فرانسه با وجود داشتن تاریخ سیاه استعماری که روزی حدود هشت در صد این کره خاکی تحت اشغال آن بود و زشت ترین اعمالی را علیه بشریت و مسلمانان مرتکب گردیده و تا همین اکنون با اسلام سخت دشمنی دارد و مسلمانان را از داشتن حق طبیعی رعایت از دساتیر دینی شان محروم می کند بمانند خوردن ذبیحه حلال و اهانت به ساحت پیامبر اکرم؛ در این روزها مکانی را در شهر پاریس به اسم مجاهد نامدار مسعود شهید نامگذاری کرد که این امر به دو شکل متناقض در کشور ما استقبال گردید.
تعدادی از روی کینه و عداوتی که نسبت به این مجاهد آزاده، روی تعصبات کور قومی دارند از آن خشمگین و جمع کثیری از آن تقدیر نمودند. که این دو صف بندی حقیقت درونی جامعه ما را به خوبی نشان می دهد. همه میدانند که در پاریس اکنون « حدود ۳۵۰ لوح برای شخصیتهای سیاسی مانند «ماندلا، مارتِن لوتر، رزا، پابلو پیکاسو، عثمان سو، فِریدا کالو، شخصیتهای علمی مثل ژان ژاک روسو، الن تُورِنگ، شخصیتهای ادبی مثل ابوالقاسم فردوسی، رویدادهای تاریخی و برای تجلیل از شهرهای جهان (لوحِ بیروت)» وجود دارد» خطِ آمرصاحب شهید از تمام کسانی که با او پیوند خونی دارند و یا کسانیکه در کنارش بودند و به راه و آرماناش خیانت کردند، جداست. آمرصاحب در درسها طرح و تشریح استراتیری و دهها سخنرانیاش موقفخود در برابر دشمنان اسلام و مزدورانشان واضح ساخته و به زبان خود میگوید که کفار تمامش ملت واحده است و مسلمین یکملت واحد؛ دشمن خدا و دین و مردم، دشمن من هستند و دوستانشان دوستانِمن… جایگاه آمرصاحبشهید بزرگتر از چیزهایی است که کشور فرانسه برای اینمجاهد در نظر میگیرد.مشکل ما در این است که روی کینه و تعصبات کوری که داریم همه چیز را سیاه و سپید می بینیم و یا اینکه به ظاهر قضیه بسیار خوشبین و خوشباور هستیم. ما از اقدام اخیر شهردار پاریس استقبال می کنیم که اسم مسعود شهید درشهرپاریس نمادی ازیک شخصیت استعمارستیز ومجاهد کشورما بیادگارگذاشته شده است
و در عین حال از فشاری که این کشور علیه مسلمانان وارد می کند غافل نبوده و هم این امر نباید ما را به جان هم باندازد و زمینه عقده مندی و کینه توزی علیه همدیگر ما گردد. مهمتر از همه موقف دولت افغانستان است که این دولت خود غرق در تعصب و ناباوری به وحدت ملی بوده از آن هیچ استقبال نکرد و به مذاقش خوش نیامد. آیا این دولت راهی که می رود به ترکستان نیست و چگونه توقع داریم که فرزندان ما در صفوف نیروهای امنیتی از این دولت با خون خویش پاسداری نمایند. لااقل به افغانستان باید فکر کرد که وحدت و برادری متضمن بقای آنست.