهنی جای گیرد . در قرئت بنیادگرای شریعتمدارغیر اجتهادی و غیر عقلانی  نیز اسلام تختی آهنینی است که باید انسان و جامعه را در درون آن قرار داد و کم وزیادی های آنرا با برش یا کشش تمامأ قالب بندی کرد . ریشه اصلی تناقض معرفت شناختی این گفتمان با انسان و جامعه معاصر در همین جا ست اما هستند کسانی که هرچند فارغ التحصیل مدارس و پوهنتونهای اند که چنین با  قرئت شریعتمدار غیر اجتهادی شاگردان فروانی را پرورش می دهند اما با تغییری که در هستی و کائینات مینگرند با بخشی از این گفتمان سنگواره ای  وداع میگویند

هرچند  نه میتوان بصورت مطلق باور کرد که براستی هم برخی از تحصیل یافته گان حوزه دینی  که در مقابل گفتمان متحجرانه و سنگواره ای غیر عقلانی و غیر اجتهادی ای که تجلیل از نوروز را حرام میدانند به این نتیجه رسیده اند یا خیر که دامن اسلام راستین با قرئت عقلانی و اجتهادی از ین گونه لاطائلات و خرافات  پاک است و اسلام دین احیای ارزش ها متعالی اخلاقی است که بر مبنای اصل برابری و کرامت  انسانی استوار است   ؟

 اما این بدان معنا نیست که گویا پیروان  راه راستین توحید و عدالت باید با مخالفان باور ها و اعتقادات  شان از شیوه های انتقام جویانه بهره گیرند بلکه باید آنها را نیز در مسیر تکاملی جامعه به عنوان یک گروه قابل ملاحظه ای با داشتن اعتقادات خاصی که دارند برسمیت شناخت و با بلند بردن سطح آگاهی توده ها ی از مردم بویژه نسل جوان و پرخاشگر زمینه شکست علمی و منطقی آنها را فراهم ساخت

۱: این مبحث با توجه به اهمیت موضوع نوروزدردو تقدیم خواهد شد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا