گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » رفع بن بستها ی مذاکرات دوحه با دالرها و سفره ها ی استخباراتی !
رفع بن بستها ی مذاکرات دوحه با دالرها و سفره ها ی استخباراتی !

رفع بن بستها ی مذاکرات دوحه با دالرها و سفره ها ی استخباراتی !

هیچگاه قصد مزاح نداریم و نداشته ایم واگر توضیح هم نه میدادیم و ملتفت هم نه میساختیم بازهم خواننده گان عزیز ما خود شان با توجه به سوابق دلالی ی برخی از دلالان نامور خیطه جغرافیاوی موسوم به افغانستان که با درد ودریغ عده ای ازاین طائفه گاهی بنام  جهاد ، گاهی به اسم  دموکراسی و گاهی نیز با شعار های آزادی خواهی مشغول معامله اند .ملتفت می شدند .  
درخبرها آورده اند که حضرت گلبدین حکمتیار مرشد خانقاه دارالایمان واقع  دارالامان شریف کابل که مشغول ذکر و ارشاد مریدان سربه کف و حتی استشهادیی آن خانقاه عالیه است امروز دوشنبه مورخ ۱۹ اکتوبر ۲۰۲۰ مطابق با ۲۸ میزان ۱۳۹۹ آن خانقاه را برای مدت سه روز به قصد اسلام آباد شریف که هر آئینه آن  در گاه دالری و استخباراتی مرشدان وکاهنان اعظم استخباراتی برای خلیفه صاحب خانقاه دارالامان نسبت به هر سرزمین دیگری  از ارزش و اهمیت ویژه ای بهره مند است و دل نشین خلیفه صاحب میباشد ترک گفت .

جالب است که علی الرغم عشق فروانی که مرشد خانقاه دارالامان شریف به سرزمین پاکستان درقلب اش جا داده است  وزارت خاجه کشور برادر پاکستان با نشر اعلامیه ای از قول جناب حکمتیار نوشته است که گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی، در سفری به پاکستان با شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه این کشور دیدار کردو حکمتیار در این دیدار گفته است که او پاکستان را وطن دوم خود می‌داند .قریشی در این دیدار گفته است که صلح در منطقه به صلح و ثبات در افغانستان بسته‌گی دارد.به گفته او، پاکستان نقش سازنده خود را در روند صلح افغانستان بازی می‌کند و به آن ادامه می‌دهد.احتمالأ ممکن است کسی از شما خواننده گان عزیز بپرسند که آخیر انصاف هم چیزی خوبی است چه سندی و مدرکی وجود دارد که جناب گلبدین حکمتیار امیر معظم حزب اسلامی افغانستان در راستای ترمیم و تعمیر ارآ به  صلح در بدل مواجب به پاکستان تشریف فرما شده است ؟ عرض به حضور شما جان کلام در همین جاست ؛ لابد میدانید که قصه مواجب گیریی مرشد حکمتیار از شبکه های استخباراتی سردراز دارد .! دور نه میرویم که نه شما حوصله شنیدن آن را دارید و نه هم ما توان مندیی بیان آنها !

همین چندی قبل که حضرت حامد خان کرزی ریاست حکومت پس از بن را بر عهده داشت و مرتبه ای در معیت  یک هیأتی از بازرگانان و تاجران مافیای خود به تهران پایتخت جمهوری اسلامی ایران سفر نموده بود حین بازگشت از سفر متبرک  یکی از دستیارانش عمر خان داؤدزی که در معامله و شغل شریف جاسوسی از شهرت خاصی بهره مند است سوژه خبریی روزنامه معروف نیویارک تایمز چاپ امریکا واقع شدهرچند سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل این گزارشها را طبق معمول و با استفاده از یک تقیه مختصر قویأ تکذیب نمود اما بسیار زود هفت ثقال کرزی آنرا تائید و ازنعمت های بسیار ضروری و مهم کشور برادر جمهوری اسلامی ایران دانیست !سرانجام وقتی  در یک ظهر نسبتأ گرم خزانی منصور احمد خان سفیر کبیر جمهوری اسلامی پاکستان به بهانه ملاقات تعرفی با بزرگان و متنفذین جامعه افغانی با حامد کرزی هفت ثقال معروف و رئیس پیشین دولت افغانستان وارد خانه مجلل اش میگرددوی را از اهداف استراتیژیک پاکستان مطلع میسازد واینکه ایجاد یک میکانیزمی بین الافغانی که بتوانند در پرتو آن جنگجویان مسلح گروه طالبان افغانستان را به مثابه قوای ضربتی کم قیمتی به بازار عرضه کند به دلیل مقاؤمت و پافشاریی  بی نظیر گروه مذاکره کننده دولت افغانستان بر” نظام جمهوریت ”  ونفی هر نوع میکانیزمی که مجر به سقوط و انهدام حکومت برهبریی آقای اشرف غنی و عبدالله عبدالله که در مقام ریاست شورای عالی مصالحه بروی فورمول تاریخی و زرین نصف ُ لی و نصفُ لک گردد همکاری نمایند و طبیعی است که این نسخه  مجرب میتوانیست در وجود هفت ثقال معروف حامد خان کرزی خواب های رنگین در قصر های مجلل  ارگ را دوباره زنده سازد و از این نسخه مجعول و مجهول  برای خود زیر نام تکیه بر ” ریأ “ست ” حکومت موقت ” بهره برداری سیاسی نمایند . طبیعی است که منصور احمد این دیپلمات متولد ۱۹۶۲ شهرلاهور پنجاب  که غرض فریب مردم غیور پشتون پسوند  خان  را نیز یدک میکشد نه میتواند با دستان خالی نزد هفت ثقال حامد کرزی که ازپایلوچ هاو شعبده بازان مجعول کند هاری ساکن در افغانستان  به شمار می آید حضوریابد لابد مقداری از بسته های سبز دالری را در یک بکس دیپلومات پیچانیده و طور تحفه گونه تقدیم حامد خان کرزی می نمایند  و از وی قول می گیرد که با برگشت گلبدین حکمتیار از اسلام آباد یکجا با دیگر تنخواه خوران استخباراتی و سران کم بصیرت افغانستان راهی قطر گردد . شما دیدید و شنیدید که وقتی گروهی ازسیاحان جوان وابسته با حکومت مافیائی کابل که ازبحر بیکران اعتیاد برزندگی روزمره مردم افغانستان شکار شده و به دوحه مرکز قطر فرستاده شده اند و بدون آنکه معنا و مفهوم “جمهوریـت”  را بدانند و درک کنند به عنوان خط سرخ بر آن پافشاری مینمایند و با گروه  دیگری ازهمنوعان شان که انها نیز از من و سلوی خواران استخباراتی در دفترسیاسی بنام دفتر سیاسی طالبان در قطر مشغول هضم مواجب اند و از تناقض موافقتنامه ای موسوم به موافقتنامه طالبان با ایالات متحده امریکا که در بستر یک عجله استخباراتی و امنیتی   و بدون توجه به محتوای حقوقی و حقیقی  آن با مضا رسید بدون آنکه این تناقضات را شناسائی نموده  و در فضای مبتنی بر واقیعت های عینی بر میز مذاکره حضور پیداکنند روی آغاز مذاکره بر مبنای توافق طالبان با امریکا تأ کید مینمایند ، البته باید گفت که در باره تناقضات موافقتنامه ای پرزه مانند طالبان با آمریکا در یک مبحث دیگری اشاره خواهیم کرد .از ویژه گی های حیات سیاسی مرشد اعظم گلبدین حکمتیار این است که وی بیشتر به جایی ماهیت مسأله به  ظواهر قضایا مینگرد وبه قول معروف از دماغ فیل افتاده است !! و این حالت سوژه خوب برای شبکه های استخباراتی درحوزه امنیتی به حساب می آید زیرا برای یافتن نکته های  ضعیف چنین اشخاص حقیقی و حقوقی که چشمان خود را با دودست می بندند و به خود تلقین میکنند که گویا مرکز زمین است و در مقام فنأ فی الله قرار دارند و علی الظاهر هیچ قدرتی و آفتی به این جماعت  نه میتواند دسترسی داشته باشد .سوال اینجاست که آیا آقای گلبدین حکمتیارو دیگر مهره های مطلوب  امنیتی و استخباراتی  نه میداند که سرنوشت ملت افغانستان نه با کمیدی هاوسرکس ها ی تعیین میشود که در آرامش کاذب و در میان قصر های مجلل و گفتگو های فرمائیشی وفرسائیشی براه می افتند !ونه هم در نشست های تکراری و فاقد پشتوانه مردم درد دیده افغانستان ! وچه کسی نه میداند که ریشه های این جنگ با تنه ای از قدرت و ثروت  توصل یافته اند در واقع جنگ میان  دو طائفه ای از غارتگران بی رحم  و مظلومان تهی دستی  است که دیروز دراسلام آباد وامروز در دوحه با هم آشتی میکنند . !

 و معلوم نیست که سرنوشت این سفره استخباراتی به کدامین شهر ها ی منطقه وجهان کشانیده میشود ؟ و دراین بیست سالی که همه جامعه از سر تا نوک پای با تمدن وارداتی غرب که به کمک هواپیماهای B52  و سرازیر شدن صد ها میلیارد دالر وچندین صد هزار سرباز خارجی به تصور متمدن شدن به تجمل رسیدند و بنام متمدن کردن و آشنا کردن به آن برای ما یک جامعه مصرفی شبه تجدد بر جای گذاشتند . بنابراین این یکی از اساسی ترین مسائلی است که برای ما به عنوان ملت در این قرن که با سرنوشت ما و جامعه ما و همچنین با اعتقاد واندیشه و روح بی الائیشانه ما گِره خورده است مستقیمأ و هر لحظه ودراین جهان پهناور ی سروکار داریم.خلاصه این که صلح را نه میتوان ازبازاربدست آورد و برای آن محفل رقص و سماع درست کرد وهم چنان نه میتوان با شیوه مرید گیری وتطمیع ناراضیان بدان دسترسی حاصل نمود بلکه با توجه به اصل تحقق عدالت با معیار” انسان برادرانسان ” به عنوان حمل یک مسؤلیت نهایت خطیرالهی در برابر مردم با تعویض تمامی قطعات موتور جامعه باید بدان توصل یافت .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا