گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » حدود و ثغور فطرت انسان !
حدود و ثغور فطرت انسان !

حدود و ثغور فطرت انسان !

 می گویند که انسان در بین حدود و ثغور فطرت انسان آزاد به جهان آمده است، بالاتر ازین مرزها اعمال عمل و نظری که قالبهای آزادی انسان را با سرباری های دیگری که در جهت مخالفت فطرت انسان در حرکت است می شکند، به هیچ وجه قابل قبول نیست، درین صورت حال دو حالت به میان می آید  نبرد ـ ذلت. قدرتی که می خواهد قالب های فطری را به اعمال افکار و اعمالش بر توده یی از مردم، بر ملتی وجهانی تحمیل کند، به زور سر نیزه و یا میله تفنگ و آزادی فطری مردم را سلب نماید، استعمار نامیده می شود . استعمار می گوید بساز ولی برای من ، نه برای خود، عرقی که می ریزی بهای ذلت تو است و نشانه بالا دستی وباداری من توحق نداری سوال کنی، بپرسی، استدلال نمایی ورنه پاسخ تو مرگ خواهد بود اگرپاسخ استعمار نبرد باشد ویا ذلت در هر دو صورت روان ملت تحت ستم استعمار را رنجور می کند لابد طعم بدی دارد. نویسنده کتاب طعم نا خوش آینداستعمار اسم مطابق به مسمی استعماررا برای نامگذاری کتابش انتخاب نموده است . طعم نا خوش آینداستعمار کتابی است که زمینه های استعمار، توطئه های استعماری، جنگ های استعماری و قدرتهای استعماری را به بحث گرفته است … آنچه در مباحث تاریخی، جامعه شناسی، روانشناسی، باستانشناسی و بلاخره استعمار شناسی اهمیت شایانی دارد، روند طرز تفکر و دیدگاه علمی و ایدلوژیک نویسنده است که بر مبنای آن به قضاوت، توضیح طرز تفکر و استدلال و نهج برهانبازی نویسنده ارج گذاشته می شود. نویسندهء این اثر آقای ادیب علاوه از آن که با رسوم علوم بشری شناخت همه جانبه دارد، مسایل را طوری توضیح می کند که انگیزه های اجتماعی، اقتصادی و روانی جوامع بشری را دردوران استعمارگری استعمارگران و استعمار شده گی استعمارشده گان بوجه احسن به بررسی می گیرد . استعمار نوین که حرص هژمونستی اش به هضم نمودن تمامی سرمایه های جهان دهن باز نموده است ادامه دوران استعمار کهن است که با تغییر روشها و میتودها و کلأ تاکتیک و استراتیژی وجوه مشترک از جمله جنگ نفت به میدان آمده است و باعنوان نمودن انتی تروریزم و اظهار مقدس مابی به قربانیان چندین قرنه استبداد قرون وسطایی جهان را عرصه رقص ابلیس قرارداده است، طوریکه با هر آستین اندازی و دستبازی آن به هزاران کلهء انسان بر زمین می لولد و ده ها هزار خانه طعمه حریق می گردد.   قرن گذشته میلادی (قرن بیستم) قرن خیزش ها، شگوفایی ها و زندگی عملی افکار و ایدیولوژی های دینی و ماده پرستی (ماتریالستی ) بود که هریک به نوبه اش آمد و با نمایش کارکرده گی اش صحنه را اشغال و یا ترک نمود که در قرن حاضر درتحقیق سوابق این ایدیولوژی ها کمیسیون های مجهز و منظم علمی و ایدیو لوژیک استعمار مصروف بودند، کنفرانسهادادند، کتب و مقالات نوشتند دوکتورین ها پیشنهاد نمودند و در نتیجه ذهنیتی دربخور، بخور ارباب قدرت دادند که درقرن بیست ویکم و قرنهای آینده و فلان فلان ایدیو لوژی و طرز تفکرهای سیاسی می تواند دهن های شان را در دهن پارگی های خوردن جهان از خاک پر کند، رویهمرفته قرن حاضر قرن جنگ استعمار با ایدیولوژی های مترقی، همه وقت فعال و بیدارگر جهانیان است زینرو،درقالب شعار های گوارا  و دلچسپ « صلح، حکومات مردمی، جهان وطنی (Gioblization )» درصدد تسخیر وهضم نمودن سرمایه های جهان بر آمده است، آن چه درین راستا، بی ارزشترین مواد سوخت ماشین آز و حرص استعمار را شکل می دهد، خون کتله های وسیع بشری است که به جرم ناتوانی گروه، گروه کشته می شوند و در موقعیت سرزمره گان قربانیان قرن قرار گرفته اند …آن چه استعمار در برابر وپهلو وعقب حرص جهانگیری اش می پرورد حس برباد رفتن آزادی ها و حقوق انسان است، کینه وانتقام خروشانی است که تا قرنها و نسلهای آینده همچنان مشتعل خواهد ماند، گویا تمام تبار بشریت یک طبقه محدود استعمارگر و استثمار شده که وی را مالک الرقاب خود وجهان پنداشته است گناه نکرده درین آتش گداخته خاکستر خواهند شد و کتله های از تکتل فکری ایدلوژیک و نظامی بشری بوجود خواهد آمد که ردهرافسون و منتر جوگی وجادوگر ومنترخوان دجال گونه، عصر را باخود خواهد داشت …دور نمی پنداریم عصری را که نسلهای آینده ما قادر به کشف و دریافت و اختراع بمی شوند که بم اتم، کریستال و هایدروجنی را با تمام داشته هایش درصورت اصابت و یا در فضا خنثی کند، آنگاه شگافته گانRNA  وDNA به چی کسی پناه خواهند برد ..اکنون که اتم این دشمن بی بدیل بشریت در زرادخانه های آنان تاروپود فزیکی و روانی بشریت را اذیت می کند دیگر بلای جان آنها خواهد شد مثلیکه همین اکنون غم جان کمونیزم غرقه در خون روسیه شده است . طعم نا خوش آینداستعمار که بهتر بود بلای استعمار نامیده می شد ازین گونه کجرویها پرده بر می دارد و در لابلای موضوعات مطرح طرح هایی را تحقیق و بررسی می کند که طی چند قرن گذشته بوقوع پیوسته است ولی مرکزثقل مباحث کتاب برسه قرن بخصوص بردو قرن اخیر آن است . کسی که می خواهد چندین کتاب را به یک بارگی مطالعه کند.کسی که می خواهد با اثرپذیری از این اثررد پای کتابخانه ها رابگیر.وبلاخره خود صاحب کتابخانه شود،کسی که می خواهد درباره ارزشهای استعمارواستعمارگران معلومات به دست آورد.کس که می خواهد دجال قرن وقرنهای گذشته را بشناسد و به فلسفه زندگی فرعون، قارون، بلعم باعوروپیوند نا گسستنی این سه کرکترستیج تاریخ آگاهی یابد و فراز های عقیده تثلیث در استعمارکهن وجدید راجویا شود.کسی که میخواهد قربانیان این مثلث شوم رابشناسد، مشخص کند وعلل استضعاف آنان را جستجو نماید. و… این اثر (طعم نا خوش آینداستعمار) نوشته آقای سراج الدین ادیب را یک مرتبه مطالعه کند.طعم نا خوش آیند استعماردر ظرفیت ۳۰۲ صفحه گنجانیده شده اما آنقدر موجز است که اگر گشوده شود کتبی ضخیمی دیگر را نیز از بطنش حواله خواهد داد. در هفت فصل نگاشته شده است، شامل یک پیش نویس و یک مقدمه و بیست ونه عنوان است . ناشر آن بنگاه انتشارات میوند کتابخانه سبا بوده که به اهتمام خاص در حروفچینی آزین بندی پشتی کتاب وقطع زیبای آن به چاپ وطبع آن اقدام نموده درین جا دو بیتی را که نویسنده صدد پیش نویس کتاب ذکر نموده بحیث حسن اختتام می آورم :

کجاهر بلهوس درد من دیوانــه می دانــــد 

 کجا تا کس نسوزد سوزش پروانه می داند

غم و درد وطن سوزد درون استخوان من 

 غم و درد وطن را مردم فرزانـــه می داند

یادداشت نواندیشی : هرچند این مقاله قبلأ نیز در صفحات گوناگون  اجتماعی به نشر رسیده است به هر حال تربیون نواندیشی از ارسال نوشته بسیار زیبای برادر فرهیخته جناب آقای فروغگر ابراز سپاسگذاری می نمایند 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا