گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » ایضأدرباب پیشبینی ها وحمایت های تک وپطره ای مرشد اعظم !
ایضأدرباب پیشبینی ها وحمایت   های تک وپطره ای مرشد اعظم !

ایضأدرباب پیشبینی ها وحمایت های تک وپطره ای مرشد اعظم !

قربان آدم حسابی !  اگر مرشد تازه ظهور داده شده از جمکران لغمان شریف کرامات اش را در راستای تشویق و حمایت ازمقامات مافیای که از آنسوی آبها به افغانستان اجلال نزول فرموده اند نیاندازند پس این چگونه مرشد است وبا درد چه روزی خواهند خورد ؟ چه، چه  مرشد میگوئی ؟ بگو حرف ات را بزن ؟ خوب میگوئیم :

مرشد جان ! به جان بُبویم صد بار به حضرت عالی عرض کرده ایم هزار بار باز هم به محضر مبارک جنابعالی به عرض خواهیم رساند دراین قبیل  امور حمایت نکن یا اگر حمایت می فرمائی کافی ووافی حمایت کن ! که مریدان سینه چاک آن مرشد اعظم حرفهای نزنند که لزومأ محکم و تک وپطره نباشند باز چه خاکی بر سرخواهیم کرد؟ حالا فرمودی که این تذکره های مادر مرده باید توزیع  شود و بسیار قبل باید توزیع میگردید ، و به نفس نفیس فرموده شد که از فیصله حکومت مبنی بر توزیع تذکره  حمایت می فرمائید و ازعوام الناس نیزخواسته شد  که به یک صدا از این خواست مرشد اعظم  حمایت بفرمائند . !!

این قسمتی از ارشادات تازه ای اند که حضرت مرشد ظهور کرده از چاه  لغمان شریف که این وادی یعنی لغمان به شمول برخی از مناطق کوه نشین نورستان و کنر از چندین سال بدینسو از سوی جنگجویان داعشی موسوم به تحریک طالبان پاکستان برهبریی ملا فضل الله مورد اشغال قرار گرفته است پس ازیک  مراقبه مختصردرعُفیان شریف پروان  که قلمروی  همجوار باگرام پنداشته میشود بر زبان آورده اند .هرچند هرکس آزاد است به تناسب حال و مقال برای خودش مطلبی و حتی هذیان های بفرماید ما عوامیم حق بستن زبان هیچکسی را نداریم اما درعین حال التزام هم نه نموده ایم هرکسی و در هر مقامی هر چیزی گفت آنرا برویت دلائل بسیار محکمی برآن مکثی نه نمائیم . در قران پاک به روشنی و صراحت گفته شده که :

ملاحظه فرمودید ؟ حضرت مرشد اعظم ! ما خواب ندیده ایم و نه میخواهیم از وادیی خرافات وارد صحنه شویم . در این سالیان چند که مصاب به بیماریی ” راست گوئی ” شده ایم به کرات و به همه عوام الناس منجمله بصورت غیر مستقیم و بصورت پنهانی به گوش  همین مرشد اعظم که از جمکران لغمان شریف ظهور فرموده اند جزاستناد برمنطق و عقل پویا هیچگونه مدرکی را ارائیه نخواهیم کرد . زیرا اگر فردا وپس فردا ( از امروز الی یوم القیامه ) یخن ژنده ای مانرا گرفتند و پرسیدند ، ” راوی و گوئنده که  بود و تاریخ و صفحه و شماره و صفحه …چه بود ؟ ” لابد باید پاسخگوباشیم . روی همین دلیل با تمامی محکم کاری و توضیح و تذکر به عرض رساندیم که ما از شکم خود نه بلکه از متن قرآن پاک تکه ای از آن را انتخاب نموده  وبه عرض رساندیم . نوشتن و درج قوم وقبیله به عنوان مفرادات وپایه های اصلی شناخت و هویت یک ملت درشناسنامه ها اعم از برقی و غیربرقی  از لوازم نه تنها حقوقی بلکه از جمله فرائیض دینی به شمار میروند . تا بتوان به عنوان یک ملت مفتخر بر ملیت هاواقوام رنگارنگ درتاریخ یک تمدن ظهور کنند. ازاینکه حضور مرشد ازدیر بدینسوادعای تفسیر قرآن عظیم الشان  را دارند  ، تشریحات در زمینه این آیه ای از قرآن پاک را زیره به کرمان بردن دانیستیم واز تشریحات در حول وحوش این آیه به عنوان عوام صرف نظرنمودیم .

چرا مرشد اعظم ” ذکرخیر” تقلب را می فرمایند ؟ 

حضرت مرشد اعظم درباب شناخت مشغله شناسی و ایضأ فن شریف فالبینی و تعبیرالانام  اشـــاره  و ” ذکرخیر تقلب” را نیز یادآورشدندالبته ذکر مصادق تقلب با بیان دلائل هرمرید و مرادی تفاؤت دارد ما که عوامیم ازصغری و کبرای تقلب سردرنه می آوریم اما به گوش های گناهکار خویش از زبان مبارک آن مرشد بزرگوار شنیده و استماع نموده بودیم که حضرت مرشد بر چگونگی تطبیق دموکراسی در افغانستان و عراق و سائر بلاد اسلامی لعنت فرموده بودند هرچند برخی از اغیاری که در خمیر مو می پالند

اینگونه  اظهارات حضرت مرشد را  به عدم باورو اعتقاد  وی  براصل دموکراسی و مردم سالار ی تلقی نمودند   و همچون پیراهن حضرت عثمان بردروازه های هربازاری آویزان ساختند . مگر ما که عوامیم و هیچگونه غرض ومرضی دردل نداریم وفکر میکردیم که شاید حضرت مرشد پس از سالها “سفرو سقر” و مشقات شبانه روزی  و پس از مطالعات گسترده ای در بخش اسلام و سیاست به این نتیجه رسیده باشد که دیگر نه میتوان با حذف فزیکی مخالفین ” مدینه فاضله” ای مورد نظر را تأسیس کرد و اکنون باید با عرضه ء فکر و اندیشه بهتر از دیگران راه باقیمانده را ادامه داد . این حکم تاریخ است که مخالفین اندیشه را باید با عرضه تفکر آزادی بخش و در عین حال عدالت محور شکست داد .

زیرا ناقدان – مفتیان فکر و فرهنگ برای همه و بجای همه کتاب ها ی در تمامی حوزه زندگی  اعم از اقتصادی ، سیاسی و از همه مهمتر دربخش جامعه شناسی را می خوانند و با نقد پاک و پارسای خویش و اندیشه و نظر موشگاف و نکته سنج و سخن شناس ومعنی یابی که دارند هم مخالف را قانع ، تصحیح ووی را در راه آئنده تکامل اش یاری میرساند و هم به توده ء کتابخوان امید وار که درآنان به چشم  رهبر و فقیه و بزرگ جامعه می نگرند کمک میکنند . این جاست که می بینیم مسؤلیت فکری ،  سیاسی و اعتقادی یک  رهبر بویژه یک ” مرشد!! ” سنگین تر و مؤثر ترمیگردد . با دریغ و تأسف حضرت مرشد که از لغمان شریف  و مهترلام بابا ظهورنموده است فاقد این خصوصیات است وی به جای ارائیه یک اندیشه پویا و دینامیک درتمامی حوزه های حیات سیاسی و اجتماعی بویژه اقتصادی تنها بر مبارزات و تلاش های مجهول و مجعول گذشته اش توام با استدلال های متحجرانه ای که  از سویی مشتی از متملقان ومزدبگیران استعماربا شعار خشک و سنگواره ای « اسلام راه حل تمامی مشکلات و دشواری های انسان امروزی است !!!»  اکتفأ می کند .

یکی از بزرگترین توجهاتی که آن مرشد اعظم در اندیشه های خود دارد و بدان در چندین وجه پرداخته است واز وی در حد یک پادو بهره می برند در امر نگاه به هستی و انسان نهفته است که آن حضرت به جایی الگوسازی برای نجات نسل حاضر به شیوه های متوصل گشت که در نتیجه اِعمال آن شیوه ی زندگی از چندین سال بدینسو  پیروجوان این جامعه و این نسل از سوی اهرم های  مافیایی قدرت در افغانستان به شدت تحقیر گشته اند

نمائیش قدرت وسیله خواباندن وجدان های پاک و بی الائیش جوانان با تأسف که مرشد اعظم از دیر بدینسو روی همین شیوه عمل میکند و به زرق وبرق دنیا دل بسته است !

این بدین معناست که قرئت فهم  وی ازاسلام نیز به عنوان یک اندیشه آزادی بخش دینی همان گفتمانی است که پس از حوادث دردناک یازدهم سپتمبر از سوی مستشرقان پنتاگون تحت نام دموکراسی  واسلام در قانون اساسی جدید افغانستان  بخاطر اغوای افکار عمومی بدون اندکترین توجه به کرامت انسان که روح یک دموکراسی واقعی را تمثیل میکند و نه هم روح اسلام را که جایگاه انسان را تا خدا بلند میبرد با عجله تسوید و ترتیب گشت و قتی همان مسوده معیوب و پارادُکسیال  را غرض تصویب درمجلسی بنام  لویه جرگه در اختیار پادوهای همچون کرزی و اشرف غنی و احدی قرار گرفت

 از آن وثیقه همچون برگه ای از وحی ساخته شد و جناحی از نظام مافیائی  که داعیه دار مذهب و جهاد بودند نیز با ترزیق معاشات بلند دالری وسائر امتیازات و قصرها  آن مسوده را با درج و افزودن ریأ کارانه ماده سوم قانون اساسی افغانستان که گویا به اساس حکم  ماده سوم در افغانستان ھیچ قانون نمی تواند مخالف معتقدات و احکام دین مقدس اسلام باشد.!!

هرچند این ماده خود دارای ابهاماتی است اما از اینکه نه میتوانیستند چهره نورانی دالررا عقب زنند لهذا آنرا نمونه ء اسلامی بودن دولت اسلامی افغانستان تلقی نمودند که  تا هنوزهم برخی از بلند ترین رجال مافیأی حاکم  و حواریون متملق مرشد اعظم حتی وجود این فقره را موجب دلگرمی برای پیوستن و ظهور مرشد اعظم میدانند .

باید به عرض حضرت مرشد اعظم رساند ، هرتفاؤت و توپیری که هست در خمیره هاست و هرآنکه مرتبه ای از این خمیره ها را نوش جان نموده باشد بیخود شده وهرجسد بخود شده را بهر هر کاری میسازند . فلذا توضیح عملیه فوق به سبک وسیاق امروزی که استعمار را معجونی است که نه فقط عین آن که حتی مشابهش نیز درهیچ جای عالم یافت نه میشوند و ملت ها را برآن معجون گروه ، گروه به اسارت درمی آورند و با تطبیق استراتیژیی های خود مردانی با هویت بومی اما گذشته استخباراتی را می گمارند ،  این تفکری است که فقط پس از چند سالی که حضرت مرشد اعظم در غیابت کامل قرارداشت در افغانستان وعراق و سائر بلاد مورد آزمائیش قرارمیدهند .

وقتی حضرت مرشد اعظم بصورت منظم و درطی یک قرارداد استخباراتی  من وسلوای  شبکه های جهنمی را بهره می برد لابد میداند که آئنده از آن کیست ؟ و چه مهره ای به عنوان پادو سراپاقرص برای تحقق استراتیژیی کشورهای بیگانه در افغانستان وارد میدان خواهد شد ؟ لهذا با این نوع هشدار های که از سوی حضرت مرشد اعظم بنام خطر تقلب و مداخله  داخلی ها و بیگانه ها در انتخابات آئنده فقط دلائیل واهی ای اند که می خواهد  از همین آغاز بازی انتصابات  انرا مطرح کنند . ملاحظه فرمودید ؟ خواننده گان عزیز ! حضرت مرشد اعظم دارای چه  دور اندیشی ای نبوغانه است ؟ 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا