گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » نگاهی به شعارهــاوفــرمانـــهای شاه دولاخان و اذناب کانـدیدا ها !
نگاهی به شعارهــاوفــرمانـــهای    شاه دولاخان و اذناب کانـدیدا ها !

نگاهی به شعارهــاوفــرمانـــهای شاه دولاخان و اذناب کانـدیدا ها !

اینکه چه شد یکدفعه به یاد ترا ژدی نویس یونان باستان ” سوفوکلس “Sophocles افتادیم همچنین بی علتی هم نیست وقتی سخنان شعارگونه و فاقد قدرت  عبدالله عبدالله که خود را داروغه کاخ سپیدارمی خواند  میشنویم  آرائیشگریا همان دلاک قریه خود ما  یادمان می آید  که مشغول آرائیش  یک شاه غلام نازک رنجی میباشد  و در گرماگرم آرائیش وجود مشتری حکایات هزار دستان را نیز در گوشش زمزمه میکند .

حقیقت این است وقتی همین امروزسخنان شعار گونه ای ازیک شاه دولا  که اگر بگوئیم غلامی با این صفات همین یکی است حکمأ درست گفته ایم همراه با انتشار یک طومارفرمان گونه ای را شنیدیم و ملاحظه نمودیم  نه تنها تعجب ما بلکه همه اهالی رسانه ها را برانگیخت  ! زیرا این شاه غلام زبان بسته سالها پیش و قبل ازآنکه به فورمول ” نصف لی و نصف لک ” قدرت بروزن ذلت بنام حکومت وحدت ملی در افغانستان  تن دهد در محضرعوام حضور یافته وبا آواز بلند خطاب به مردم افغانستان

فرموده بود که  مردم افغانستان ! شما که ما را قدر کردید ، شما که به ما رأی دادید و انگشته های دست تان را از دست دادید ، شما که عزیزان تانرا از دست دادید  در کمپائین های انتخاباتی ! شما بالای ما حق دارید و مه برای تان این اطمینان را میدهم که جان خود را فدای تان میکنم اما حکومت تقلبی را نه می پذیرم.!!! اما دیری نه گذشت که چرخ روزگار ورق را تغییر داد و در یک روز روشن و در محضرحضرت جان مد خان کری وزیر خارجه واشنگتن وایضأ یان کوبیس نمائنده سازمان ملل درافغانستان به دستان مبارکش به امضأ رساند.

اگربگوئیم « بعضی وقتها این شاه دولا خان  سبیل اش می خارد»  حکمأ برخی ازخواننده گانی که درنقد وانتقاد غرض و مرضی ندارند یکصدأ با ما خواهند گفت تن اش هم به هکذا! از بس که دوسیه ای ” سیأ” سی این شاه دولا خان  خراب است و باطل  هیچگاه پا را از پا خطأ نه میکند و همیشه هر عیبی که دارد بازعیب ندارد ، تا این جا مسأله شاه دولا خان را روشن کردیم اما جالب ترین بخش فرمائیشات گُهر بارو ازاختراعات بکروناب  وی آنگاه بوده و تاهنوزهم است که وقتی پس از سپری شدن نیم دهه درکاخ مرمرین سپیدار بازهم  فیل اش هوای هندوستان را کرد و خواست برای پنج سال دیگرنیز در چمن زار های کاخ سپیدارابقأ شود به کشف نهایت مهمی دست یازید وضمن بیان کرامات و کشفیاتی که پس از مراقبه ها و مشورتها ی فروان برملا ساخت که حضرت اشرف خان غنی ملقب به احمدزی را که در میان عوام الناس و روشنفکرانی از همین طائفه به عنوان بابا و دومین متفکر جهان شهرت دارد

برای نخستین بار وقتی نتائیج انتخابات(سال ۲۰۱۴) ازسوی کمیسیون انتخابات اعلام شد ، رئیس جمهور برنده اعلام نه شد اما مه اونها را رئیس جمهور خطاب کردم  و زمینه ای برای ایجاد وحدت ملی و تحکیم و استحکام حکومت وحدت ملی را مساعد ساختیم و آمدیم پنج سال را در همین حکومت در جای و جایگاهی که باساس موافقتنامه قرارداشتیم ،چه مشکلاتی شد ، چه وعده خلافی های شد وچه تخطی های صورت گرفت وچه مشکلات وچه رنجی را بالای مردم افغانستان تحمیل کردیــم ؟.. ……چی چی  کردید …؟ وچی شد ؟ برادر شاه دولا خان ؟ اولأ حضرتعالی بیجا می نمائی که ادای یک زعیم ملی را درمی  آوری ! در ثانی حالأ دیگر کارت به جای رسیده که بر خود اعتراض و صدأ بلند میکنی ؟ ما به نمائنده گی ازهمان  عوام الناسی که همین چندی قبل در تالارشبکه تلویزیونی اریانا بخاطرمشاهده مناظره با اُسقف اعظم خانقاه ارگ جمع شده بودند ازشما شاه دولاخان می پرسیم ! برویت چه مجاوزو چه مشروعیتی ازکاه کوه میسازی و روی همین فرضیه مردی را که به گفته های شریفانه تان مرتکب تقلب انتخاباتی شده است رئیس جمهور منتخب افغانستان اعلام می فرمائی ؟یا به قول معـروف ازکیسه خلـیفه می بخشی !آری در چنین فضأ و حال واحوال بود، مردلاغراندامی که گوئی  تازه ازمریخ آمده باشد دریک  معامله  صد درصد مافیائی با شاه دوله خان نخست دومین متفکروسپس با اندک تلاشی خود رارئیس جمهورمنتخب مردم افغانستان اعلام داشت . خواننده گان عزیز خیال نکنند که تنها ما این گونه دُرافشانی های شاه دوله خان رابرُخ اش کشیده باشیم، نه !هرگزنه ، آخیرأ نیز

 پیر صاحب سید اسحق گیلانی  یکی از رجال روحانی کشور که با یک شبکه تلویزیونی سخن میگفت در حالیکه با انداختن دانه های تسبیح  فضائل حضرت شاه دوله خان را می شمرد با بی صبریی تمام فرمود : او یعنی شاه دولاخان فقط شرافت اش بود که هیچ وقت آواز بلند نکرد بخاطری که همین وحدت ملی خراب نشود حال هر حرکتی را که انجام دهد دوستان اش همراه اش خواهند بود …..هرچند این سخنان پیر سید اسحاق گیلانی که در روزگار سخت وبلند رفتن قیمت دالر و یورو در بازار کابل بر زبان آورده بود از سوی لطیف محمود یکی ازچند مین معاونان سخنگوی خانقاه ارگ که تازه به لشکری از سخنگویان خانقاه شریف ارگ پیوسته است پاسخ گونه ای ایراد نمود اما از تأثیر آنچه که به عنوان خبر داغ از دود کشهای کاخ قصر سپیدار بیرون می شود کاسته نه شد.

وآن خبر داغ و تازه که  درفضای مجازی نیزدست به دست می  گردد خبری مبنی بر تصمیم انتصاب هشت والی وپنج وزیرازسوی ریاست اجرائیه می باشد . درچنین هنگامه ای و دعوایی است که باید شاه غلام دولا خان را همراه با دیگر رقبای انتخاباتی اش منجمله پاپ اعظم خانقاه ارگ شریف حضرت اشرف خان احمدزی و مرشدیکه همین چندی قبل از جمکران لغمان و بدون نقشه راه برای هدایت امت بخواب رفته ظهورکرد وسائر اذنابی که تنورانتخابات را گرم ساخته  بودند مخاطب قرار داد و گفت :

عشق حقیقی ست مجازی مگیر 

این دم شیر است به بازی مگیر

 چه کسی نه میداند در مسیر حرکت قافله ای  که بیش از هجده سال در صحرای عظیمی از افغان زمین آغازیده شد وبا برپا ساختن سرکسهای ازانتخابات  قلابی وحقوق بشر مصنوعی به بن بست رسیده و نهال پوسیده ای ازدموکراسی باروتی که در زمین شحم کرده شده با پاروی مافیائی بازار آزاد و لبرال با قرئت بیروتی غرس گردیده بود خشکید ؟ به همین دلیل شما همه کاره های هیچکاره باید بدانید که هر قدر زور میزنید نه تأثیری میگذرانید و نه خود به جائی میرسید .علت اش نخست نداشتن یک نسخه عقلانی و متناسب با فرهنگ تاریخی و تمدن باستانی این سرزمین است که نزد هیچ یکی از حضرات  کاندیداهای ریأ ست جمهوری افغانستان موجود نیست !ثانیأ فقدان تکنیک قوی برای اکتساب فرهنگ و معنویت موجود در این سو آن سوی سرزمین افغانستان است .  مهمترین سوالی که نزد تمام اهالی سیاست و جامعه بوجود آمده ، این است که چطور شد این لشکری از « نگاهبانان خانواده ء قدرت!! » دلشان طاقت نیاورد به فکرزاغه نشینان و محرومان افتیدند تا اگر شــانس یاری کـند یکبار دیگر در کســوت « ریاست جمهوری اسلامی افغانستان!!» رسالت تاریخی شانرا به انجام رسانند ؛؟

وآیا اکنون وبا گذشت تقریبأ هجده سال تمام خواهند توانیست به مردم سلحشورافغانستان امید تازه ای را ببخشند.؟! واضیح است که این «نخبه گان قدرت» و یا هم منتقدان مغرض و ساده دلی از فهم ساده و علمی مسا ئل جامعه و کشور افغانستان نا توان و عاجز اند و نه میتوانند علی الرغم تظاهر بر داشتن مدارک بزرگترین و نامدارترین پوهنتون ها ( دانشگاه ها ) و مراکز و انستیتیوت های معتبر جهان کنونی نسخه ء مجربی را به عنوان یک استراتیژیی قابل قبول علمی واجتماعی ارائه کنند . !! البته تباری از همین « لشکری از کاندیدا ها !!» که به قولی «عقل شان در شکم  شان » است شعار« کار به اهل کار سپردن» را مهمترین شعار مبارزاتی و انتخاباتی خود اعلام کرده بودند  و کمبود این معادله اجتماعی « کار به اهل کار سپردن» را تنها وسیله ضعف اساسی و بنیادی کشور محسوب می کنند 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا