یا دداشت نواندیشی : هیچکسی نه میتواند از این واقیعت بزرگ وروشن چشم پوشی نمایند که تاریخ آخیرافغانستان مملو از بدبختی های جنگ ویرانکن ، فقر اقتصادی و فرهنگی است و در دام لاشخواران بزرگی بنام شبه دین و شبه دموکراسی افتاده است و این مافیای مذهبی درانهدام کشور باستانی افغانستان نقش اساسی دارند . هرچند افغانستان درچنگال مافیای غارتگرو مثلث هیولا مانندی افتاده است که خون انسان باشنده این سرزمین را بصورت نوبتی می مکند وهرضلع این مثلث را باید بصورت جداگانه مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد
اما اکنون وقتی چشم مان به ترجمه گفتگوی هانری ویل سردبیر مجلهی فرانسوی لاکوهورت درویبگاه نامور زیتون که عمدتأ اندیشه های نواندیشان دینی را منعکس می دارند خواندیم به شیوه های جدید کارو نفوذ استعمار جهانی در کشور های اسلامی منجمله کشور افغانستان متوجه شدیم که چگونه و با چه شیوه های فاسد و نا گواری از ناتوانی مردم بیچاره بهره میبرند و قصد دارند حاکمیت کلیسای شکست خورده ای دوران قبل ازرنسانس درغرب را درقرن بیست ویکم البته نه درجوامع مسیحی بلکه درکشورهای اسلامی که ازفقراقتصادی وفرهنگی رنج می برند احیأ کنند باید گفت که مؤلفه ای بنام ولایت ازنظراسماعلی ها به معنی دوستی و پذیرش سرپرستی خدا، پیامبران، امام و دعات(مبلغین) است و ذات خداوند پاک میتواند در پیامبران و امامان تجلی کندو مومنان را به راه راست رهبری و راهنمایی میکنند جالب است که از این نظریه خرافی حلول خدا در امام برای ارضای غرائیز جنسی از سوی مراجع روحانی این فرقه استفاده سؤ بعمل می آید و گزارش های آن به تناسب ایجابات فرهنگی جوامع شرقی مانند افغانستان ، پاکستان و هند و یاهم کشور های عقب مانده مسلمان در قاره افریقا گاهی منتشرمیگردد.تربیون نواندیشی نیزبدون هرگونه تبصره وتصرف این گفتگورابامستندات لازم و تبصره تارنمای زیتون خدمت شما دوستان گرامی تقدیم میدارد
_________________
گفتوگو با کریم آقاخان : من در چارچوب نهاد امامت کار میکنم
زیتون-کریم آقاخان یا آقا خان چهارم، چهلونهمین امام شیعیان اسماعیلی (شعبه نزاریه) است که پیروان آن بالغ بر ۱۵ میلیون نفر برآورد میشود و در حدود ۱۰٪ درصد از مجموع شیعیان جهان را تشکیل میدهند.متن پیشرو مصاحبهی سردبیر مجلهی فرانسوی لاکوهورت، هانری ویل، با امامِ فعلی شیعیان اسماعیلی است که به مناسبت اهدای نشان گراندکروآی لژیون افتخار، در سپتامبر سال ۲۰۱۸ انجام شده است.
هانری ویل: حضرت والا، شما رئیس یک دولتاید ولی رئیس دولتی بدون کشور.
واقعیّت این است که من امامِ یک جماعتِ بینالمللی هستم. همانطور که میدانید، هیچ کشوری وجود ندارد که تماماً اسماعیلی باشد. اجزای این جماعت در جنوب آسیا، آسیای میانه، خاور میانه، آفریقا و حالا در اروپا و شمال آمریکا و استرالیا حضور دارد. بخشی از این جماعت در اتحاد شوروی بود؛ جماعتی بزرگ در تاجیکستان. پس از وفات پدربزرگم در سال ۱۹۵۷ این جماعت بینالمللی شده است.
هانری ویل: ولی از حیث بینالمللی شما را چگونه باید دید؟ به عنوان رئیس دولت؟ به عنوان شاهزاده؟ به عنوان امام
به عنوان امام.
هانری ویل: جماعتی که شما چهل و نهمین امامش هستید چگونه جماعتی است؟
این جماعت یک جماعت مسلمان شیعه است که طی قرنها با هدایت امامانی پیدرپی وجود داشته و شاید اکنون بیش ازهرزمان دیگری بینالمللی شده باشد.فکرمیکنم مهمترین تفاوت اکنون باگذشته همین است؛ مادرکشورهایی که پیشترهیچ حضوری نداشتیم، بهویژه درغرب،نهادهایی ایجاد کردهایم. دانشگاهها،مدارس ونهادهایی مالی دربسیاری ازکشورها تأسیس کردهایم که هم درخدمت جمعیت محلی هستند وهم به جماعت ما کمک میکنند.
وقتی تروریستهای خشن درهوتل پنج ستاره سرینا کابل که متعلق با بنیاد بین المللی کریم آغا خان است خانواده ای از یک جوان رشید خبرنگار را به تیرباران کردند یکتن از دوستان آن خبرنگار شهید در خطاب به حامد کرزی که تروریست ها را برادر می خوانند با چنین فریاد ها وی را مخاطب قرار داده بود .
هانری ویل: هدف شما چیست؟ کاهش دادن فقر؟
بهبود کیفیّت زندگی، و این طبعاً مستلزم کاستن از شدت و گسترهی فقر است. در عین حال فراهم کردن ابزارها و وسایل بهبود کیفیّت زندگی برای مردم. هدف این است. مثلاً ما هر جا که بتوانیم بیماری را ریشهکن کنیم، آن را ریشهکن میکنیم. قصد داریم نهادهایی ملّی یا بینالمللی بسازیم، مثل دانشگاهها و مدارس و بیمارستانها با این هدف که به جماعت و جوامع کمک کنند. به همین دلیل لازم است که جماعت قدر و ارزشش روشن شود و به رسمیّت شناخته شود و نهادهای زیرمجموعهی آن به کشورهایی که در آنها پایگاه دارند خدمت کنند.هانری ویل: ولی آیا این امرمتعارفی است که یک رهبرمعنوی درگیر مسایل توسعه شود؟در اسلام چنین است. یکی از مهمّّترین تفاوتهای میان اسلام و بسیاری از ادیان دیگر همین است. در اسلام، امام مسئول کیفیّت زندگی زنان و مردانی است که به او چشم دارند. امام درگیر مسایل روزمرّهی زندگی آنهاست.
هانری ویل: ولی اسلامهای زیادی وجود دارند.آیا شما نمایندهی بخش اجتماعی آن هستید؟دراسلام شیعی، امامان همیشه دغدغهی کیفیّت زندگی جماعتشان را داشتهاند. در اسلام سنّی، این وضعیّت بسیار متفرّقتر است، چون امامان بسیار زیادی وجود دارند.
هانری ویل: شما که نمیخواهید چهره و تصویر دیگری از دین ارایه کنید؟فکر میکنم موضوع بیشتر این است که بگویید تفسیر و فهم شما از دین چیست. امام چهل و هشتم دیدگاههای خودش را داشت و حرفهی سیاسی عظیمی برای خود قائل بود. شخصاً هیچ علاقهای به شغل و حرفهای سیاسی ندارم، ولی این مشغله را از طریق جماعت دارم. جماعت نمایندهی جمعیّت عظیمی در کشورهایی است که در آنها زندگی سیاسی در جریان است. و به همین دلیل است که در بیست کشور انجمنهایی ملّی ایجاد کردهایم که متشکّلاند از افراد داوطلبی که متعهّد به بهبود کیفیّت زندگی هستند.
هانری ویل: آیا میخواهید یک تصویر بسیار اخلاقی هم ارائه کنید؟
بله !فکرمیکنم داشتن جماعتی که متعهّد وملتزم به اخلاق باشد بسیارمهمّ است. این موضوع بهویژه در کشورهای دموکراتیک اهمیّت بیشتری دارد.
هانری ویل: هماکنون از سلفتان (پدربزرگتان) یاد کردید. شما امام چهلونهم هستید و حالا ۶۰ سال است که در این مقام قرار دارید. از این شش دهه چه چیزهایی آموختهاید؟یقیناً چیزهایی هست که به چشم میآیند. در سال ۱۹۵۷، جنگ سرد یک مسئلهی عمده برای دولتهای غربی و برای جهان بهطور کلّی بود. جنگ سرد اثر مهمّی بر جهان سوّم داشت. جنگ سرد دیگر وجود ندارد و جای آن را حالا چشماندازهای دیگری از حکومت گرفته است.بنابراین مسئلهی اساسی در دورهی فعلی زمامداری و کشورداری خوب است.
هانری ویل: وقتی به دنیا نگاه میکنیم، میبینیم که به سوی این نوع از زمامداری نمیرویم و، درست بر عکس، گویی داریم به عقب بر میگردیم.
معتقدم این یک وضع پُرنوسان وبیثبات است وهمین است که باعث میشود برنامهریزی دشوارشود.کشورهای اتحاد شوروی ازمداربلوک شوروی خارج شدند. کشورهای دیگری که تحت استعمار بودند، استعمارزدایی کردند و مستقل شدند. بعد سلسلهای از توافقهای منطقهای به وجود آمد که نقش خودشان را ایفا کردند. نهادهای مالی بسیار مهم شدهاند و بر اقتصادهای جهان سوم بهطور خاص اثرگذارند. ما در دنیایی یکسره متفاوت زندگی میکنیم. مهمّترین نکته این است که بتوانیم تغییر را پیشبینی کنیم تا نهادهای یک جماعت بتوانند پیشبینی و شروع به آمادهسازی خودشان کنند. این کارِ بسیار پیچیدهای است ولی جذّاب است و اگر درست مدیریّت شود، نتایجی عالی به بار میآورد.
هانری ویل: آیا پیش آمده که احساس سرخوردگی کنید؟
بدون شک، لحظاتی هم هستند که احساس نگرانی میکنم، چون خیلی اوقات سرخوردگی پس از آن نگرانی از راه میرسد. پیش از هرچیز، ما نگران میشویم و بعد آرامآرام نیروهایی را احساس میکنیم که ضرورتاً آن چیزهایی نیستند که میخواهیم، پس و شروع میکنیم به پیشبینی. بحث بزرگی که از دههی ۱۹۶۰ وجود داشته و تا امروز هم ادامه دارد این است که نقش حکومت در زندگی مردمش چیست.
هانری ویل: آیا شما ازطریق بنیادتان جایگزین نقشهای نامطلوب بعضی از حکومتها میشوید؟
درواقع ما سعی میکنیم در جاهایی که میتوانیم نقشی مثبت ایفا کنیم حاضر شویم، آن هم نه فقط برای اسماعیلیان. خیلی اوقات شرکایی داریم که با ما کار میکنند، حتا شرکایی بینالمللی مثل بانک جهانی و نهادهای مشابه دیگر.
هانری ویل: به همین دلیل است که شریک مجمع صلح “پاریس” شدهاید؟
بله. این یکی از کارهایی است که انجام دادهام. صلح آشکارا یکی از چیزهایی است که ما در پی ثبات بخشیدن به آن و، مهمتر از آن، کمک به تقویت آن هستیم. کار بسیار پیچیدهای است، امّا بسیار مهمّ است که گفتوگو را به بخشی از زندگی سیاسی هرروزه تبدیل کنیم. داریم به این سمت پیش میرویم، ولی این امر به کُندی اتفاق میافتد.
هانری ویل: شماازطریق بنیادتان،شبکهی توسعهی آقاخان،کارمیکنیدکه یکی از بزرگترین سازمانهای توسعهی خصوصی در جهان است…
وقتی به جهان سوّم نگاه میکنید، که اسماعیلیان بهطور خاص در آن حضور دارند، ما باید از خودمان سؤالاتی را دربارهی دولتها بپرسیم. دیدگاه من همیشه این بوده که جامعهی مدنی باید نقشی بنیادین در آیندهی همهی جمعیّتها ایفا کند. درنتیجه، باید آن را مستحکم و تقویت کنیم. و این یعنی توجه به مهمترین نهادهای جامعهی مدنی و حمایت کردن از آنها و تشویقشان درهرجایی که امکان کمک به آنها را داریم تا امور را متفاوت با آن چیزی انجام دهند که تابه حال میشناختهایم. بهویژه وقتی پای بحث در مورد استعمارزدایی به میان میآید.
هانری ویل: آیا میخواهید نمایندهی صدای خِرَد و عقلانیّت باشید؟
آه… مطمئن نیستم وضع این باشد، ولی امیدوارم که این صدای منطق باشد. نقش امام پیشبینی تغییر نیز هست تا کمک کند به وقوع تغییر مثبت. درنهایت، این قوّت و کیفیّت جامعهی مدنی است که کیفیّت زندگی مردم را معیّن میکند.
هانری ویل: به نظر میرسد که پیام صلح شما، که برآمده از منطق و عقلانیّت است، صدایی است که امروزه با تناوبِ کمتری شنیده میشود.
بله، درست است، ولی فکر میکنم دلیلش مشکلاتی است که در مورد مسئلهی زمامداری و عدم تعادل اقتصادی وجود دارد. نفوذهای خارجی نیز نقش بسیار بزرگی ایفا میکنند. ما با جهانی مواجه هستیم که دستخوش تغییر است و میکوشیم کار توسعه انجام دهیم. من خوشبین هستم و در عین حال محتاط.
هانری ویل: آیا شما فقط در کشورهایی کار میکنید که از شما میخواهند در آنها درگیرِ کار شوید یا خود شما هستید که در این جاها پیشقدم میشوید؟
ما در کشورهایی کار میکنیم که جماعتی در آنها وجود داشته باشد یا در کشورهایی که از ما میخواهند درگیر کار در آنها شویم، حتا اگر جماعتی در آنها وجود نداشته باشد. پدیدههای منطقهای بسیار مهمّ هستند. حتّا اگر در یک کشور خاص حضور نداشته باشیم، اگر یک کشور همسایه جماعتی بزرگ داشته باشد، سعی میکنید که با آن حکومت رابطه برقرار کنید.هانری ویل: آیا شما خود را خیّر و نیکوکار بشریّت میدانید؟
خیّر و نیکوکار نه. نیکوکاری در اینجا یعنی ما درگیر کار بشردوستانه شویم. من در چارچوب نهادهای امامت کار میکنم. بدون شک ما کار بشردوستانه هم انجام میدهیم، ولی نهادهایی اقتصادی نیز برپا میکنیم که زندگی تجاری و کسبوکار خودشان را دارند و غرض و مقصودشان دوام و رشد درازمدت است.
هانری ویل: در طی ۶۰ سال، شما خیلی چیزها ساختهاید.
بله، من چیزهایی را ساختهام چون موقعیّت اقتضا میکرده که این کارها را بکنم و اینها چیزهایی بوده که جماعت نیاز داشته است. ولی این فرایندِ رشد در عین حال فرایندی بیمنتها هم هست. درنتیجه مهمّ است که بکوشیم و تحوّلات آینده را در جامعه پیشبینی کنیم و بعد نهادهایی را ایجاد کنیم که سهمی در رشد مثبت ایفا کنند. مثلاً مهمّ است که فقر را تا جایی که امکان دارد کاهش دهیم.
آقاخان به همراه نخستوزیر مالی و امامِ مسجد جینگاریبر تی مباکتو (مالی) در سال ۲۰۰۳. کار حفاظت این بنای میراث جهانی یونسکو متعلّق به قرن چهاردهم با سرمایهگذاری مالی صندوق فرهنگی آقاخان انجام شده است.
هانری ویل: این کار نبرد سختی است.
شاید نبردی باشد که از حیث زمان حدّ نداشته باشد. ما یک جهت را میآزماییم. لزوماً نمیدانیم چه اتفاقی میافتد، ولی میدانیم که در مسیر درست قرار داریم. مثلاً در زمینهی بهداشت یا وامهای خُرد، میتوانیم پیشرفت در بهبود کیفیّت زندگی را بسنجیم و اندازهگیری کنیم.
هانری ویل: آیا بسیار پیش میآید که رؤسای دولتهای خارجی از شما مشورت بگیرند؟
بله. بهویژه در کشورهایی که جمعیّت اسماعیلی بزرگی وجود دارد یا نهادهایی قوی وجود دارند. البته این سخن از آن سو هم صادق است. من هم با آنها گفتوگو میکنم چون نیاز دارم بدانم آنها دربارهی آینده چه فکرهایی دارند و بهترین نهادهای علمی یا اقتصادی کداماند.
هانری ویل: شما با سرمایهگذاری دنبال جذب و تبلیغ پیروان برای خودتان نیستید؟
خیر. ما جذب و تبلیغ نداریم. میتوانیم این کار را بکنیم، ولی چنین نیازی را احساس نمیکنیم. در بعضی ادیان و مذاهب، جذب و تبلیغ توصیه میشود، امّا رویکرد ما این است که هر کسی باید هر کاری را بکند که خودش میخواهد. اگر میخواهند شیعه بشوند، میتوانند شیعه بشوند. اگر میخواهند شیعهی اسماعیلی بشوند، میتوانند شیعهی اسماعیلی بشوند.
هانری ویل: بزرگترین طرح بعدی که به دل شما نزدیک است چیست؟
معتقدم امروزه نهادهای بزرگ اگر بنیاد خوبی داشته باشند، باثبات باشند و به فکر گسترش نفوذ در جامعهی مدنی باشند، اثر زیادی بر جامعهی مدنی میگذارند. این همان چیزی است که میکوشم جهان سوّم را در زمینهی آن پشتیبانی کنم. مثلاً در زمینهی آموزش، ما دانشگاههایی در آسیای میانه، پاکستان و آفریقای شرقی داریم. اینها تأثیر و نفوذ فوقالعادهای دارند. ما سعی میکنیم نهادهایی قوی برای پشتیبانی از جامعه ایجاد کنیم. نه تنها با دانشگاهها بلکه با بیمارستانها، بانکها، شرکتهای مالی و نظایر اینها.
هانری ویل: شما بازرگان و پیشهور نیستید؟
نه، ولی مجبور شدهام اینها را بیاموزم. ما نهادهای خودمان را داریم که مطلقاً محدود به جماعت اسماعیلی نیستند. ما از سرمایهگذاری خُرد شروع میکنیم و تا حد سرمایهگذاری در بزرگترین شرکتها پیش میرویم. سعی میکنیم از توسعهی اقتصادی حمایت کنیم. کشورهایی هستند که از دل فقر و تهیدستی بیرون آمدهاند و ما هر جایی که باشیم باید سهمی در این توسعه داشته باشیم و مطمئن شویم که این توسعه مثبت و باثبات باشد. البته این دو چیز ضرورتاً با هم همراه نمیشوند.
هانری ویل: برنامههای توسعهای که شاملِ مثلاً بهبود مسکن شود.
به شما میگویم چرا. وقتی که توسعهی اقتصادی جامعههای فقیر را مطالعه کردیم، متوجّه شدیم هنگامی که خانوادههای فقیر میتوانند برای اوّلین بار پولی پسانداز کنند، آن را صرف مسکنشان میکنند. خیلی اوقات این سرمایهگذاری روی یک سقف نازک، آب جاری یا یک سیستم فاضلاب است. به عبارت دیگر، انسانها ابتدا به هر چیزی که اطرافشان و خانوادهشان اتفاق میافتد نگاه میکنند. ما با کار کردن روی خانهها و مسکن مردم، بر نیازهای ابتداییشان متمرکز میشویم و این به نوبهی خود بر چندین نسل بعدی خانواده تأثیر میگذارد. خیلی اوقات این سرمایهای است که اگر مِلک خوب مدیریّت شود ارزشش میتواند افزایش پیدا کند. درنتیجه، مسکن بر بسیاری از جنبههای زندگی خانواده اثرگذار است و به همین دلیل است که میخواستم به توسعه توجه داشته باشم و سعی کنم از نهادهایی پشتیبانی کنم که به شتاب و قدرتِ تغییر کمک میکنند.
هانری ویل: فرهنگ نیز یک اولویّت است. شما از معمارها به اندازهی موسیقی پشتیبانی میکنید، تا حدّی که برایشان جایزه تأسیس کردهاید.
من به موسیقی علاقه دارم چون میکوشیم که دسترسی بینالمللی به فرهنگهای جهان سوّم را گسترش دهیم. اگر بتوانیم آنها را در غرب بشناسانیم و در جامعهی غربی اینها به رسمیّت شناخته شوند و قدرشان دانسته شود، میتوانیم ثبات و نیز دانش و آگاهی دربارهی فرهنگهای اینکشورهارابه ارمغان بیاوریم.اتفاقاً خیلی اوقات ارتباطهایی وجود داردکه فوقالعادهاند،بهویژه مثلاًدرزمینهی موسیقی«مناجاتی»، مثل موسیقی آسیای میانه.
هانری ویل: آیا شما یک رئیس دولت بیهمتا میشوید؟
(با خنده…) نه، نه. بگذارید بگویم که من در بسیاری از کشورها کار میکنم، درنتیجه چیزهایی میآموزم. علاوه بر آن، از آنجا که مدّتهاست در این مقام بودهام…
هانری ویل: ولی این میل و اشتیاق هنوز در شما هست.
من درکشوری آموزش دیدهام که درآن توسعه پدیدهای اززندگی جهانی دیده میشود و، درنتیجه، تا جایی که امکان داشته باشد، مشاهدهگر اوضاع هستم و میکوشم اطمینان حاصل کنم که نهادهای ما به آینده چشم داشته باشند و در آن جهت حرکت کنند. چون، درنهایت، پیشبینی در زندگی ضروری است، چه در تهیدستی و خاکساری محض باشید یا درعیش و تنعّم. باید بتوانید هوشمندانه پیشبینی کنید..
هانری ویل: و انسانها در کانون و متن همهچیز هستند؟
بدیهی است. و بعد هم من اعتقادی دارم مبنی بر اینکه فقر وجود دارد ولی ناگزیر نیست. ما باید شهامت تحلیل و فهم آن را داشته باشیم. چند سال پیش، ما جمعیّتهای اسماعیلی را تحلیل کردیم و دریافتیم که محیط، بزرگترین سهم را در تهیدستی جماعتهای فقیر دارد. بعضی از جماعتها در جاهایی در دنیای ما متولّد میشوند و زندگی میکنند که اقتصاد محلّی توان پشتیبانی از زندگی انسانی را ندارد. وقتی به این نتیجه رسیدیم، به این جماعتها توصیه کردیم که جابهجا شوند و در جای دیگری ساکن شوند. جاهایی در سیّارهی ما وجود دارد که زندگی انسانی در آنها پایدار نیست و، اگر به دلایل تاریخی جماعتهایی هستند که در آنجا زندگی میکنند، میدانید که برای آنها آیندهای وجود ندارد. این امری ذهنی و سوبژکتیو نیست، یک واقعیّت اقتصادی است. ما وظیفه داریم این را به مردم بگوییم و بعد بکوشیم منابعی تهیه کنیم برای کمک به این که جابهجا شوند. کشورهایی هستند که پنجاه سال پیش جماعت ما در وضعیّتهای بسیار دشواری در آنها زندگی میکردند؛ به آنها گفتیم: «گوش کنید، با درنگ و صبر وقت بگذارید، ممکن است این امر برای نسل امروزی میسّر نباشد ولی شاید برای نسل فردا امکانپذیر باشد. ولی خوب تحصیل کنید، خودتان را آمادهی رفتن کنید و جای دیگری اسکان پیدا کنید.»
هانری ویل: این فرایندی دردناک است؟
بله. جابهجا کردن جماعتها همیشه کار دشواری است. این تصمیمی است که به میل و رغبت نمیگیرید. شرایط این را ایجاب میکند. اگرشواهد سنجشپذیری به شما نشان بدهند که کیفیّت زندگی غیرممکن است، شما مکلّفاید چنین نتایجی بگیرید. درنتیجه، شما نسل جوانتر را با آموزش وتحصیل آماده میکنید. به عبارت دیگر، با زبانها و دانش فنّی آنها را آماده میکنید.دراین مورد،ما ذهنی وسوبژکتیو نگاه نمیکنیم. باید سختگیرباشیم وحتا گاهی اوقات بهشدّت سختگیر.چون جماعتها بهتنهایی جابهجا نمیشوند. ما باید مکانی را که به آن نقلمکان میکنند نیزآماده کنیم. نهادهایی بسازیم، مدارسی بسازیم و نهادهایی مالی بسازیم وامثال اینها. این همان کاری است که مثلاً در تاجیکستان کردهایم.
هانری ویل: حضرت والا، آیا شما انسان خوب و صالحی دیده میشوید؟
این نقشی است که امام دارد، ولی تنها نقش من نیست.
هانری ویل: این چشمانداز شماست.
فکر میکنم این چشمانداز درست و بجا برای هر امامی است.
هانری ویل: چرا پرتغال را به عنوان مقرّ و مسند امامتتان انتخاب کردید؟
امامت نهادی است که اصالتاً از شرق آمده است. من میخواستم دفتر و دیوان اصلیاش درکشوری غربی باشد که امامت را بهمثابهی یک نهاد دینی به رسمیّت بشناسد. پرتغال کشوری است که پیمانی رسمی با “نهاد دینی” رُم امضا کرده.برای همین، پیشینه و سابقهای وجود داشت که به من اجازه میداد پیمانی رسمی با یک دولت غربی امضا کنم که تا حدودی مشابه همان باشد.
هانری ویل: در عین حال شما عمیقاً فرانسوی هستید یا دستکم فرانسهدوست هستید؟
بله. بخش زیادی از تحصیلات من به زبان فرانسوی بوده و در فرانسه زندگی میکنم. ما روابط بسیارگرمی با دولت داریم، ولی هیچ پیمان رسمی، ازآن جنس که با پرتغال داریم، با فرانسه نداریم.
هانری ویل: شما سفارتخانههایی در بسیاری از کشورها دارید ولی نه در پاریس. نه! ولی ما با دولت فرانسه توافقی داریم و نهادهای ما در فرانسه تحت آن توافقنامه فعالیّت میکنند و امامت به همین توافق ملتزم است.
هانری ویل: شما درشانتی و نسبت به آن هم تعهدات و دلبستگیهایی دارید. چرا؟
این سنّت ماست. درگذشته، بسیاری ازچهرههای برجستهی تاریخ امامت درکیفیّت زندگی محل اقامت وسکونتشان سهم داشتهاند.این سنّتی است که من هم آن را دراینجا پیاده کردهام.
هانری ویل: شما دراطراف جهان به خاطراسبها هم شهرت دارید.شما ۷۰۰اسب نژاده دارید؟
من تعداد دقیق را الآن نمیدانم چون پیداست که این تعداد بسته به موقع سال فرق دارد، ولی واقعیّت این است که این کسبوکاری است که به من به ارث رسیده. اینها به پدربزرگ من تعلّق داشتند که این کار را ابتدا در انگلستان آغاز کرد و بعد در فرانسه. پدرم این کار را پس از او به عهده گرفت و پس از وفاتش خانواده نمیدانست که باید این کسبوکار را حفظ کنیم یا نه. نهایتاً تصمیم گرفتیم که بله، میخواهیم سعی کنیم و این سنّت را ادامه دهیم. این کار در جهان مسلمان بسیار شایع است. ضمن اینکه ورزشی شگفتآور است.
هانری ویل: سوارکاران شما لباس ابریشم سبز و سرشانهی قرمز میپوشند. چرا؟
اینها رنگهای خانوادگی ماست. پدربزرگم از رنگهای قهوهای و سبز در انگلستان و قرمز و سبز در فرانسه استفاده میکرد و من هر دو را حفظ کردهام.
هانری ویل: پدر و پدربزرگ شما خیلی بیشتر از شما تیتر یک روزنامهها بودند. شما روش محتاطانهتری در پیش گرفتهاید.
فکر میکنم به عنوان یک نهاد مسلمان در غرب، بدون اینکه در کانون توجّه و عنوان خبرها باشم، میتوانم کارآمدتر باشم. دلیلی ندارم که نام من همیشه در اخبار باشد. وقتی مشکلاتی وجود داشته باشد، سعی میکنم بدون سروصدا آنها را حلّ کنم. البته همیشه هم موفق نمیشوم ولی بهطورکلّی احتیاط وکارکردن بدون جنجال به سود من واقع شده است.
هانری ویل: شما نشان گراندکروآی لژیون افتخار را دریافت کردهاید. این امتیاز برای شما چه معنایی دارد؟
این قدردانی برای من بسیار عزیز است. آغوش فرانسه برای پدربزرگم، پدرم، برادرم، خودم و عمویم گشوده بوده است. فرانسه کشوری است برای ما بسیار عزیز.
منبع اصلی : مجله مجلهی فرانسوی لاکوهورت