گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » ریشه ءخشونت درکجاست؟
ریشه ءخشونت درکجاست؟

ریشه ءخشونت درکجاست؟

یادداشت نواندیشی : ما بار ها اعلام داشته ایم که کشور ما افغانستان نه تنها آماج حضور فزیکی و تخته خیز برای بیگانه گان شده بلکه صفحه کشت ومات شطرنج افکار و اندیشه ها وافکاربیگانه ها نیز گشته است . برای ادامه بازی چنین شطرنج خونین هر روز و در هرگوشه ای و در هرخانه ای غوغاست . یکسوی این صفحه خونین شطرنج را شوالیه های مذهبی و دسته های از مجاهدین نمایان به کمک ویاریی تفاله های دموکراسی و بورو کرات نما های که ازبهشت شداد غربی  نازل شده اند اشغال کرده است که بدون تردید به عنوان حاکمان و زمامداران امور مسؤلیت اصلی بدوش این شوالیه های مجاهد نما  و حکومت موسوم به وحدت ملی افغانستان افتاده است ،

اما واقیعت تلخ روزگار ما که با درد و تأسف بر صفحه خونین این شطرنج به مشاهده میرسند این است که هیولای خشونت بصورت تیوریزه فرهنگ گذشته سرزمین باستانی مارا ازمفهوم تهی نموده است وفرهنگ جدید باجلوه هایش را چون رمه ء بزها بدنبال خود کشانیده وبذرموازین منحرفش را همچون پارو براین زمین شحم کرده شده می پاشانند !درچنین مؤقیعتی واین وضع تاروتاریک میبینیم که هیولای خشونت تیوریزه شده شبه مذهبی امروزازبزرگترین مراکزعلمی کشور جنگزده ما یارگیری میکند . که آخرین بار وقائع درد ناکی اند که فرزندان اصیل این سرزمین را که در اوج جوانی مشغول فراگیریی آموزشهای گوناگون بودند به خاک وخون کشانید .

لهذا نواندیشی به عنوان تربیون نواندیشان مسلمان افغانستان چشم  دید آقای عصمت الله پیشتاز یکی از شاگردان پوهنتون ” دانشگاه ” کابل را در باره انگیزه آغاز این حادثه که در صفحات اجتماعی دست به دست میشود در مقدمه ء یادداشت بسیار زیبای محترم معشوق رحیم  نویسنده واز فرهنگیان نامور افغانستان خدمت شما عزیزان تقدیم میداریم .عصمت الله پیشتاز کسیکه تمام ماجرا را با چشم خود اش دیده چنین نوشته.اصل قضیه اینطور است که دیشب یک منازعه کوچک در صف طعام خانه رخ داد که من شاهد این قضیه بودم ولی به کمک و دخالت مدیر و پرسونل امنیتی لیلیه تمام شد.

ولی منازعه اساسی از این طور آغاز شد که تقریبا ساعت۱۰ قبل از ظهر سه نفر از برادران پشتون ما اطاق به اطاق می گشت واز کسایی که اهل سنت بود گفتند در جلسه که در مسجد برگذار می گردد بیایند. یکی از رفیقان عزیزم که اهل سنت است در جلسه رفت و بعد از مدتی دوباره برگشت، ازش با شوخی سوال کردم که جلسه از خاطر چه بود؟ گفت که سه نفرازمولوی هاازبیرون لیلیه آمده بودند وحرف های بسیاربد وزشت درمورد هزاره هامی گفتند.وقتی پرسان کردم که چه میگفتند؟ گفت که مولوی ها می گفتند که هزاره ها کافر اند وما باید درمقابل این کافران ایستادگی کنیم. درادامه ،جلسه حدود دوازده ونیم تمام شد.

زمانی که من شخصا از طعام خانه طرف اطاق می آمدم با یک گروه حدود ۳۰۰ نفر از برادران پشتون که به سمت طعام خانه می رفتند ، از شان رد شدم ولی یک کمی به شک افتادم که یگان گپ است. که همینطور هم بود و در ادامه این گروه،در حالیکه بچای هزاره در طعام خانه مصروف نان خوردن بودند حمله ور شده و به لت و کوب آنها شروع کردند که در نهایت هر دو طرف جبهه گرفته و جنگ به شدت تمام ادامه یافت…….. که از لیلیه های خصوصی بیرون از لیلیه نیز به هر دو طرف اضافه شدند.نوت: هر آنچه نوشتم خودم نظاره گر اش بودم . برای بسیاری از مردم این سوال خلق شده است که چگونه و چرا افراطیت در دانشگاه ها نفوذ کرده است  

____________________________________

در کشوری که چهل سال است از بام تا شام در دهن و بینی مردم اش افراطیت و بنیاد گرایی دینی ترزیق میشود نباید جای تعجب باشد اگر که دانشگاه اش به زایشگاه بنیاد گرایی و افراطیت تبدیل شود و تروریسم را باز تولید کند.در کاسه همان آشی میریزد که در دیگ پخته شده است. در کجای این سرزمین بنیادگرایی و تجلیل از خشونت رخنه نکرده است که در دانشگاه نکند؟

مگر قتل فرخنده را از یاد برده ایم؟ مگر سنگسار رخشانه فراموش ما شده است؟ مگر بینی بریدن ها و تیزاب پاشی ها دیگر پایان یافته اند؟

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا