به یاد آن عزیز که دوسال پیش از نزد ما پرواز کرد !
روزها میگذرد، گاهی تلخ، گاهی شاد
روزها میگذرد در پس تنهایی من
سایهای هر لحظه، گوشهای منتظر است
دو نگاه نگران!
گاه خاموش و گاهی فوران
هر قدم را به جلو
میگذارم
اندکی صبر
و باز
به عقب مینگرم!
تا ببینم سایه، همچنان در عقبم مینگرد؟
آه از این همه خوبی مادر!
در کنارم هستی
مرهمی بر قلب
بیپناهم هستی
تا تو هستی غم من بیهوده است
غم من را تو فقط ناز ببین
در کنارت همهی سختیها
همچو رودی سیال
میرود، میگذرد
گر چه تلخ است زبان شعرم،
در درونم، به وجودت
و به گرمای نگاهت
آنقدر دل بستهام
“که خدا داند و من دانم و تو”
همهی روزهایم روز تو است
روزت شاد، لحظههایت همگی ناب وناب
شاعر: منصوره موسوی