گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » دین و نقش عقل پرسشگر در تـــکــامــل فـــلسفی تاریـــخ !
دین و نقش عقل پرسشگر  در تـــکــامــل فـــلسفی تاریـــخ !

دین و نقش عقل پرسشگر در تـــکــامــل فـــلسفی تاریـــخ !

یادداشت نواندیشی : نویسنده پرتلاش و روشنفکر آزاده و رسالتمند جناب معشوق رحیم برای اثبات این واقیعت تلخ که به فرموده خودش « زمانی که انسان به بلوغ عقلی می رسد و از صغارت خود کرده خویش بیرون میشود می فهمد که نه همه پدیده های جهان قابل فهم اند و نه هم دین توانی ایستادگی در برابر عقل پرسشگر را دارد، و هیچ خوانش جدیدی از دین هم نمیتواند عیوب دین را بپوشاند، اگر که نتواند درمان کند» بحثی را مطرح کرده است که به دلیل علاقه ای وافری  که با جناب معشوق رحیم نویسنده ای متعهدی داریم نه توانیستیم درراستای تقویت آنچه که جناب معشوق رحیم به تحلیل گرفته است باارائیه یادداشت کوتاه تکمیلی مطلب زیبای که نگاشته اندازاین تربیون دریغ کنیم.واقیعت تلخ عصرمااین است که ماازقدیم الایام ونه تنها با ظهوردین اسلام بلکه ازهمان آغازکه انسان برکرسی خلافت الله یاجانشینی خدا

درزمین تکیه میزند و گفتمان  تکاملی درحوزه فلسفی زندگی  بشرنزد الله و ملائکان به شمول ابلیس  مطرح گردید با طرح  اندیشه ای مخالفت دین با عقل روبروبوده  ایم  که  سرانجام و با گذشت میلیونها سال ازآن زمان بدوی تاریخ بشر حتی بخش عظیمی ازدینداران ریأ کار آسان ترین راه برای غارت و چپاؤل  سرمایه های عظیم اقتصادی بینوایان همین گفتمان جدائی دین از عقلانیت را یافته اند

این گفتمان بنیادگرای شریعت گراست که بادیگرگفتمانها منجمله «خوانش جدیدی که اگرنتواند درمان کند !» درجهان کنونی متفاوت است. گفتمان لیبرال پوزیتویستی ، نئولیبرال -عرفانی ،اصلاح طلب فلسفی ،اصلاح طلب شریعت گرأ تفاؤت های معنا داری دارند پرسش اساسی ای که وجود دارد این است که واژه ” دین ” ونسبت اش با اسلام ، جامعه و تاریخ از یکسو وروش تحقق و اجرای آن درتاریخ از سوی دیگرمیتواند ما را به ماهیت پرسشی که جناب معشوق رحیم مطرح نموده است درحوزه معرفتی ودین شناسی نزدیک کند آیا ما با مفهوم اصلی واژه ” دین ” به عنوان یک پدیده وحیانی که درماورأ هستی وزمان ومکان تسوید شده است پی برده ایم ؟ بدون شک که مفهوم دین درنزدحامیان گفتمان بنیادگرای شریعت مدارجزکشتن و به آتش کشیدن مال و به غنیمت گرفتن  ناموس مردم چیزدیگری نیست وما نیز برآن

معترفیم اما این نحوه تحقق و اِعمال تاریخی  دین است که اصل دین که ریشه در تمدن و شهر نشینی دارد و نه تنها اسلام بلکه دامن حقیقی دین از چنین جنایات پاک است ونه میتوان حوزه دین را از خرد و عقلانیت جدا ساخت که هر انسان آزاده را مکلف بر مبارزه با چنین لا طائلات و خرافات میسازد با آنهم ضمن سپاس از جناب معشوق رحیم که موجب گردید تا با انگیزه آن مطالبی را خدمت دوستان به عرض برسانیم

___________________________________

کودکان معمولا فکر میکنند هر اتفاقی که در جهان رخ میدهد علتی دارد، علت تمام این اتفاقات قابل فهم اند، و کسی هم که تمام رمز و راز این جهان را میداند و به تمام پرسش هایشان میتواند پاسخ بگوید پدر و یا مادرشان میباشد. حتی اگر برایشان گفته شود جواب این سوال ات را هیچ کسی نمی فهمد، باز هم می پرسند، چرا هیچ کسی نمی فهمد؟به مرور زمان و بعد از آنکه به سن بلوغ میرسیم تصویری که از جهان و از پدر و مادر داشتیم آهسته آهسته عوض میشوند و میدانیم که نه همه پدیده های جهان قابل شناخت اند و نه هم پدر و مادر ما آن قدرت، دانایی و امکاناتی را داشتند که ما فکر میکردیم.انسان مومن به دین هم عین وضعیت را دارد. فکر میکند پاسخ تمام پرسش های را که در فکر خودش و یا دیگران خطور میکنند، میتوان در متون دینی و کتاب مقدس پیدا کرد. و اگر که تا هنوز کدام پرسشی هم بی پاسخ مانده است علت آنرا نه در نا توانی دین بلکه در ناتوانی و تقصیر خود و دیگران در فهم زبان دین می پندارند. همان گونه که برای کودکان پذیرفتن این واقعیت سنگین است که پدر شان دانا و قادر مطلق نیست،برای انسان مومن هم پذیرفتن این واقعیت که دین جوابگوی هم پاسخ ها نیست دشوار است.و هر بار هم که تلاش میکند تا تحت عناوین مختلف خوانش جدیدی از دین ارائه کند تا جوابگوی همه پرسش ها باشد، متوجه میشود که باز با پرسش های جدی تر از پیش مواجه شده است.فقط زمانی که انسان  به بلوغ عقلی می رسد و از صغارت خود کرده خویش بیرون میشود می فهمد که نه همه پدیده های جهان قابل فهم اند و نه هم دین توانی ایستادگی در برابر عقل پرسشگر را دارد، و هیچ خوانش جدیدی از دین هم نمیتواند عیوب دین را بپوشاند، اگر که نتواند درمان کند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا