گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » در جـــمعه بازار ضــــمیرکابـــلوف!
در جـــمعه بازار ضــــمیرکابـــلوف!

در جـــمعه بازار ضــــمیرکابـــلوف!

پیش ازاین به کراٌت وبه شیوه ها و انحأ مختلف عرض کرده وبه تأکید بیان داشته ایم موافقتنامه ای که بتاریخ ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰ درحضورده ها نمائنده سیاسی جامعه جهانی بنام موافقتنامه صلح طالبان با ایالات متحده امریکا به امضأ رسیده است درواقیعت معاهده ای بوده  که میان کشورهای همجوارافغانستان وایالات متحده امریکا با استناد بردید گاه مشترک و واحد مادی و شبه مذهبی به تاریخ، زندگی  و انسان به تصویب رسیده است .  اکنون و پس ازآنکه گفتگوهای به ظاهر بین الافغانی صلح دردوحه به دلائیل واضح اما پنهانی به بن بست رسیده اند ضمیر کابلوف نمائنده و دیپلومات ازبک تبار روسیه آن حقیقت دردناک گفتگوهای بین الافغانی دریک گفتگوی نسبتأ طولانی با زهره ایشمو خامتوفا ازژورنالیست های آژانس خبریی سپوتنیک  SPUTNIK پرده ازاین حقیقت برداشت و گفت : موضوع ازین قرار بود …در توافقنامه ای که ما کاملأ از آن استقبال کرده بودیم در آن گفته شده بود که پس از آغاز مذاکرات در دهم مارچ سال گذشته شورای امنیت پروسه اخراج چهره های از لست تحریماتی را آغاز میکند ما به اتکأ به تصمیم های شورای امنیت گفتیم که از آن حمایت خواهیم کرد اما پس از آنکه مذاکرات بین الافغانی آغاز شود اما این همه سروصداهای که از چندین ماه در دوحه جریان دارد نه میتوان آنرا مذاکرات بین الافغانی دانیست طرفین فقط تلاش دارند تا مذاکرات بین الافغانی راآغازکنند .وقتی مجریی برنامه از ضمیر کابلوف می پرسد که پس به باور شما آنچه که در دوحه جریان دارند مذاکرات بین الافغانی نیست ؟ آقای  کابلوف در پاسخ می گویند : البته که نه ! این فقط تلاشها برای آغاز مذاکرات بین الافغانی است وقتی مجری از آقای ضمیر کابلوف می پرسند که چنانچه معلوم است اکنون مذاکرات در دوحه به بن بست کشیده شده است …….شما پلان ندارید که گفتگوی بین الافغانی را درمسکو یا فورمت نشست مسکو به شرکت کشورهای دیگرذیعلاقه این پروسه را برگزارکنید ؟

شما درست می فرمائید واقعأ دردوحه مذاکرات متوقف شده است ….طالبان چنانچه در مسکو توضیح دادند چشم اندازی با فرستاده شدن هیأتی توسط اشرف غنی نه می بینند ؛زیرا بر این باوراند که هیأت به دستور رهبر خود فقط مشغول خرابکاری در مذاکرات است . چنین مذاکرات بی معنا است آنها بدین باور اند تا زمانی که هیأت کابل رویکرد های خود را تغییر نه دهند آنها نیازی به اتلاف وقت دراین مورد ندارند ……ما به این باوریم که باید تمامی اقدامات لازم  برای  براه انداختن مذاکرات هدفمند انجام شوند در این صورت در گام نخست به آدرس حکومت کابل می گوئیم ما اماده استفاده از میکانیزم ها و فورمت های دیگر من جمله فورمت مسکو هستیم این فورمت به دلیل اینکه پروسه مذاکرات امریکا وطالبان را راه انداخته با ارزش است این یک عمل بود و نیاز به اثبات رساندن ندارد .لذا ما درمورد چنین نشست فکر میکنیم درحالیکه خطوط کلی شروع به شکل گرفتن میکنند ما باید با شرکای دیگر نیز رایزنی کنیم .شاید ما حاضر به چنین اقدام شویم اما برای این ما میکانیزمی دیگری نیز داریم که در طول دوسال گذشته ایجاد شده است البته به ابتکار امریکائی ها که ما از آن حمایت کردیم تشکیل یک گروه نه چندان بزرگ وتأثیر گزار بر پروسه های افغانی که علاوه بر روسیه ، امریکا وچین ، پاکستان وایران نیز شامل خواهند بود .ما فورمت سه گزارش یافته را ایجادکردیم چنانچه سه ابرقدرت روسیه ، چین و امریکا توافق کردندکه تحت هرشرائطی باید این گروه نقش اصلی را بازی کند ….. برای من از جانب رهبری وظیفه سپرده شده است راه های که در چوکات گروه سه گسترش یافته (روسیه ، چین ، امریکا) آغاز مذاکرات بین الافغانی را تسهیل میکند پیداکنند .با خلیلزاد نمائنده ویژه امریکا در مورد چنین نشست توافق کردیم ممکن است این نشست در مسکو برگزار شود وقتی از ضمیر کابلوف زمان برگزاری اش پرسیده شد ، کابلوف گفت : هفته آئنده من به اسلام آباد پرواز میکنم برای رائزنی با شرکای پاکستانی !ازطریق سفارت در پکن با شرکای چینی نیز ارتباط داریم …..اگر شرکای پاکستانی بپذیرند ممکن است ما در ختم همین ماه در مسکو جمع شویم . این بار ما شرکای ایرانی را دعوت کردیم آنها روی این موضوع فکر میکنند من امیدوارم که آنها جواب مثبت بدهند . وقتی این گروه دولتهای تأثیر گزار جمع شوند ما میتوانیم روی میکانیزم جمعی به توافق برسیم .تا هرچه زود تربتوانیم دوطرف افغانی را تحت تأثیر قرار دهیم تا آنها دورمیز مذاکره بنشینند ومذاکرات را آغاز کنند و حداقل درجریان پروسه مذاکرات آتش بس اعلام کنند ..ضمیر کابلوف در پاسخ به سوال مجری برنامه که پرسید آیا این نشست بدون مشارکت طالبان و نمائنده گان حکومت کابل برنامه ریزی شده است ؟ گفت :بطور سنتی هردوطرف به چنین نشستی دعوت نه میشوند هرچند دولت کابل ناراض است و ادعا میکنند که آنها یک کشور هستند و یک دولت رسمأ شناخته شده است اما با اؤامش و روش کاری به آنها پاسخ خواهیم داد که در این صورت آنها یکی از طرف های درگیری هستند اگر آنها خیلی اصرار داشته باشند ما میتوانیم این احتمال را در نظر بگیریم اما در این صورت هم آنها و هم طالبان را باید دعوت کنیم .اگر این کار را نکنیم ما به عنوان ثالث یکی از طرف های در گیر را از دست خواهیم داد . ضمیر کابلوف در مورد این پرسش ژورنالیست سپوتنیک که در مؤقیعت ودرک آنها به نوعی تضاد وجود دارد آیا فکر نه میکنید که این امر ممکن است در آئنده بویژه در گفتگو ها به مشکلاتی منجر شود ؟ گفت : دیپلوماسی پر از تناقض است اگر به دلیل کلیشه های ایدئو لوژیک و تناقضات متوقف شویم هرگز به نتیجه نخواهیم رسید .شما باید انعطاف پذیر باشید . امریکائی نیز در امضای موافقتنامه با طالبان انعطاف نشان دادند اما آنها بردرج  یک جمله اصرار داشتند که دولت ایالات متحده امریکا امارت اسلامی را برسمیت نه میشناسد .این یک بازی با اصطلاحات وفورمول بندی است ما میدانیم که چگونه بازی کنیم آنها را انجام خواهیم داد نکته اصلی پایان خونریزی در افغانستان است ما به طالبان مستقیم گفتیم که تکرار کلمه امارت اسلامی را دوست نداریم زیرا این امر در گفتگو ها مزاحمت میکند .چنانچه میدانید طالبان و هرگروه سیاسی و نظامی در جهان بویژه افغانستان معاصر پنهان داشتن تصامیمی است که به روانشناسی سیاسی یک جامعه و یک حزب و نهضتی ارتباط دارد شاید روی همین دلیل و همین انگیزه است که برخی از مواد مندرج در موافقتنامه صلح طالبان با امریکا تاهنوز نیز محرم باقیمانده اند چنانچه آقای ضمیر کابلوف در پاسخ این پرسشی که طالبان در مورد سخنان تان مبنی بر اینکه شما به ایشان تذکرمیدهید تکرار کلمه امارت اسلامی را دوست نداریم چه جواب می دهند گفت:
اگر صادقانه بگوئیم هرچند این گفتگو های داخلی مااست ، آنها میگویند که مبارزان آنها سالها خون ریخته اند جان خود را برای امارت اسلامی داده اند ، آیا آنها باید بلافاصله آنرا رها کنند ؟ جنگجویان شان آنها را نخواهند بخشید ،دراین منطق وجود دارد بلی طالبان حتی با وجود آتش بس نه تنها برای ایجاد فشار بر دولت کابل بلکه برای نشان دادن انعطاف پذیری و سازنده گی از ادامه جنگ کار می گیرند ….یک چیز مهم دیگری نیز که در جامعه سنتی افغانستان وجود دارد این است که افغانها ی که بنام طالبان می جنگند برپایه قوانین  جهاد جنگ میکنند اگر جهاد اعلام شود جنگ وجود دارد همه مؤمنان برای درک خود باید برای ایمان شان جنگ کنند اگرنا گاهان صلح یا آتش بس اعلام شود همه موازین جهاد مستلزم  انحلال شبه نظامیان در منازل شان است !طالبان نه میتوانند این کار را انجام دهند اگر ارتش و پولیس کابل باقی بمانند چگونه طالبان منحل میشوندضمیر کابلوف در پاسخ به این پرسش مجری برنامه خبرگزاریی سپوتنیک که گفت : چند روز قبل در یک کنفرانس مطبوعاتی در مورد افغانستان واسیلی کراتسوف یک کارشناس امور افغانستان و منطقه گفت که هرگونه مذاکره صلح به آتش بس آغاز میگردند که این امر در افغانستان برعکس است از نظر شما چه وقت و درچه مرحله ای باید آتش بس اعلام کرد ؟ شاید پیش ازآغازگفتگوهای بین الافغانی باید آتش بس اعلام می شد یا اینکه به این سادگی درافغانستان قابل اجرأ نیست ؟چنین جواب داد :
واسیلی بروسویچ کراتسوف درست گفته است به معنای کلاسیک مذاکرات با آتش بس آغازمیشود .تا زمانیکه مذاکرات ادامه می یابند آتش بس رعایت میشود این یک طرح کلاسیک است اما اینجا کار نه میکند بنأ ما اصرار داریم که آنها هرچه زودتر پشت میز مذاکره بنشینند و بر دستور کار توافق کنند ، گفتگورا آغاز کنند و پس از آن بلادرنگ گفتگو را آغاز کنند و پس از آن آتش بس برقرار شود . ما واقعبینانه این موضوع را دنبال میکنیم گزینه دیگری غیر از آنکه قبلأ ذکر کردم کار نخواهد کرد زیرا به محض پایان جنگ از سوی طالبان دولت کابل برای این امر برای تجدید قوأ وتقویت آن کار خواهند گرفت . دولت کابل پیش از این اشتباهات زیادی مرتکب شده است با کشیدن زمان شروع مذاکرات و انتظار تغییر در دولت در واشنگتن که دولت دیگر رفتار متفاوتی داشته باشد آنها البته منظر ماندند . البته نکات مورد تجدید نظر در توافق نامه وجود دارد به هرصورت ایالات متحده ترک خواهد کرد افراد نزدیک به دولت میگویند که میتوانند شش ماه در آنجا بمانند …این تأخیر در مذاکرات واقعی منجر به این واقیعت شد که طالبان با استفاده از عدم تمائل کابل برای انجام گفتگوهای اساسی نفوذ خود بر قلمرو افغانستان را گسترش داده وهمین اکنون قسمت زیادی از افغانستان را کنترول میکنند . کجای این بُرد است ؟ دولت کابل مدتی در حال بازی خواهد بود و به این واقیت نیز پی خواهند بر که طالبان مواضع خو درا در مذاکرات تقویت کرده و طبعیتأ فشار وارد خواهند کرد اگر دولت جدید امریکا تصمیم به عقب نشینی نیروها بگیرد این امر توافق با طالبان را نقض میکند که به نفع هیچ یکی از طرف ها نیست آنها مستحکمترین استدلال راکه دریکی ازطرف  مذاکراتی که ازموافقتنامه پیروی نه میکنند مفاد توافق با طالبان را ارائیه میدهند .طالبان پیش از این اعلام کرده اند که خواهند جنگید در باره این پنج بر دو هزارسرنوشت پایتخت که درپایگاه های شان نشسته اند و درهواپیما ها پرواز میکنند و زیاد بیرون نه می آیند صحبت های زیادی وجود دارد وهیچ چیز تغییر نخواهند کرد تنها امریکائی ها صد هزار بودند و آنها اوضاع را به وضعیت کنونی رساندند این عقب نشینی نیروها برای کسانیکه سر نیزه ها را معنای اخلاقی ونمادین دارد آنها دیگر هیچ نقش جدی ندارند طالبان در برابر صد هزار سرباز امریکائی و افزون بر پنجصد هزار سرباز دیگر مقاؤمت کردند این از نظر نظامی مشکل ندارد ، طالبان تقریبأ بی عیب و نقض بر این توافق پایبند هستند از زمان امضای توافق نامه حتی یک سرباز امریکائی نیز کشته نه شده است که در باره امریکائی ها میتوان گفت که آنها به بهانه های گوناگون بر طالبان حمله کردند بیشتر اینگونه حملات هوائی زمانی انجام می شد که طالبان در برابرداعش می جنگیدند .حملات هوائی بصورت عجیبی مواضع داعش را مورد هدف قرار نداد بلکه مواضع طالبان را مورد اصابت قرار داد بنابراین این همه حقائقی اند که باید بروی آن تفکرنمود .

وقتی خانم  ژورنالیست خبرگزاریی سپوتنیک از وی می پرسد که شما در باره پایبندیی طالبان بر توافقنامه سخن گفتید اما باساس معلومات وزارت خزانه داری امریکا وبه استناد گروه تحلیل و نظارت بر تعزیرات شورای امنیت ملل متحد طالبان با القاعده در ارتباط هستند هرچند که این گروه این ادعا ها را رد میکنند حالأ کی حقیقت را می گویند و کی آن را وارونه جلوه میدهند . آقای ضمیر کابلوف نمائنده خاص رئیس جمهور روسیه برای افغانستان چنین پاسخ داد : پرونده القاعده بسیار شباهت با پرونده خروج نظامیان امریکائی دارد طبق احصایه ما که امریکائی ها نیز بدان معترف اند پنجصد عضو القاعده در افغانستان حضور دارند این شمار جنگجویان هیچ نقشی ندارند حتی من نه می خواهم به این سوال بپردازم که ایا ارتباط وجود دارد یاخیر ؟ این سوال را من مستقیمأ از خلیلزاد پرسیدم با وجود تهدید جدی دیگر به القاعده وداعش اشاره کردم برای من به آشکار توضیح داد که امریکائی ها با شعار مبازره با القاعده پس از رویداد یازدهم سپتامبر وارد افغانستان شد و دستور از پایان از نگاه سیاسی غیر ممکن است آنچه آنها میخواهند ، همچنان امریکائی ها باید بیشتر از گروه تروریستی داعش هراس داشته باشند .. آیا ارتباط میان آنها و طالبان است و این چگونه تأثیر میگذارد ؟از نظر روانشناسی یک امر نا خوشایند است که طالبان نه میتوانند این را بلا فاصله رد کنند . آنها با هم یکجا جنگیده اند اما طالبان جهاد جهانی را پس از فرجام همکاری با القاعده را کنار گذشته اند خود را به عنوان یک گروه ملی با دستور العمل خاصی معرفی میکنند خداحافظی طالبان با همکاران سابق شان هم از لحاظ روانی و هم از نگاه مذهبی یک کار دشوار است اگر احساس میکردیم که القاعده برای منطقه یک تهدید جدی است علیه آنها فعال خواهیم بود این دیدگاه همکاران امریکائی است و ما دوست نداریم در این بازی اشتراک کنیم . وقتی خانم ژورنالیست ازضمیر کابلوف پرسید که چرا ارتباط طالبان با القاعده اکنون مطرح میشود ، ضمیر کابلوف چنین جواب داد : البته دولت جدید امریکا و برخی حلقه های نظامی که درجستجوی بهانه برای ماندن درافغانستان اند این مطلب رامطرح میکنند .

ضمیر کابلوف در پاسخ این سوال که ساختار طالبان چگونه است آیا طالبان دارای ساختار واحدی هستند یا متفاوت ؟ گفت : طالبان تمام آنان یک سازمان واحد با ساختار عمودی اند در بالای این گروه شورای عالی طالبان قرار دارد جائیکه بزرگترین رهبران و فرماندهان حضوردارند . ازجمله ملا برادر ودیگران !البته درکنار آنها بال های وابسته به آنها مانند شبکه حقانی برهبریی  فرزندان  جلال الدین حقانی که دنبال کننده عملیاتهای خود مختاردرچهارچوب طالبان میباشد از نظرسیاسی آنها مسؤلیت شرق افغانستان را برعهده دارند مراکز کنترول آنان درمرزهای افغانستان با پاکستان واقع شده آنان نیمه مستقل به نظر میرسد اما در حقیقت چنین نیست پسر حقانی وارد شورای عالی میشود با هم آهنگی دیگر رهبران اقداماتی را انجام میدهند از آنجا که توانائی کنترول تمامی این گروه بسیار پیچیده است آنان در عملیات صلاحیت تمام را در اختیار فرماندهان جنگ قرار میدهند روی همین دلیل معلوم میشود که همه چیز هم آهنگ نیست حدود یک سوم جنگجویان و فرماندهان جنگی را نسل جوان تشکیل میدهند که جنگ نکرده اند ونه به خاطرمنافع پولی میجنگند آنها براین باورند که بخاطراسلام ، استقلال افغانستان ، آزادی از دست اشغالگران خارجی می جنگند این ایدئو لوژیی جهاد جهانی طالبان است .دوسوم دیگر که شامل فرماندهان میدانی است بدین باورند که باید دنبال سازش بود این میتواند بیان کند که آنان خط مشترکی ندارند و سازمان منسجم نیستند من فکر میکنم این یک دیدگاه اشتباه است علی الرغم اینکه بحث ها و اختلافات داخلی آنان به عنوان یک سازمان عمل میکنند .بخصوص زمانیکه صحبت در مورد امور نظامی است .وقتی مجری خبرگزاری سپوتنیک روسیه مسأله اساسی و مهمی را ازآقای ضمیرکابلوف پیرامون قضیه افغانستان چنین بیان داشت که پس ازسفرطالبان به مسکو آگاهان بیان کردند که بخشی از رهبریی طالبان که در مذاکرات حضور دارند در جمع کسانی که عقائد افراطی را بیان میکنند نیستند ،آیا این درست است ؟ بعضی از کارشناسنان از نظر خارجی این را به عنوان یک واقیعت می پذیرند افرادی که مسؤل مذاکرات اند باید درمورد توافق سیاسی صحبت کنند این امر آنانرا در وظائیف شان از فرماندهان میدانی تمایز می کنند که وظیفه آنان جنگیدن است نه مذاکره !روی همین دلیل مردم در تناقض قرار دارند .

خانم ژورنالیست می پرسند که از دید شما زمانی که طالبان وارد قدرت شوند شگاف میان آنان بوجود نخواهند آمد ؟ آقای ضمیر کابلوف چنین پاسخ میدهند : آنان نیاز رفتن به جائی را ندارند آنان در خاک خود اند اگر صحبت در مورد بیست طالب که در دوحه است این نکته بیرونی آنان برای مذاکره است اگر صحبت چنین باشد که آنها تمامی قدرت در دست میگیرند این یک سناریوی بدی است که خدا نکند تحقق پیداکند ما به سناریوی ترجیح میدهیم که تمامی طرف ها روی ایجاد یک دولت ائتلافی موافقت کنند . که درآن طالبان دارای جایگاه لازم متناسب به وزن خود درجامعه و مردم افغانستان بدست آورندقتی خانم ژورنالیست می پرسند که چند در صد ؟ آقای کابلوف پاسخ داد که این یک کلیشه چانه زنی است این بحث را به خود افغانها واگذار کنیم ممکن من در این مورد ایده های داشته باشم اما این موضوع متعلق به افغانها ست .

این همان چانه زنی خواهند بود که آنرا می گوئیم جمعه بازاردرکابل ! بیائید ویتنام را قبل از خروج امریکائی ها به یاد بیاوریم هوشی مین توافق نامه پاریس را امضأ کرد و تمام ارتش ویتنام از شمال تا جنوب جنگ را متوقف کردند درطالبان به خاطرعقائد تک تک فرماندهان میدانی میتواند که این طور صورت نگیرد برای مدتی باوجود مذاکرات صلح ممکن برخی از طالبان به جنگ ادامه دهند اما با این واقیعت که بخش عمده ای از طالبان با مذاکرات صلح موافقت میکنند .این وظیفه مستقیم آنهاست که بقیه را آرام کنند آنها خود با جنگجویان شان این را حل میکنند زیرا هیچ صلحی در افغانستان آمدنی نیست که امروز امضأ شود و فردا بیاید  خانم ژورنالیست از ضمیر کابلوف می پرسند که یعنی به باورمسکو بالاخره باید یک دولت انتقالی ائتلافی بیاید ؟ آقای کابلوف می گوید که بلی ! این یک نیازکلاسیک و عنعنوی ختم جنگ ها در جهان است که توانائی کنترول قدرت هردو طرف را داشته باشد تا یکدیگررا مهار کنند اما پیوست به آن باید یک دولت جدید حاکم تشکیل شود که بتواند بسیاری از مشکلات راحل کند

وقتی خانم مجری وژورنالیست ازنقش کشورپاکستان می پرسد ، که نقش پاکستان در پروسه صلح چگونه است ، ضمیر کابلوف می گویند که پاکستان کشوری است که بیشترین تأثیر را در روند های افغانستان دارد البته این هم یک باور اشتباه است که پاکستان هر کاری را که می خواهد میتواند انجام دهد با تمامی نزدیکی های که پاکستان با طالبان دارند و برای آنها زمینه زندگی را مساعد ساخته است درعین حال سخت مواظب حرکات وعملکردهای طالبان است تا از خطوط سرخ عبور نکنند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا