گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » تبریک به نیمروزی ها و تسلیت؟
تبریک به نیمروزی ها و تسلیت؟

تبریک به نیمروزی ها و تسلیت؟

خواننده گان عزیزتصورنه فرمایند که این اشرف خان غنی سابق احمدزی که دردنیای ازمستی وبی هوشی وبَرسم سلاطین عهد قدیم خود راخادم اول ملت وسرقوماندان اعلای قوای مسلح می خواند فقط به قول خودش بی خریطه شلیک میکند وازموقیعت شناسی برای یک معامله خوشش نه می آید.

نه هیچگاه چنین نبوده است و این وصله سابقأ نیز به وی نه می چسپید چه رسد به حالأ که ترنم روحنواز شعارهای “جار اشرف غنی بابا ” یا  “ما اشرف غنی می خواهیم ” کسی دیگری را قبول نداریم ازحنجره های دالریی مریدان  ارگ بلند میشود

غرض عرض ما از بیان مقدمه ء فوق این بود که معروض بداریم این شاه غلام پیرنیز درست مانند کودک که یقه مادر را می گیرد برکرسی” ریأ ” ست جمهوری چسپیده است .وبا چیغ زدنهای ممتدخود که نمادی ازیک جنون اند سعی میکند باهرشیوه وهرترفندی که موجب گردد تاچند روزی رادرحرم سرای ارگ بادلقکانی که به قیمت گرده های ازمردم فقیرافغانستان چندین نوعی ازگوشت های متنوع رابرسفره های رنگین وتقدیس شده تناول فرمایند سپری کند .هیچکسی نه میتواند انکار کند که مردم فقیرولایت نیمروزازچندین دهه بدینسوبرعلاوه بی عدالتی ها ی سیاسی حاکمان جابراسیر ناملائمات اقلیمی وجیوپولتیکی نیز بوده اند که به گواهی تاریخ مردم غیورچغچران ونیمروز گاهی دراوج قحطی مجبوربه فروش کودکان نیز شده اند وهمین امر سبب شده بود که با تحمل سختی های فراوان باشنده گان غیورنیمروز سرانجام حاکمان وقت برای نخستین باردردوره ء  صدارت شهید محمد موسی شفیق آن یار ویاورراستین توده های مردم به صدا ونیاز این مردم گوش فراداد و تهداب بند بزرگ کمال خان راگذاشتند اما اینکه آیادیی استعماروپادوهای داخلی شان تمامی پروژه های عام المنفعه منجمله پروژه بند کمال خان درافغانستان را که برای پیشرفت وبهبود زندگی این سرزمین آغازیده شده بودبا اقدامات خشونت گرایانه خویش سقوط دادند که با دریغ ودرد این فرآیند باید درپنج دهه عقب ماندگی عمومی جامعه افغانستان به حساب آید اما این که همه تلاشهای گذشته گان این سرزمین درجو بهره گیریی زائد الوصف تبلیغاتی و”سیأ ” سی که حین افتتاح پرهیاهوی  بند کمال خان که در دوره حکومت اشرف غنی طی یک مراسم شانداری صورت گرفت چنین تصوری بوجود آورد که گویا شخصی بنام محمد اشرف غنی ازسرمایه داران بزرگ افغانستان با سرمایه شخصی اش با درک رنج و عذاب تاریخی مردم ولایت نیمروز سد ی بنام کمال خان را اعمارو اکنون افتتاح  نموده است !!

حادثه یازدهم سپتمبر با دیگرگونی ها و عظمت های فروانی که جهان را بصورت کامل دیگر گون ساخت متأسفانه بدون هرگونه سیاسی کاری و فرصت طلبی باید گفت که  نزاع مرسوم بر سرقدرت در جامعه متشتت افغانستان را میتوان عوارض طبیعی نظام مافیائی شبه بازارآزاد بروزن آزار تلقی کرد . این عیب بزرگی است که نه تنها در جوامع  سنتی عقب مانده مانند افغانستان اشکار گردیده است بلکه در جهان پیشرفته صنعتی غرب نیزدربرابر نیازهای فطری انسان ازپاسخ عاجز مانده است جان مطلب این است که حضرت  محمد اشرف غنی به گواهی حضورمقتدرانه اش رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان و علاوه بر لقب افتخاریی دومین متفکر جهان در مقام سرقوماندان اعلی قوای مسلح سه گانه افغانستان  درآن محفل حضور یافته بود نه به عنوان یکی ازسرمایه داران بخش خصوصی کشور که معمولأ درجوامع پیشرفته صنعتی ازاین گونه حضوربرای اهداف انتخاباتی بهره گرفته میشود . بنابراین طبیعی است محمد اشرف غنی ویاهرکس دیگری در مقام ریاست جمهوری با این ادعاهایش مکلف به عدالت ودوری جستن  ازدروغ  ولاف زنی ها و یا به قول خودش ازشلیکهای بی خریطه  و وفا بر عهد است که نه تنها ازوظائف اولیه  اشرف غنی درمقام ریاست جمهوری محسوب میشود بلکه وظیفه اخلاقی و انسانی هر شهروند افغانستان است جالب آنجااست که علی الرغم تأکید وپا فشاریی اشرف غنی بحیث خادم اول مملکت دردوکیلومتریی قصرحکومت اش خون بی گناهان بیشماری همچون فرخنده وفرخنده ها  برزمین میریزند.وحضرت اشرف خان غنی توسط هلیکوپترازقصربیرون می شود ویاهم در صورت لزوم فرمان انتقال و جمع آوریی همه ارزشهای ملی وتاریخی کشور به شمول صندوق های که درآن ذخائری ازطلا یافغانستان بانک جابجا میگردد به حرم سرای ارگ صادرمیکند وبا مختصرتعلل بدست جوانا نی ازفرنگ آمده که درحرم سرای ارگ جابجا وارتزاق میشوند نقل مکان صورت میگیرد .فریدریک هگل یکی از فلاسفه معروف آلمان و از مخترعان ایدئالیسم آلمانی در جائی میگوید که همه رویداد ها و شخصیت ها ی بزرگ جهان به اصطلاح دو باربه صحنه می آید یک مرتبه بصورت ترا تیژیک  و مرتبه دیگری بصورت کمیک ؛ اما وی فرموش کرده است که بجای شخصیت های بزرگ جهان این فورمول را به مثابه معیار  همه گانی مطرح  میساخت و میگفت همه شخصیت ها ی بزرگ و کوچک ، حقیر و فقیر دوبار به صحنه می آیند وآقای محمد اشرف غنی نیز که بیش ازهرکس دیگری به عنوان یک آدم تحصیل یافته ازقلمروحقوقی وحقیقی مقام رئیس جمهورمنتخب بویژه جایگاه سرقوماندان اعلی  نیروهای مسلح آگاهی دارد ودرفقدان مشروعیت حقوقی مقام ریاست جمهوری افغانستان که شخص رئیس جمهورازتحقق امنیت حتی دردوکیلومتریی ارگ کاخ “ریأ”ست جمهوری عاجزاست با شعارهای مفتکی  ووعده های سر خرمن خویش دلقک حقیری ساخته است . لابد خواننده گان عزیز میدانندو به یاددارندکه چند ی قبل ودرنخستین سال های حکومت وحدت ملی افغانستان که به اراده مستقیم جان کری John Forbes Kerry وزیرخارجه امریکا پس ازمشاجرات فروان زرگری میان اشرف غنی وعبدالله ایجاد شده بود درپیشوازنوروز فرخنده این دخترمظلوم افغان دریکنیم کیلومتریی ارگ مقر ریاست حکومت وحدت ملی به قربانگاه آورده شد ودرمحضرهزاران انسان بی تفاؤت با تحمل شکنجه های گوناگون درپای اهریمن قربانی ساخت. درکنار صدها و هزاران حوادث خونین خورد وبزرگ دیگری آمر ستارغوربندی مردی ازجنس خود شان که توسط امرالله صالح درتیم حاکم انتخاباتی موسوم به دولت ساز معرفی شده بود توسط  نیروهای “غیرمسؤل” امنیت ملی درخیرخانه کابل با پنج تن دیگر تیرباران گردید که ازاین گزاره هاوؤقوع جنایات و حوادث خونین برشهروندان افغانستان چگونگی میزان اطلاعات و صلاحیت سرقوماندان اعلی نیروهای مسلح بخوبی روشن میگردد .

اکنون راستی چرا چنین است ؟ ونقص کار درکجاست ؟ این همه سوالات وپرسش های اند که جز در روشنائی تحلیل واقعبینانه ودرعین حال روشنگرانه و با درک ازاندیشه حاکم برنظام کنونی درافغانستان ممکن نیست زیرا می بینیم که با گذشت دست کم بیست سالی که ازحاکمیت  نظام کنونی جمهور اسلامی درافغانستان سپری می شودوصدهامیلیارد دالربنام اعمارمجدد افغانستان به مصرف رسیده است ومردم  افغانستان به سان عذابی که برقوم بنی اسرائیل نازل شده بود وچنانچه صدها سال راه میزدند برنقطه ای که حرکت نموده بودند توقف یافته وبه پیش نه میرفتند اکنون حال واحوال مردم غیورافغانستان نیزچنین است لهذاکاملأطبیعی است که درچنین حال واحوال ودرحاکمیت کاریکاتوریی لبرالیزم اقتصادی ودربازارمکاره سیاسی افغانستان آنرا تعویذ شفأ بخش همه درد ها وبیماری ها دانیسته شود .وبه قول بیداد خراسانی شاعرمعاصرزبان وفرهنگ فارسی درمیان این نسل واین عصرکه به ندای خود استعمارواستبداد را مخاطب قرارمی دهند ومی گویند :

 گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است …

اما چه سود حاصل گلهای پر پر است  

شرم از نگاه بلبل بیدل نه میکنید

که از هجر گل نوای فغانش به حنجر است

از آن زمان که آئینه گردان شب شدید

آئینه دل از دور دوران مکدر است

فردای تان چکیده ای امروز زندگیست

امروز تان طلیعه فردای محشر است

این چند بیت یادگار درخشنده مبارزه ملتی است که در قربانگاه تاریخ استاده است و همه انواعی از شکنجه ها و رنج ها را در این محشری از حیات تجربه می کند.آری ملت سرافرازی که روزگاری دفاع از مادر وطن را که  درعمق  وجدان ملی مردمان این سرزمین قرار داشت و بدون هرگونه امتیاز طلبی دفاع از مادر وطن را فریضه دائیم فعال ایمانی بپندارند . بدون شک فعال سازی  و نهادینه سازیی چنین فرآیند دروجدان توده ها  ازوظائف اصلی یک دولت مشروع و منتخب پنداشته میشود . اما دردا ودریغا که در نظام مافیائی  حاکم  کنونی که از بیست سال بدینسو بنام دموکراسی و جمهوریت با ضافه پسوند خاکستری اسلامی!!(جمهوری اسلامی افغانستان !!) برتوده های فقیری ازافغانستان حکمروائی میکند نمادی از چنین بی پروائی ها  در حوزه  مشروعیت سیاسی پنداشته میشود . واین از بزرگترین کمزوری های نهادی بنام دولت منتخب به شمارمی آید وقتی با گذشت چندین ماه کودک ۹ ساله ای وابسته به قوم شریف  ترکمن های افغانستان درچنگال  ظالمانی ازخدا ناخبراما وابسته به مافیای حاکم  در اسارت توام با شکنجه ها ی  ضد انسانی و ضد بشری قرارمی گیرد چگونه باید حاکمان را مشروع و منتخب مردم دانیست ؟

بدون هرگونه تردید باید براین مطلب اعتراف کنیم که ما واکثریتی از اهالی فرهنگ و تباری ازنسل  روشنفکران  بجای توصل به مفرادات فکری و اعتقادی در محاسبات سیاسی  برظواهر و طراوشات مادی زندگی حساب بازمیکنیم که لزومأ چنین تعاملات نیازمند یک  جغرافیای قرنطین شده با خاکستری  از فریب ودروغ  میباشد که دربطن آن جنایات و خشونت از یک ضد ارزش به ارزشهای متعالی مبدل میگردد . و آرام ، آرام بر کرسی ارزشهاواخلاق  تمدنی یک ملت باستانی تکیه می زند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا