گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » طرح حکومت موقت واظهــارات تورن شیرمد خان درمسکوشریف !
طرح حکومت موقت واظهــارات تورن شیرمد خان درمسکوشریف !

طرح حکومت موقت واظهــارات تورن شیرمد خان درمسکوشریف !

یکی از مشکلات کار مطبوعاتی که ما خواهی نخواهی با آن مواجه هستیم تفسیرمن غیر وجهی است که برخی از خواننده گان و تمامی آذناب سیاسی  که کلیمات و مفاهیم را برویت انگیزه ها و منافع شخصی تعبیر وتفسیر می کنند . فی المثل اگر بخواهیم تحولات و تغییرات سیاسی کشور را توام با راه حل های اساسی مطرح کنیم موضوع مشروعیت حقوقی نهادی بنام حکومت یا دولت است که همین حالأ این کلمه  در شکل و شمائیل حکومت موقت از سوی نیروهای سیاسی بر زبان آورده میشود اما مابه عنوان کسانی که با قلمروافغانستان سرنوشت ما ن گره خورده است قصد داریم که بحث مانرا درپرتوآخرین اظهارات تورن شیرمد خان متعلق به قبیله شریف استانکزی خود ما که پس از پیمودن راه پرپیچ استخباراتی ودرگیرودارهای سیاسی آخیربه مقام بگیروببند رسیده است آغاز کنیم . جناب شیرمدخان عباس ستانکزی که ازهمان آغازجنگ های نیابتی در افغانستان دریکی ازمزرعه ای سرسبزمنطقه تشریف داشت  و آخیرأ روی همین مشروعیت در را ه  سمرقند وبخارا د توقف گاه مختصر نزد اهالی مطبوعات برخلاف گذشته که یک دفعه خواستارقلع وقمع همه بغیرازخود و اذنابش شده  بود ساز دیگری را سرداد و گفت :

بخاطر صلح باید غنی این بهتر خواهد بود که استعفی بدهد وقدرت را به نمائنده های واقعی افغنستان ایلا بدهد برای ازینکه فعلأ مذاکرات جریان دارد و در جریان مذاکرات یک حکومت جدید اسلامی توافق خواهد شد که در بدیل حکومت اشرف غنی قرار خواهد گرفت . باز اگر اشرف غنی از جنگ دست بردارد و بگوئید که مه استعفأ می دهم و حکومت جدیدی را بخاطر صلح قربانی بدهد ما حاضر هستیم که حکومت جدید را به همین خاطر مذاکره میکنیم …..این که در امریکا اشخاص مختلف به اشکال مختلف ستیت مینت یا بیاناتی می دهند این موضوع شخصی آنها است ما با تیم مذاکراتی امریکا که در رأس آن شاغلی خلیلزاد هستند آنها چنین مشکلی را با ما ندارند و ما نیز که بصورت روزمره یک کانالی داریم یک چینلی داریم که اشخاص نظامی ما با نظامی های آنها می نشینند وهمه مسائل در داخل افغانستان که میگذرند و عملی کردن این توافقنامه آنها روزمره با هم مباحثات دارند و تطبیق کرده روان هستند .خواننده گان عزیز این طور تصور نه فرمایند که این آغا عباس خان که فدائی تمام عیار جهاد با تلقی طالبانی و استخباراتی از جهاد از تنها مرد جنگ و جهاد با قرئت مذکور است بلکه این آقا عباس بهترین نشان زن استخبارات شناخته میشود و میداند که حروف و کلیمات را چگونه ادأ کند ؟چنانچه قبلأ درجایی به مناسبت دیگری در همین باب متذکر شده بودیم که منابع آگاهی که گفتگوهای قطر را از نزدیک دنبال میکنند می گویند که وقتی در آخرین جلسه مشترک طالبان با حکومت افغانستان  درمحضر ستاد استخباراتی کشور های ناظر بر موافقتنامه بر ۲۲ مواد مندرج دراجندای گفتگوها توافق صورت گرفت قرار براین شد که دوردوم مذاکرات نیزبتاریخ ۵ جنوری سال ۲۰۲۱  با اجندای دومسأله عمده و اساسی  یعنی چگونگی نظام آئنده افغانستان وبحث بر سرآتش بس میان طالبان وحکومت درمحل کنونی یعنی هوتل پنج ستاره شریتون دوحه برگزار گردد.هرچند قراربراین بود که واکنش ذوب شده گان درجمهوریت کاذب حضرت متفکردرباره وضعیت کنونی واظهارنظرهای ضابط شیرمد خان نمائنده تام الاختیارودرعین حال شناخته شده اطلاعات نظامی پاکستان ISI ایراداتی می فرمودند اما ناگهان وحید خان عمرکه گفته میشود متولد یکی از ولسوالی های شمال  کابل میباشد اما نسبت داشتن مهارت فوق العاده درهنرتقلید از دیر بدینسو در رکاب حوالدار حنیف خان تشریف دارند و این جوان در تقلید کاپی یا به قول معروف به عنوان نقل مطابق اصل حوالدر صاحب  رول بازی میکند روی ستیژ مطبوعات حضور یافت و در باره سخنان عباس اغا و دیگر مسائل جامعه و در پاسخ یک سوال خبرنگاری که گفت :

یکی از اعضای تیم مذاکره کننده طالبان یکروز قبل این مسأله را بصورت واضح یاد آوری نمود که اگررئیس جمهور  اشرف غنی در افغانستان از حاکمیت و جمهوریت خود استعفا کند ما حاضر هستیم که در افغانستان به جنگ خاتمه دهیم .به نظر شما رئیس جمهور براین قیمت متعهد خواهند بود در بدل اینکه در افغانستان جنگ خاتمه پیدا کند و دیگر این برادر کُشی خاتمه پیدا کند ؟ وحید خان عمرکه فوقأ از وی ذکر مع الخیر صورت گرفت  و میخواست در برابراین پرسش اصلی پاسخ چند مجهوله ارائیه کند با لهجه ای که گویا برادر تنی حوالدار حنیف خان اتمر بوده باشد چنین ارشاد فرمود : یک زمانی طالب ها می گفت که عساکربین المللی ازافغانستان خارج شود ما دیگربا کسی جنگ نداریم ! باز با آنها قرار داد بست بازهم به کشتار مردم افغانستان ادامه داد (کلیمات را با لهجه خاص استخباراتی و با صد درصد تقلید ازحوالدار حنیف خان اتمربا زبان شیرین پشتو بیان میکند )  باز گفتند که زندانی های مارا رها سازید ،ما آتش با شما خواهیم کرد ، همان کار هم شد باز هم آتش بس نه کرد ، باز گفتند که هیأت را برایم ما تعیین کنید ما مذاکره میکنیم و آتش بس !بازهم نه شد ؛طالبان لطفأ آن تعهداتی که درگذشته انجام داده اند عملی سازند .!! تا اینکه شرط دیگری را تعیین میکند . سخن مهم این این است و از ما پیام روشن است پیام ما این است که افغانستان بیست سال گذشته تصمیم گرفت که افغانستان باید کی کشور کثرت گرأ ، دموکراتیک ودارای یک قانون اساسی و یک نظام باشد روی همان راه تااکنون رفته ایم ، ازآن راه عدول نه میکنیم در افغانستان زعامت را مردم افغانستان تعیین میکند مسأله اساسی برای ما این است که اقتدار از آن مردم است ، اقتدار مردم افغانستان از یکی می گیرد و به دیگری واگذار می کند به هر کی می خواهد به آنها تسلیم کند از راه انتخابات میباشد .نه استانکزی صاحب میتواند آنرا بگیرد و نه هم کس دیگری ! تکرار میکنم :بربنیاد قانون اساسی در افغانستان قدرت از آن مردم است ، مردم افغانستان با رأی خود برای کسی قدرت را می بخشند . باز ازطریق  رأی خود  قدرت را می گیرند و به دیگران واگذار میکنند دیگر هیچگونه راهی برای تسلیم قدرت وجود ندارد. البته باید خدمت آغا وحید خان  عمر و دیگر اذناب بزرگوارو کاسه های گرم تر از آش به عرض برسانیم که وقتی هیچکسی به شمول شما سروران گرانقدری که از ذخیره گاه حرم سرای ارگ آذوقه می گیرید و تغذیه می شوید انکار کنند که از دست کم از چهل سال بدینسو همه داشت و ناداشت ملت بزرگ و مفتخر بر گذشته تاریخی و باستانی ما  درحلقومی ازمدیریت غیر مشروع ودیپلوماسی بیمار بیگانه ها درافغانستان به باد فنا داده اند چنانچه همیشه گفته ایم و اینک باز هم فریاد بر می آوریم که شاید بدین دلیل است که مردم افغانستان بصورت مصنوعی و بدون پیمودن راه طبیعی پیشرفت وترقی عمومی جامعه از سنت به مدرنیته گام برداشته اند . در حالیکه لازمه یک جامعه پیشرفته و مدرن اولأ داشتن سطح لازم سواد و علم است که در اکثریت لایه های سنتی جامعه باید به مشاهده برسند که بادرد ودریغ بیش از ۷۵ ٪ مردم افغانستان از سواد کافی بویژه در حوزه سیاسی و مدنی برخوردار نیستند . البته باید گفت در چنین وضعیت وحرکت در چنین فضای  تاروتاریک یک جامعه نه میتوان نیازها وخواست های خود را کنترول کرد و از نیازهای مصنوعی وخواست های کاپی شده جلوگیری نمود که سرانجام در مسیر تاریخی حرکت مان با نیاز ها وخواسته های مصنوعی رنگ آمیزیی شده ای شبه مدرنیته مواجه خواهیم شد که وضعیت امروزیی ما با گذشت چهار دهه تاریخ خونین گذشته بویژه دو دهه ای که مسیر حرکت مانرا از سنت بسوی مدرنیته آغازیده ایم و بدون شک که ما مصاب به یک زندگی روزمرگی شده ایم و بدون شک  یکی از آثار ورسوبات  این گونه  زندگی مصنوعی بودن آن است که سرانجام دربرابر ارزش های دوره سنت که بر پایه های احترام وکرامت به انسان که محصول دوره سنت وبر خاسته از اصل تحکیم مناسبات خانواده میباشند  به نوعی واکنش نفرت انگیزی مبدل می گردد ونسبت به  هر آنچه که از گذشته و تاریخ گذشته مان داریم بدون حلاجی و تشخیص خوب از بد به چشم نفرت و کینه نگریسته میشود و سرانجام به یک نسل پوچ و پوکی مبدل می شویم که بصورت مزمن و تیوریزه شده با گذشته هرچند افتخار آور خود قطع رابطه میکنیم . البته باید گفت که دانشمندان علم جامعه شناسی این دوره را بنام دوره انتقال مسمی ساخته اند یعنی بیگانه شدن روزافزون با خود و بیگانه شدن با همه خصوصیات خویش مانند ادبیات ، مفاخر و ارزشها که در دوره انتقــــال یا هـمیــن ( دودهه گذشته تاریخ ما ) به مرحله ای گام برمیداریم و به نسلی میرسیم که اصلأ نه می فهمند که چگونه زندگی کرده و درحال حاضرمعیارهای زندگی آنها کدام اند ؟ اکنون که جسد متلاشی شده و خونین سرنوشت کشوروملت ما به بیرون افتاده است دربرابراین جسد متلاشی شده ای سرنوشت ملت ما  زمین وآسمان را بی آنکه بدانیم چی کسی چی را گفته اند ؟ وبرای چه هدفی این مؤعظه هاراسرمیدهندبرای رفع غریزه اعتیاد برمصرف وزندگی روزمره ودم غنیمت با کسب مواجب ناچیزی  شعارهای سر میدهیم که به ظاهر رنگین اما ننگین درحیات ملی ما محسوب می شوند ، دور نه میرویم همین خطبه ای که دیروزضابط شیرمد خان عباس ستانکزی دریکی ازهوتل های مجلل مسکو ایراد کرد بدون آنکه بدانیم چه گفته اند و چرا گفته اند ازهرسو صدا بلند کردند و شعارهای مسخره زنده باد و مرده باد را سرمیدهند . واقیعت این است که ما ازهمان روزی که عده ای از سیاسیون سنتی در جامعه افغانستان  غریزه های انتقام هرچند به دلائیل  اختلافات شخصی و خانوادگی با برخی از زمامداران و صاحبان قدرت  را در جامه منافع مردم پیچاندند  و برای ارضای این گونه غریزه های قدرت و شهرت گروهی از تفنگداران تا دندان  مسلح ومعلوم الحال وابسته با بیگانه گان را که به جز تفنگ وخشونت بر زبان دیگری بلدیت نداشتند و به کمک این شمشیر زنان بدون آنکه برای حل مسائیل ملی نسخه ای و نقشه راهی را داشته باشند زندگی مسالمت آمیز مردم را برهم زدند و به فکر دفاع از باطل شدند.ازهمان روزو لحظه ای راه حضور نیروهای بیگانه ها درسرزمین افغانستان فراهم گردید . شکی نیست که آقای ضابط  شیرمحمد عباس استانکزی یکی ازهمان مهره های است که از روزهای اول  چهار دهه جنگ در افغانستان بصورت ناخواسته در خدمت بیگانه ها بویژه سازمان اطلاعات آرتش پاکستان ISI تشریف داشت اما سوال اینجاست که چطور وچگونه این جوان با استعداد افغان که در اوج حمله ارتش سرخ بر افغانستان پس ازتحصیلات درهند به همراهی چند تن از جوانان رشید افغان به صفوف جهاد افغانستان  پیوسته بود  در طول مدت چهار دهه  تاریخ خونین کشور به عنوان یک مهره ثابت استخبارات  کشور پاکستان ISI حضور داشته است ؟ در حالیکه برخی از یاران دوره تحصیل اش مانند عبدالستار مراد ، موسی خان اکبر زاده ، محراب الدین ، محمد یعقوب زلالی وسائر همسفران اش  با نخستین جرقه های از نور آزادی در افغانستان بار وبستر خویش را بربستند و به کشور آبائی خویش افغانستان بازگشت نمودند حتی برخی از یاران دبستانی شیر محمد خان استانکزی به در حکومت های افغانستان به مقامات بلندی نیز رسیدند .

می بینیدعزیزان که مردی باهمه سابقه نظامی واستخباراتی به نرخ روزحرف میزنند وبرای چنین خطبه ها جامه مناسب امافریبنده ای برتن می کند ! مگر باید دید و شنید که این حضرت ضابط شیر مد خان ملقب به استانکزی که از قبائل شریف مردم افغانستان است چه فرموده است و آیا مردم افغانستان خواهند  توانیست با تن دادن به این طرحی که از زبان آغا شیر مد خان بیان گردیده به عنوان یک فرصت بهره ببرند ؟ اقای تورن  شیرمحمد عباس ستانکزی در یک خطبه ء مفصلی گفت : « بخاطر صلح باید غنی این بهتر خواهد بود که استعفی بدهد وقدرت را به نمائنده های واقعی افغانستان ایلا بدهد برای ازینکه فعلأ مذاکرات جریان دارد و در جریان مذاکرات یک حکومت جدید اسلامی توافق خواهد شد که در بدیل حکومت اشرف غنی قرار خواهد گرفت . باز اگر اشرف غنی از جنگ دست بردارد و بگوئید که مه استعفأ می دهم و حکومت جدیدی را بخاطر صلح قربانی بدهد ما حاضر هستیم که حکومت جدید را به همین خاطر مذاکره میکنیم …..این که در امریکا اشخاص مختلف به اشکال مختلف ستیت مینت یا بیاناتی می دهند این موضوع شخصی آنها است ما با تیم مذاکراتی امریکا که در رأس آن شاغلی خلیلزاد هستند آنها چنین مشکلی را با ما ندارند و ما نیز که بصورت روزمره یک کانالی داریم یک چینلی داریم که اشخاص نظامی ما با نظامی های آنها می نشینند وهمه مسائل در داخل افغانستان که میگذرند وعملی کردن این توافقنامه آنها روزمره باهم مباحثات دارند وتطبیق کرده روان هستند. …» وقتی به این خطبه مقدسه واظهارات صد در صد استخباراتی ضابط شیر مد خان نگاه عمیقی انداختیم گفتیم این سخنان نه از جنس  فیر های بی خریطه ای اند که از سوی سخنگویان دوطرف اظهار می شود بلکه راه حل هرچند استخباراتی  است که انسان جامعه افغانستان میتواند  به عنوان نقشه راه نخستین خطوط هرچند تاریک بسوی آئنده را درآن بنگرند وبا عقلانیت  توام با ایمان و تعهد آن را با احتیاط تمام تعبیر وتفسیرنمایند .اکنون تمامی فعالان سیاسی و مدنی افغانستان اند که می بایست خطوط گوناگون موجود در بطن اراده جامعه جهانی نزدیکترین خط وصل به سرنوشت خود را بر تابلوی وجدان عمومی رسم کنند . و در رویاروی ملت بزرگ افغانستان قرار دهند وقتی سرنوشت مبهم و در وجدان عمومی مشخص نباشد که چه چیز ارزشمند است و چه چیزی نیست و کسانی هم که با فوتو کاپی نقشه راه دیگران برای تغییر مقدرات و سرنوشت تاریخی مردم افغانستان خط ونشان می کشند وعلیه این و آن شخصیت واحیانأ مقام مسؤل زبان بازمیکند حساب آنها از صف مصلحان میهن کاملأ جدا است .از معائب عدیده ء برخی از مقامات مافیائی در افغانستان  یکیش این است که به عرائض عوام الناس التفات ندارند و آنرا اصلأ به سمع و نظر مبارک شان نه می رسانند یا هم اگر برسانند آنرا چنان از صافی خود سانسوری میگذراند که خبرش محذوف و مبدایش معیوب می گردد ، هرچند ما قصد داشتیم تا نظریات مبارکه وواکنش مصدقه ای هریکی از مریدان خانقاه بی بی رولا جان غنی در مورد پس لرزه های بیست سال حکومت غیر مسؤل وواجب الا حترامی که به جز عدالت و وطن دوستی به ظاهر از تمامی القاب مروج برخورداراست بشنویم و به عرض عوام الناس نیز برسانیم که این کار وبا چنین شیوه میتوانیستم حداقل دل مان را خنک سازیم اما با دریغ که ناگهان سروکله ای امرالله خان صالح پیدا شد ،امرالله خان که تازه امورداروغه گی شهر را دردستان مبارک خویش گرفته و برای خود یک ارگاه وبارگاهی درست کرده وبه صبح خیزی عادت نموده است برخلاف معمول شش ونیم صبح در یک برگه جداگانه زیرتیتر”مسیرابلیس” به شکل وشمائیل ویژه داروغه گی درصفحه فیس بک اش منتشرساخت.هرچند ما درنخستین نگاه مان که براین برگه مبارکه افتاد یقین حاصل نمودیم که به گمان غالب داروغه امرالله خان صالح راه انتقال و قاچاق چیزی به جز از یک پروژه تفرقه  و تضعیف افغانستان نه میداند خوشبختانه تفحص به موقع ما ثابت ساخت که حدس ما درست بود و ضابط امرالله خان صالح بدون آنکه طرح مزبور را مرور فرمایند آنرا بدون خواندن باطل اعلام نموده بودند فلذاست که تیر امرالله خان صالح به سنگ خورد و منتهای مراتب از بابت محکم کاری و برای بستن دهان کسانی که عادت دارند با ضرب المثل « قسم را باورکنیم یا دُم خروس را»احترامانه به عرض می رسانیم وایضأ بخش مربوط به« دُم خروس را» ما تکذیب می کنیم و «دُم خروس را »برای وقتی میگذاریم که تا عوارض  و آثاراین نوع بیماری بر سرتاسر میهن ظاهر گردند .

اما به فشرده ای از این طرح که ما عجالتأ آنرا با حفظ تمامی حقوق اختراع جناب امرالله خان بنام ” مسیر ابلیس ” می نامیم اشاره می کنیم زیرا وی در بخشی از آن با ارائه چند مثالی از تاریخ کشور پاکستان چنین یاد فرموده اند : من از کسانیکه این طرح را سرسری مطالعه کرده اند میخواهم یک بار دیگر آنرا عمیق بخوانند. ذهن آدم های  عادی جامعه نیز میتواند نیت بد و نفاق افگنانه را در آن ببیند که من به بخش هایی آز آن درینجا  اشاره میکنم. به اساس این طرح پشتون ها – بدون آنکه از آنها اسم برده شده باشد  باید وادار ساخته شوند و در تنگناه قرار بگیرند تا از دید ساختاری طالب را به عنوان یگانه ساختار سیاسی  و آدرس سیاسی خویش قبول کنند. یعنی رفتن به دهه نود میلادی همان  چیزی که اردوی پاکستان در آن  زمان طرح ریزی کرده بود.  به عباره ای دیگر مبدل ساختن  ساحات جنوب و شرق افغانستان به زون نفوذی – حیاط خلوت ویا به اصطلاح وطنی  پس خانه حاکمیت راولپندی. درین طرح  پنجاه درصد به اصطلاح قدرت به شمال میرسد که در طرح به آن طرف دیگر خطاب شده است. … اما تعریف واضح از طرف دیگر وجود ندارد. در عین حال  میکانیزم تقسیم پنجاه درصد  برای شمال چنان مبهم و پیچیده است که در واقع شمال را به زون منازعه و کشمکش قومی مبدل می سازد. به عباره دیگر در شمال باید هرکس برعلیه هرکس بجنگد تا یک گروه غالب گردد و یا اگر غالب نمیگردد دست نیاز به دامن طالبان دراز کند و شمال تبدیل گردد به حاکمیت نیابتی طالبان.  برخلاف آنچه گفته اند و شما نیز خواندید و احتمالأ شنیدید که این امرالله خان صالح داروغه شهر کابل چگونه مباحث سیاسی و حقوقی را قاطی با مسائل استخباراتی می کند تا توجه عوام الناس را از مفاهیم اصلی مربوط به سرنوشت جامعه ومردم انحراف دهد ما به عنوان کسانی که برای آزادی و مردم سالاری در سرزمین آبائی ما افغانستان با نوک قلم مبارزه میکنیم خطاب به امرالله خان صالح  و دیگر مریدان خانقاه می گوئیم که برادر امرالله خان داروغه ای محترم شهرکابل  ودیگر اذناب و مریدان خانقاه ارگ !  ناسلامتی از پشت کوه که نیامده اید ، شما اهل تحقیق باید باشید وقتی هرکسی از مخالفان حتی معاندان یک عرائیضی می فرمایند نباید شما مدعیان دموکراسی ، آزادی و عدالت مات و منگ بنگرید بلکه باید با استدلات محکمه پسند وعالمانه و با روحیه مشفقانه نسبت به همه شهروندان کشور  به دور از شعار های  مفتکی زنده باد و مرده باد قناعت همه را حاصل کنید .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا