گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » مذاکرات صلــــح با طالـــبان وعـــوامل پنهان ومرموزخارجی !
مذاکرات صلــــح با طالـــبان  وعـــوامل پنهان ومرموزخارجی !

مذاکرات صلــــح با طالـــبان وعـــوامل پنهان ومرموزخارجی !

حدود بیشتر از یک سال طول کشید، تا مذاکرات نفس گیر بین امریکا و طالب به توافقات معین در سطح بین المللی برسد، فاز اول این مذاکرات پیچیده با بحث های فراوان و حتا با وجود حاشیه های مرموز و پنهان بالاخره به پایان رسید، من ازجمله کسانی هستم که ازبنیاد با هرنوع مذاکره و امتیاز دهی به نیروهای تروریستی و قاتلان ملت مخالفم،اما نمی‌توانم واقعیت های موجود افغانستان و تشدید خون ریزی های ناشی از تداوم جنگ مرموزرا نادیده گیرم،گرچه آغاز این بحران برمی گردد به تضاد های دوران جنگ سرد، که افغانستان قربانی اهداف جیوپولتیکی و منافع جیواستراتیژیکی ابر قدرت ها ی بزرگ و جهان دوقطبی آن وقت گردید  که با پایان جنگ سرد و متحول شدن سیاست های کشورهای منطقه جنگ هم چهره دیگر به خود گرفت که پیامد و طبعات منفی آن نابودی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و تمامی ارزشهای تاریخی، فرهنگی وهویت ملی این کشورمی‌باشد، به خصوص جنگ استخباراتی، دو دهه اخیر که ظاهراً جنگ داخلی عنوان می‌شود،هویت، زبانی قومی و مذهبی را پیدا نموده، تاروپود جامعه ما را به به سوی نابودی کامل می کشاند حالا با این مقدمه برمی‌گردم به محوراصلی این بحث، یعنی صلح دربرابرجنگ و تبدیل مبارزه نظامی به مبارزه سیاسی و بازشدن روزنه و صفحه جدید در تاریخ فردای کشور، دوستان همه می‌دانند که تاریخ آموزنده است نه تکرار شونده،

باید در زمان حال زنده‌گی کرد تا بتوانیم برنامه یی برای فردا رقم زنیم، فاز اول مذاکرات درسطح بین المللی تمام شد، صلح طالب با امریکا خواسته ویا نخواسته زمینه‌یی را بوجود آورده که دارد صفحه جدید درسرونوشت سیاسی و نظامی کشور رقم می‌خورد، که می‌شود با برنامه وعقلانیت سیاسی موج ایجاد شده را مدیریت کرد و افغانستان را وارد مرحله جدید ساخته و به کاروان تمدن جهانی وصل نمود مذاکرات صلح،چالش‌های جدی با عوامل مرموز خارجی و داخلی بسیار پیچیده را با خود دارد که با زبان نصیحت و یا حرف‌های روشنفکرانه و ارزشی نمی‌شود به سوی میز مذاکره رفت، چون فلسفه وجودی طالبان نه اعتقادات دینی شان بکلی کشتار و انتحاراست،وراهبرد سیاسی شان‌را هم رسیدن به قدرت تشکیل می دهد !، پس نباید طالب و مذاکرات صلح با طالب راسطحی انگاشته واشتراک در مذاکرات را امتیاز دانسته از آن منحیث تحفه دهن پُرکن برای آغازاده گان که دهن شان هنوز بوی شیر می‌دهد رشوه سیاسی داد، چنین استفاده ابزاری ازنام مذکره و صلح، فرایند صلح را به بن بست کشانده و فرصت بدست آمده را ضایع می‌سازد، درحالی که فرصت بوجود آمده، غنیمت بزرگ است که نباید ضایع شود بلکه با هوشیاری سیاسی زیاد ترین استفاده از آن صورت گیرد، باوجود ی که فضای موجود مشبوع اڒدگرگونی های سلیقه یی و متأثر اڒ گرایش های فردیست اما کاردانی و عقلانیت سیاسی اقتضاء می‌کند که باید ابتکار عمل در دست گرفت و زمینه گذار از وضع موجود به سوی فردای مطلوب را از همین جا رقم زد،این زمانی ممکن است که هیأت بلند پایه سیاسی که در رأس آن شخصیت با صلاحیت و پُراز صلابت و اتوریته سیاسی اجتماعی که درعین حال تجربه و شناخت کامل از مناسبات سیاسی منطقه یی و جهانی داشته با شد قرار گیرد،تا بتواند در تفاهم با قدرت های جهانی صفحه جدید برای افغانستان مدرن فردا بازکند، واساس حکومتداری با معیار های مدرن جهان امروزی را پیش شرط قرار داده و افغانستان جدید را پایه گذاری کند، و اجازه ندهد که برگشت طالبان به معنی برگشت تاریخ تلقی گردد، چون دراین راستا تمام جهان درجبهه مخالفت با دیگاه های تنگ و تاریک طالبان قرار دارند میکانیزم تشکیل هیأت باید از مرجع واحد اما نه برمبنای رشوه سیاسی مانند لیست مسخره موجود، بلکه متناسب با دو اصل اساسی که منحیث سلاح در دست طرف مقابل قرار دارد، شکل گرفته تعیین گردد، منطق و سلاح دست داشته طالب در میز مذاکره، قدرت نظامی، تفاسیر نادرست دینی شان است، پس در مذاکرات تکیه بر ارزش‌ها و منطق دلسوزانه نیاز نیست، این مذاکرات، نیاز به متفکر اول دوم، متخصص و دانشمندان علوم ندارد وحتا حضور خانم ها با معذرت در آن اضافی است، چون با تظاهرو استفاده ابزاری و نمادین نمی‌شود به آزادی واقعی رسید باید واقعیت نگر بود، و تعداد هیأت هرقدر کمتر بهتر چون مذاکرات بسیار دشوار پیش رو است، و نیازمند به کارشناسان نظامی، دینی، سیاسی و حقوقی دارد، به خصوص دراین مذاکرات وجود یک شیخ الحدیث و یک جنرال نظامی با اتوریته که آشنایی کامل با میادین جنگی و استفاده از امکانات و ابزار نظامی و شناخت از مناطق و جغرافیای جنگ داشته باشد نیازحتمی است تا بتوانند درمقابل زبان و منطق طالبان که همان زبان جنگ و زورگویی واستفاده ابزاری از دین است پاسخ های متقابل ارائه داده وحرف‌های شان را به کرسی بنشانند. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که در فرایند زندگی اجتماعی، لحظات وشرایط مختلف اداب معین خود را اقتضا می‌کند،مثلاً در روابط بین‌الدول با ید آداب دیپلوماتیک را مراعات کرد، در توسعه وباز سازی جامعه حرف اول را علم و دانش تخصصی می‌زند، درزنده‌گی اجتماعی دروغ، خدعه و نیرنگ، جای ندارد، اما آداب جنگ فرق می‌کند،درجنگ تنها داشتن سلاح شرط کافی نیست، فضا و جوسازی تبلیغاتی دروغ پردازی، نیرنگ و فریب، کاه را کوه جلوه دادن و کوه را کاه ساختن لازمه و جزء آداب جنگی و میادین نظامی به حساب می‌آید که باید مدبرانه این هیأت متوجه آن بوده از تمام امکانات و شیوه در متقابل با طالبان استفاده کننده اما نگذارند فرصت بوجود آمده ضایع شود، و این مذاکرات آغازی باشد برای زنده‌گی و تاریخ فردا کشور والی این آخرین شانس سیاسیون و دولت موجود است، ودر صورت عدم استفاده درست ازشرایط بوجود آمده درتحولات بعدی هدردوجناح ازطرف مردم سخت رانده خواهند شد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا