گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » میراث سلفی درزمینه سیرت وتاریخ
میراث سلفی درزمینه سیرت وتاریخ

میراث سلفی درزمینه سیرت وتاریخ

از معارف ودانش های که سلفی ها به ان توجه کرده وبخش بزرگی از تالیفات خود را به ان اختصاص داده وتعداد زیادی از علمای شان بخاطر ان به شهرت رسیده اند، سیرت پیامبر اسلام وانبیای گذشته وتاریخ به طورعام است.اما زمانیکه به این کتاب ها مراجعه می کنیم که به ده ها جلد مسند وغیر مسند می رسد، دراین تالیفات مخالفت های صریحی با روش قرانی در زمینه تحقیقات تاریخی می بینیم.روش قرانی در زمینه تحقیقات تاریخی بر دو اصل استوار است:

اصل اول: تاکید از رویدادهای تاریخی است، به گونه ای که ان ها را جز از منابع مورد اعتماد نپذیریم؛ زیرا تاریخ مجرد رویدادهایی که صورت گرفته است نیست بلکه رویدادهایی است که براساس ان موضعگیری ها وعبرت ها استوار می گردد که اشتباه در اشنائی به رویدادها وعدم دقت در ان ها بدون تردید که منجر به موضعگیری غلط می شود، به همین لحاظ خداوند در سوره کهف مومنان را از بحث در باره جزئیات خبر جوانان اهل کهف منع کرد؛ زیرا منابع موثقی که بتواند ما را از حقیقت ان ها اگاه سازد ویا به رویدادهای مرتبط به ان ها مطلع سازد وجود نداشت خداوند می فرماید:(سَیَقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَهٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَهٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما یَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِیلٌ فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً)(الکهف:۲۲)« گروهى خواهند گفت آنها سه نفر بودند که چهارمین شان سگ آنها بود، و گروهى مى گویند پنج نفر بودند که ششمین آنها سگشان بود- همه اینها سخنانى بدون دلیل است- و گروهى مى گویند آنها هفت نفر بودند و هشتمین شان سگ آنها بود، بگو پروردگار من از تعداد آنها آگاه تر است، جز گروه کمى تعداد آنها را نمى دانند، بنا بر این در باره آنها جز با دلیل سخن مگوى و ازهیچکس پیرامون آنها سؤال منما».

قران کریم مجرد سخن گفتن از تعداد ان ها را بدون دلیل تیر در تاریکی وبزرگترین دروغ خواند.همچنان در زمینه مدت درنگ کردن ان ها در کهف نیز از گفتن سخنان بی اساس وغیر موثق منع فرمود انجا که می فرماید:( وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَهٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً * قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً)(الکهف: ۲۵-۲۶)« آنها در غار خود سیصد سال درنگ کردند، و نه سال نیز بر آن افزودند. بگو خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است، غیب آسمان ها و زمین از آن او است راستى چه بینا و چه شنوا است؟ آنها هیچ ولى و سرپرستى جز او ندارند، و هیچکس در حکم او شریک نیست»

موضعگیری قران کریم در باره تمام حقائقی که منبع خبر باشد اینگونه است، در این باره تنها نقل از هرکسی کفایت نمی کند چنانچه می فرماید:( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ)(الحجرات:۶)«اى کسانى که ایمان آورده اید اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد در باره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید، و از کرده خود پشیمان شوید».این ایت اشاره به بخش مهمی می کند که بستگی به رویدادهای تاریخی دارد وان چیزی است که قران از ان به(مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید) تعبیر می کند؛ زیرا از رویداهای تاریخی است که موضعگیری ها بوجود می اید وبراساس ان موضعگیری هاست که انسان مورد محاسبه قرار می گیرد؛ زیرا ظلم ظلم است خواه در برابر زنده باشد ویا در برابر مرده، بنابراین قران کریم ما را به حقیقت بحث در هرکدام از مسائل تاریخی وغیره یاداوری می کند واین ایت، جامع تمام روش های بحث علمی است که می فرماید:( وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً)(الاسراء:۳۶)« از آنچه نمى دانى پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند!».

اصل دوم: عبرت وپندگرفتن از رویدادهای تاریخی وموضعگیری درست در قبال ان است، قران کریم به این حوزه درایت های زیادی اشاره کرده از جمله دعوت او تعالی به بحث در تاریخ واستفاده از تجارب امت های گذشته وگرفتن عبرت وپند از عذابی که دامان ان ها را بخاطر تکذیب وسرکشی گرفت انجا که می فرماید:( قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ)(ال عمران: ۱۳۷)« پیش از شما سنت هایى وجود داشت (وهر قوم طبق اعمال و صفات خود سرنوشتهایى داشتند که همانند آن را شما نیز دارید) پس در روى زمین گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟!».خداوند متعال در حالیکه از سرانجام کسانی که پیامبران را تکذیب کرده وپیام های الهی را تحریف کرده بودند می فرماید:( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ)(الروم:۴۷)« قبل از تو پیامبرانى به سوى قومشان فرستادیم، آنها با دلائل روشن به سراغ قوم خود رفتند (ولى هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یارى کردیم) و همواره یارى مؤمنان حقى است بر ما».خداوند هدف از ذکر داستان فرعون وسرانجام او را چنین بیان می کند:( فَکَذَّبَ وَ عَصى * ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعى *فَحَشَرَ فَنادى*فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى * فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولى *إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِمَنْ یَخْشى)(النازعات:۲۱-۲۶)« اما او تکذیب کرد وعصیان نمود. سپس پشت کرد و پیوسته (براى محو آئین موسى) تلاش نمود.و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود. و گفت من پروردگار بزرگ شما هستم! لذا خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت. در این عبرتى است براى کسانى که خدا ترسند».همچنان قران کریم زمانیکه از مجموعه امت هایی که پیامبران شان را تکذیب کرده وان ها را مورد استهزاء قرار داده بودند یاداوری می کند داستان ان ها را به این آیت پایان می دهد:( إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ)(الشعرا:۸)« در این نشانه روشنى است (بر وجود خدا) ولى اکثر آنها هرگز مؤمن نبوده اند».

سرّ این عبرت گیری این است که سنت خداوند در تعامل با جامعه ها یکی است؛ زیرا این چیزها از مقتضای عدالت مطلق خداوندی است؛ به همین لحاظ خداوند قوم پیامبر اسلام را مورد خطاب قرار داده وتذکر داده است که حال ووضعیت ان ها از دیگر کافرانی که از ان ها خبر داده است، خوبتر وموقعیت ان ها نیکوتر نیست چنانچه می فرماید:(أَ کُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِنْ أُولئِکُمْ أَمْ لَکُمْ بَراءَهٌ فِی الزُّبُرِ)(القمر:۴۳)«آیا کفار شما بهتر از اینها هستند؟ یا براى شما امان نامه اى در کتب آسمانى نازل شده؟!».قران کریم به وجوب استفاده از تاریخ درخشان انبیاء واولیای خداوند دعوت کرده ومی فرماید:( وَ کُلاًّ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَهٌ وَ ذِکْرى لِلْمُؤْمِنِینَ)(هود:۱۲۰)«ما از هر یک از سرگذشتهاى انبیاء را براى تو باز گو کردیم تا قلبت آرام (و اراده ات قوى) گردد و در این (اخبار و سرگذشتها) حق و موعظه و تذکر براى مؤمنان آمده است»، ومی فرماید:(وَلا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ)(الانعام:۳۴)« پیامبرانى پیش از تو نیز تکذیب شدند و در برابر تکذیب ها صبر و استقامت کردند، و (در این راه) آزار دیدند تا هنگامى که یارى ما به آنها رسید (تو نیز چنین باش، و این یکى از سنتهاى الهى است) و هیچ چیز نمى تواند سنن خدا را تغییر دهد و اخبار پیامبران به تو رسیده است».قران کریم در ایت زیر به دو اصل اساسی اشاره می کند که عبارت اند از: تحقق از رویدادها وپندگرفتن از حوادث.انجا که می فرماید:( لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدِیثاً یُفْتَرى وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ) (یوسف:۱۱۱)«درسرگذشت هاى آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه است، اینها داستان دروغین نبود بلکه (وحى آسمانى است و) هماهنگ است با آنچه پیش روى او (از کتب آسمانى پیشین) است و شرح هر چیز (که پایه سعادت انسان است) و هدایت و رحمت براى گروهى است که ایمان مى آورند»،

با استناد به روش قرانی در زمینه تعامل با رویدادهای تاریخی به گونه فشرده وعنوانگونه به مهمترین اشتباهاتی که میراث سلفی به ان افتاده است، اشارت می کنیم:

اول: در زمینه تحقق از رویدادهای تاریخی:

۱- با راویان سهل انگاری می کنند.

۲- بر مخالفین دروغ می بندند.

۳- خرافات را می پذیرند.

۴- به تفاصیلی علاقمند اند که نیازی به ان دیده نمی شود.

دوم: در زمینه عبرت گرفتن از رویدادهای تاریخی.

دراین زمینه سلفی ها بسان بخش های دیگر موانع زیادی فرا روی کسانیکه تاریخ می خوانند وضع کرده اند واین موانع باعث می شود که مسلمانان از تاریخ خود عبرت نگیرند وان را تحلیل وبررسی نکنند؛ زیرا تاریخ از منظر این گروه رویداد مقدس است وسخن گفتن در ان غیبت وسخنچینی به حساب می اید! واگر کسانی بخواهند ریشه این همه بدبختی وعقب ماندگی را بررسی کنند در انصورت برای شان گفته می شود که (آنها امتى بودند که درگذشتند، اعمال آنها مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خود شما است، و هیچگاه مسئول اعمال آنها نخواهید بود) وبه جای قرائت وبررسی تاریخ سخنانی از ابن تیمیه وابن فلان برایش ذکر می کنند وخاموشش می سازند!

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا