گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » مــن کــــفـــش هـــستم یا بازیـــچـــۀ “وکــــیــل صـــاحــــبـــان” ؟
مــن کــــفـــش هـــستم یا بازیـــچـــۀ “وکــــیــل صـــاحــــبـــان” ؟

مــن کــــفـــش هـــستم یا بازیـــچـــۀ “وکــــیــل صـــاحــــبـــان” ؟

 

پیشتر از اندک دیده گیهای خویش در مسجدی گفتم. در آنجا مردمانی با دلها و سینه های پوشیده، اما پای برهنه میروند. از یک جای دیگر نیز با شما سخن در میان می آورم. از جایی که مجلس نماینده گان افغانستان نامیده میشود. در آنجا نیز دلها، سرها و سینه های مختلف زیر یک سقف جمع شده اند. به همان میزان ، صاحبانم، از اهالی کفش انواع گوناگون را نیز با خود می برند.

یگان وقت ما را تفریح میدهند. هنگامی که “وکیل صاحبان” به حرف مخالف گوش ندهند، پای خود را در روی چوکی پیشروی خود میگذارند. گاهی هم با استفاده از فرصت ناخن های خود را می گیرند. یکی از روزها که وکیل صاحبی را بازهم هوای خواب در سر آمد،

مرا از پای بیرون کرد و در زیر چوکی نهاد. الساعه دریافتم که جوراب هایش نیز آرزو دارند لحظاتی از پای او دور شوند و هوای دیگر تنفس کنند. در باب خواب برده گی او، من و طیاره ها می دانیم. این رفت وآمد صبح وشام، به سوی شهرزیبای “دوبی”، جاهای دیگر وبرگشت به کابل، وکیل صاحب را محتاج خواب در”خانۀ وکلا”میکند.آنروزکه وکیل صاحب رابازهم خواب برد ومرا مجالی برای آرامش دست داد، هنوز عرقم نخشکیده و احساس خوشی ام ابراز نشده بود که وکیل صاحبی با کفش خود مرا سوی دیگران فرستاد. من شدم توب فوتبال و بازیچۀ پای و دست چند وکیل صاحب، وسیلۀ تفریح آنها و “شورا” هم میدان فوتبال!پس ازاین بازی با من، هنگام صرف غذای چاشت، وکیل صاحبان مکتب دیده، با یاد دوران مکتب ابتدایی که کفش شاگردی را وسیلۀ خندیدن و تفریح می یافتند، پیهم خندیدند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا