آری ! فرخنده را میگوئیم آن شهید مظلومی که درمسیر دشواروآشفته تاریخ معاصرو درمیان فرعونیان مشرک این قرن وقیصر ها ی جبار این زمان که همیشه تاریخ از انان دم زده و همه ارزشهای فرهنگی و تمدنی این سرزمین بنام آنها حک می شد با نه گفتن در برابرشرک تیوریزه شده آنها عصیان کرد و حماسه آفرید .
او با عصیان خود جامعه ای را تکان داد و به حرکت آورد که همه مردان و همه زنان تیپ ثابتی داشتند و این تیپ آئینه تمام نمای تاریخ مذکردر فرهنگ و تمدن ما بود که با درد ودریغ آثارمخرب چنین فرهنگ مرد سالاربا برتری جویهای حقوقی اش در همه عرصه های حیات اجتماعی و فرهنگی کشورهای شرقی من جمله افغانستان به صورت یک کمیدیی اجتماعی درویترینی بنام حقوق زن به نمائیش گذشته شده بود .
درچنین شرائطی بود که فرخنده به عنوان یک روشنفکری که رسالت اش رهبری کردن سیاسی جامعه نبوده و نیست بلکه با درک این حقیقت که روشنفکران راستین موظف اند تا به ملت ها و توده های به اسارت در آورده شده خودآگاهی دهند خود به قربانگاه آمد وبه شهادت زجر آلودش ازمنبرخون ندای داد خواهی بلند کرد و در سکوت این آسمان و در تنهائی این بی کسی همه آزادی خواهان را فرا خواند و بهار این جشن آفرینش را با خون خود گرامی داشت .