گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » از سفرنامه داؤدزی به اسلام آباد، بـــه غلــط برهـــدف زنـــد تیــری !
از سفرنامه داؤدزی به اسلام آباد، بـــه غلــط برهـــدف زنـــد تیــری !

از سفرنامه داؤدزی به اسلام آباد، بـــه غلــط برهـــدف زنـــد تیــری !

اگربرای  برادران عزیزی که در جایی به کار گماشته میشوند قبلأ یک برنامه کوتاه مدت معلوماتی برگزار میکردند چه بسا از بیان اظهارات مسخره امیز شان جلوگیری می شد . اصلأ دور نه میرویم شماسخنان خنده آورهمین بنده ء  خدا محمد عمر داؤدزی را که آخیرأ به زبان پشتواما با لهجه فرنگی و کانادائی با تلویزیون جهانی BBC ابراز داشته است گوش کرده التفات فرموده باشید لابد  بصورت بسیار شفاف وروشن می یابید که شبی را با نا آرامی سپری نموده است ودچار بیماریی شده که تاهنوز داکتران و متخصصان ویروس آنرا کشف نه نموده اند .

البته عقل سلیم اقتضأ دارد که آدم دربین هیچ دعوایی نرخ تعیین نکند و هکذا ! صاحب هر عقل سلیمی اول با یک مقدار صبر و سپس اوضاع واحوال قوت خود را کمی سبک سنگین کند آنگاه یک نگاهی به پیرامون وزن و توان خودش انداخته آخر یک چیزی بگوید که در عقل سلیم بگنجد .! اما چه کنیم مثل همین بلانسبت عمر خان داؤدزی ناقص العقل خود ما با کمی تفاؤت چنین میرساند که  گویا  امریکایی ها …..برای آغاز مذاکرات با طالب ها با حکومت افغانستان مذاکره شروع کردند و اجازه یافتند که آیا این زمان فرا رسیده است که طالبان باامریکائی ها مذاکرات مستقیم انجام دهند یا خیر؟هم دولت افغانستان“اجازه دادند و هم رهبران سیاسی ازاین مسأله استقبال نمودند سپس این گونه جلسات آغاز شد که دو سه قسمت آنرا ما وشما شاهد بودیم …نزدیک بود همین کلیمه ” اجازه “ خون برپا کند که باشنیدن این گونه هذیانها از زبان کسی که تازه از خانه اش بریده ورخت سفر به کوی قاف بسته است ،  مافهمیدیم که حضرت عمر خان  داؤدزی هنوزهم حالش خوب نیست بیچاره نه میداند که همین کلیمه مبارکه “اجازه” اجازه . [ اِ زَ ] (ع مص ) اِجازت. دستوری ،اذن ، رخصت ، فرمان، بار، دستوری دادن . (منتهی الارب ) از کدام باب است . حالا کله مش عمرخان داؤدزی فدای سر همه ! فلذا است که در به در دنبال یک حکیم و زبان شناسی می گردیم که بیایند زبان ادبی این عمرخان داؤدزی را که به این اسم و رسمی مادردیگری را نه زائیده است یک نوع اصلاح کند و دیگر این گونه کلیمات ممنوعه را بر زبان نیاورند .  

اما این تنها حرفهاو درفشانی های نبوده که عمر خان داؤد زی دزد با پشتاره ای که در دوران حکومت والاحضرت حامد خان کرزی گیر آمده بود بلکه در برابر پرسش یک خبرنگار صدای امریکا نیز در جواب  این پرسش که چگونه شد شما با حرکت بنام بدیلی در انتظار برخواستید و بیشتر باورها بر این است که چه شد بدیلی در حال انتظار بیایند و به یک کرسی دارالانشای یک ریاستی که بیشتر به او به شکل سمبولیک می گویند حاضر شوید ؟ ببینید که این عمر خان داؤدزی با چه تمسخری این سوال را پاسخ میدهد ؟ می فرمایند :

اول که اون یک صفحه فیس بک بود که شاید کدام جوانی از دوستهای ما او را می چالاند صفحه ای از من نبود مستقیمأ ! اما به هرصورت اش صلح بسیار مهم است افغانستان هرشبانه روز صد الی دو صد از اتباع خود از دست می دهد …از کرسی ریاست جمهوری کرده اگرآدم یک رول بسیار ضعیف هم در راستای صلح بازی کرده بتواند مه ای را ترجیح می دهم .البته این عمر خان داؤدزی با چنین سخنان خنده آور با یک تیر دو فاخته را نشانه زد اول اینکه کار در امر صلح را بلند تر از ریاست جمهوری خواند و ثانیأ اگر پرسشی در باره کاندیداتوری اش برای پست ریأ ست جمهوری که برای نخستین بار برزبان آورده بود مطرح گردد از قبل آنرا پاسخ گفته باشند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا