گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » هـــم مـــی ووژنـــی په خپـــله ، هـــم په مـــا بـــاندی ژړا کــــا !
هـــم مـــی ووژنـــی په خپـــله ، هـــم په مـــا بـــاندی ژړا کــــا !

هـــم مـــی ووژنـــی په خپـــله ، هـــم په مـــا بـــاندی ژړا کــــا !

امروز مصادف است به روز شهادت آواز خوان مشهور کشور ما احمد ظاهر.مصاحبه یکی از دوستان نزدیک احمد ظاهر به اسم محبوب الله پادشاه از تلویزیون بهار به نشر رسید. این دوست جانا جانی چنان داستانی مضحکی را بیان نمود که گویی همه طفل اند و یا گوسنفد.

زیرا ترور و یا قتل احمد ظاهر یک توطیه ای از قبل طرح ریزی شده ای بود که در آن محبوب الله نقش اصلی را بازی نموده . پلان این قضیه در وزرات خارجه طرح ریزی میگردد و در همان روز محبوب الله فوق الذکر موتر احمد ظاهر را با خود می برد که وی جای دیگری نرود و دوماه بعد از قتل احمد ظاهر پاسپورت را بدست می آورد که بدون هیچ گونه جنجالی به آمریکا می رسد.برای اولین بارنیز طرح این جنایت شنیع آنگاه

طرحریزی گردیده بود که سید داؤد تړون قوماندان عمومی ژندارم وپولیس وزارت داخله رژیم کودتائی که از قبائلی های پکتیا ساکن در ولایت ننگرهار و با احمد ظاهرفرزند دکتور ظاهر صدراعظم رژیم سلطنتی که با اهالی لغمان تعلق داشت نسبت خویشاوندی برقرارنموده بود  به فکر انتقام یک رشته ای به ظاهربنام ننگ افغانی  برآمد و برای این منظور احمد ظاهر را که زندانی وتازه  به بهانه اجرای کنسرت در یک مهمانی دیپلماتیک از سوی قوماندانی ژندارم وپولیس آزاد ساخته شده بود.

احمد ظاهراین هنرمند بی بدیل افغانستان با طبع جوان مردانه و مزاج عیارگونه ای که داشت نه میدانیست که با چگونه مرگ و چه توطئه ای روبرومیشود طبیعی است که نسبت به دوستان و رفقایش اندکترین سؤظنی را تحمل نه میکرد و هرآنچه که از سوی دوستانش برای وی پیشنهاد میگردید با بی صبری توام با خوشباوری می پذیرفت . توطئه قتل وی نیز توسط سید داؤد ترون با همکاریی محبوب الله از کارمندان وزارت خارجه با شلیک گلوله های از سوی یکی دیگر از دوستانش بنام عارف مشهور به جودو پس از آنکه موتر حاملش در راه سالنگ که به دریوریی محبوب الله با موتر دیگری اصابت میکند با فیر ۲ گلوله بر شقیقه اش به قتل میرسد که پس از انتقال به شفاخانه چهاریکار موضوع دوگلوله اصابت شده بصورت دستوری شامل پرونده ساخته نه شد و موضوع بر یک حادثه المناک ترافیکی اتمام یافت و داستان ساخته شده محبوب الله همان کارمند وزارت خارجه که در

آنزمان حفیظ الله امین همه کاره حزب دموکراتیک خلق ونخستین وزیر خارجه رژیم کودتایی خلق وپرچم بود آن حادثه را تنها یک حادثه ترافیکی میشمارد که این خود جفای نا بخشــــــودنی است و همان شعــــــــر معروف زبان پشـــــتو مــــصداق می یابـــد که :

هم می ووژنی پخپله هم په ما باندی ژړا کا (توهین کا)

څه ښه یار دی ښه یی مینه وژل هسی شیون هســـــــی ( ویا بهتر بگویم تهمت هسی).

احمد ظاهررفت اما باعزت و برای همیشه جاویدانه باقی ماند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا