یک زمانی بود که سر نوشت ما در لندن و پنجاب رقم میخورد.بعدآ دوسیه ما به مسکو انتقال کرد. از مسکو به راولپندی و اسلام آباد رفت. بعد نوبت واشنگتن و برلین رسید.حالا فکر میکنم که قرعه فال سرنوشت ما بنام ترکیه زده شده.
من هر قدر تلاش کردم بفهمم که چی چیزی لالی حمید زی و عطا محمد نور را که حاضر اند بخاطر استفاده کردن یا نکردن واژه دانشگاه همه چیز را زیر و رو کنند با هم اینگونه برای اجرای رقص ملی کرد ها پیوند زده است.
حتا عشق رسیدن به قدرت هم نمی تواند این عقد را بین آنها ببندد.فقط در صورتیکه نیوتن دوباره زنده میشد ممکن بود راز و رمز این جاذبه قوی و نیرومند را که بلخ و کندهار را به هم پیوست داده کشف کند.